ساسيمانكن، فضاي مجازي و پاي لنگ سازمان ساترا
بيآنكه راه چارهاي از ابتدا يافته باشند. چگونه است كه در اين چهل سال كه انحصار رسانههاي ديداري تنها در دست صدا و سيماست و مقتدرانه با هر نوع تلويزيون خصوصي و غيرحاكميتي مخالفت شده است. اين سازمان عريض و طويل كه در مقايسه با بسياري از بنگاههاي خبري و شبكههاي تاثيرگذار منطقهاي و جهاني با انبوه كارمند و حقوق بگير و دكتر و مهندس روبروست. چرا در ابتداي شكلگيري vodها با آنهمه امكانات بسيار و ارتزاق از بودجه عمومي كشور به فكر نبودند؟ از زمان آقاي ضرغامي كه حالا در ديدار با اصحاب سياست افكار بديعي ابراز ميكند فضاي مجازي كمكم شكل گرفت و به سرعت گسترش يافت و با پيشرفت اعجابانگيز صنعت موبايل در مقابل چشم هر فردي از جامعه قرار گرفت كسي در صدا و سيماي جمهوري اسلامي متوجه اين تغيير شگفتانگيز در جهان رسانهها نشد؟ و اگر شدند چه اقدام عملي انجام شد؟ مگر صدا و سيما به تنهايي انحصار رسانههاي ديداري و شنيداري را در دست خود نداشت؟ مگر هر تلويزيون اينترنتي كه آن زمان شكل گرفت به فشار و تهديد اين سازمان بسته نشد؟ اكنون سازمان ساترا با اين پاي لنگ به دنبال نظارت بر كجاي اين درياي متلاطم است؟ اصلا از نظر دانش اجتماعي و رسانهاي و با كدام توان تخصصي و فني ميتواند در مقابل امواج اين درياي سهمگين مقابله كند؟ كداميك از اصحاب رسانههاي مجازي حداقل تعامل با ساترا داشتهاند؟ با كمال تاسف در فضاي مجازي هر چه كنكاش شد هيچ اثر رسانهاي از رييس فعلي اين سازمان يافت نشد، جز اينكه ايشان عضو بنياد ملي نخبگان است! سازماني با اين مسووليت و ماموريت سنگين تاكنون تنها اكتفا كرده است به مجوز دادن به تعدادي از سايتهاي با محتواي صوت و تصوير! كدام نيروي كيفي از فضاي مجازي در ساترا به كار گرفته شدهاند؟ فرآيند عملياتي شدن پروژهها در اين سازمان سرعت مناسب را ندارد. اين سازمان بايد پروژهمحور باشد و نظارتها در تنگناهاي پر پيچ و خم اداري گرفتار گذشت زمان نشود. گاه احساس ميشود مفهوم فضاي مجازي و سرعت اعجابآور آن در چشمانداز مديران ساترا جايي ندارد. مگر از ايجاد vodها چقدر ميگذرد؟ چطور بخش خصوصي توانسته است با توان بسيار محدود خود به چنين موفقيتهايي دست يابد؟ بنيانگذاران اين vodها فرزندان همين آب و خاك و شخصيتهاي دلسوز و اصيل رسانهاند، چگونه است كه سازمان صدا و سيما بهرغم هزينههاي چند صد ميلياردي تاكنون هيچ توفيقي در اين راه نداشته است؟ اينها و دهها سوال ديگر در پايان منتهي ميشود به اين واقعيت موجود كه با پاي لنگ ساترا نميتوان غزال تيزپاي فضاي مجازي را دنبال كرد. اين كليپ ساسيمانكن هم آخرين كليپ از اين دست نخواهد بود. هر لحظه و هر دقيقه نگاه ميليونها كاربر ايراني در آماج اينگونه برنامههاست بايد تدبيري تازه انديشيد وگرنه اينبار بر خلاف گفته سعدي اين خر لنگ به منزل نميرسد.