كاهش جمعيت و راهكارهاي عملي مقابله با آن
سيدامير اميري
تقريبا بيش از يك دهه هست كه همگان هشدار ميدهند جمعيت كشور رو به پيري نهاده است. از مقام معظم رهبري گرفته تا بسياري از كارشناسان خبره و دلسوز. سالهاست كه تعداد بچههاي شهرها و روستاهايمان كم شده است. ديگر آن شور و نشاط و آن سر و صداها نيست. البته شايد يك عده بگويند كه كودكان امروزي سرهايشان در گوشي و تبلتهايشان است و ديگر كسي در خيابان بازي نميكند. اين حرف كاملا درست است اما ديگر همه ميدانيم كه بسياري از خانوادهها بچهدار نميشوند. ديگر در بين اعضاي خانواده و فاميل ميتوانيم ببينيم كه نه تنها تعداد بچهها كم است، بلكه بسياري از زوجهاي جوان نيز تن به بچهدار شدن نميدهند. اما دليل اين موضوع فقط اوضاع بد اقتصادي نيست. درست است كه بسياري از پسران جوان به خاطر مسائل اقتصادي تن به ازدواج نميدهند و بسياري از دختران سنشان به حدي بالا رفته كه در جرگه افراد در معرض تجرد قطعي قرار گرفتهاند. با اين حال در سالهاي اخير افرادي كه توانستهاند از پس مخارج ازدواج و زندگي برآيند، يا بچهدار نميشوند يا اگر هم بخواهند بچهاي داشته باشند به همان يكي قناعت ميكنند. اما موضوع فقط اقتصادي نيست. شايد بهتر باشد دو موضوع ديگر را نيز مدنظر قرار بدهيم. اولا تقليد و تغيير الگو فرهنگ بچهدار شدن خانوار مدرن ايراني از الگوي خانوارهاي اروپايي است. اين نكته را توجه داشته باشيد كه اينجا نگفتم غرب بلكه گفته شد خانوارهاي اروپايي. كشورهاي اروپايي برعكس امريكا داراي رشد كمجمعيت يا حتي كاهش رشد جمعيت هستند كه اين موضوع براي امريكا صدق نميكند. شايد يكي از مهمترين دلايل اين امر تفاوت بين الگوها يا به معناي ديگر رفتار سلبريتيهاي اين دو قاره است. براي مثال سلبريتيهاي امريكايي از بازيگر گرفته تا ورزشكاران، همه چندين فرزند دارند. دقيقا در نقطه مقابل بسياري از سلبريتيهاي اروپايي يا ازدواج نميكنند يا فرزندي ندارند، درست شبيه ما. البته در اينجا اصلا قصد ندارم كه بگويم خانوارها و سلبريتيهاي ايراني تعمدا فرهنگ اروپايي را الگوي خود قرار دادهاند اما شايد به دليل داشتن سطح تحصيلات، المانهاي فرهنگي و طرز تفكر مشابه، ما ايرانيان نيز به سياق كشورهاي اروپايي به سمت كاهش جمعيت در حركتيم. در هر جامعهاي يكسري افراد داراي ميزان بيشتري تاثيرگذاري نسبت به ديگر افراد جامعه هستند. اين افراد خواهناخواه ميتوانند جامعه را به يك سمت هدايت كنند.
براي مثال زماني كه آنجلينا جولي بازيگر مطرح هاليوود چند سال پيش سرپرستي تعدادي كودك را به عهده گرفت، اين فرهنگ در امريكا به سرعت جا افتاد و ميزان فرزندخواندگي افزايش يافت. در مقابل همگان ديدند كه تبليغات مضحكي كه در چند سال گذشته در خيابانهاي سراسر كشور انجام شد هيچ تاثيري در افزايش ميزان فرزندآوري نداشت. بايد متوجه بود با اين دست اقدامات نسنجيده نميتوان انتظار افزايش جمعيت را داشت. اين كارها فرهنگسازي نيست بلكه فرهنگبازي است. اما مساله ديگري كه در كاهش جمعيت و فرزندآوري در ايران موثر است مساله افزايش ناباروري است. آمار دقيقي در زمينه افزايش ناباروري در ايران وجود ندارد ولي همه ميدانيم كه جمعيت افراد نابارور چه در بين زنان و چه در بين مردان افزايش يافته است. براساس برخي گفتهها و تحقيقات تا يكپنجم زوجهاي جوان مشكلات ناباروري دارندكه بيش از ميانگين جهاني است. از اين ميان 60 درصد اين مشكلات مربوط به مردان و 40 درصد مربوط به زنان است. البته اين موضوع تنها مختص به ايران نيست. اين افزايش ناگهاني ناباروري، در همه جاي جهان مشاهده ميشود. از امواج الكترونيكي گرفته تا سبك زندگي انسانها، اعم از شيوه تغذيه يا ميزان تحرك همه و همه باعث اين موضوع شده است. براي مثال ميزان واريكوسل در بين مردان جوان در ايران افزايش يافته است كه خود يكي از دلايل شيوع بالاي ناباروري در بين مردان است. بسياري از متخصصان يكي از دلايل آن را به افزايش علاقه به انجام ورزشهاي سنگين مانند پاورليفتينگ، بدنسازي يا وزنهبرداري در بين جوانان مرتبط ميدانند. البته اين موضوع نبايد باعث بشود كه افراد كوتهفكر بخواهند كه سالنهاي بدنسازي را تعطيل كنند. از طرف ديگر در بين خانمهاي جوان نيز ميزان شيوع كيست تخمدان، كيست رحم يا پليپ رحم در حال افزايش است. تمام اين موارد ميتواند باعث كاهش شانس بچهدار شدن يا حتي عقيمي فرد شود. در انتها بايد از خود بپرسيم كه با كاهش جمعيت بايد چه كار كرد؟ راهحل چيست؟
طي سالهاي اخير مسوولان در شكلدهي به يك فرهنگ عمومي در زمينه فرزندآوري بهطور كامل ناكام بودهاند. تبليغات مضحكي كه در بيلبوردهاي شهرها نصب شدند، در بهترين حالت مضحكه خاص و عام شدهاند. حال معلوم شده اين روشهاي تبليغي قرون وسطايي، كاملا شكست خورده و تمامي دستاندركاران بايد روش خود را تغيير بدهند. موضوع ديگر همزمان مربوط به مجلس و دولت ميشود. بهارستاننشينها بهتر است به جاي تصميمات فيالبداهه، با تصويب مصوباتي تشخيص و درمان يكسري از بيماريهايي مرتبط با ناباروري را رايگان اعلام كنند.
متاسفانه بسياري از زوجهاي جوان به دليل گراني سالهاي اخير به دنبال تشخيص و درمان مشكلات ناباروري خود نميروند. حال اگر مسوولان، از نمايندگان مجلس گرفته تا اعضاي دولت بتوانند برخي از اين بيماريها كه عموميت بيشتري دارند را از تشخيص تا درمان رايگان كنند، مطمئنا در آينده شاهد نتايج بهتري نسبت به گذشته خواهيم بود.