جستاري پيرامون نقشآفريني «بهار» در آواز شجريان
عطر سبزينه خاك در پرتو آواي دوست
ندا حبيبي
نخستين بهار بدون حضور جسماني محمدرضا شجريان نرم نرمك از راه رسيد. بهاري كه آمد، درست به همان لطافت واژه نرم نرمك كه از شعر مشيري در آواز چهارگاه آلبوم بوي باران شجريان و يوسف زماني جاري است، پا به عرصه وجود ميگذارد و سعي در تغيير احوال آدميان دارد و آنگونه كه شجريان در گفتوگوي بهارانه تحويل سال 73 در مورد آواز مسحور كنندهاش و اجراي مايه شوشتري توصيف ميكند: «سال 72 گذشته است يك سال از عمر ما بوده، خب خيلي عزيز است. حالا كه ميخواهيم خداحافظي كنيم از اين روزها، حافظ ميگويد: جدا شد يار شيرينت كنون تنها نشين اي شمع كه حكم آسمان اين است اگر سازي وگر سوزي، جلوي گذر زمان را كه نميشود گرفت به هر حال حكم آسمان همين است. و من اين را در شوشتري اجرا كردم كه حالت افسوس دارد» و حكم آسمان در پاييز سالي كه گذشت، براي هواداران آواي افسانه شرق محمدرضا شجريان، با افسوسي هميشگي تلخ و ناباورانه رقم خورد. باري به هر روي بهار با همه زيباييهايش از راه ميرسد و آواز ايراني نيز تا زنده هست از نوشين زلال آواز شجريان سيراب خواهد ماند. به بهانه نوروز و فرارسيدن سال نو به مفهوم و مصداق زيبايي و طراوت بهار در آواز شجريان پرداختهايم.
گلهاي همواره تازه
بهاريهخواني در موسيقي ايراني و خاصه موسيقي فولكلوريك سابقه ديرينه دارد. اديبان و شعرا همواره در توصيف بهار اشعار لطيف و خوشلحن سرودهاند و موسيقي ايراني نيز هيچگاه از اين امكان چشم نپوشيده است. در دوران شكوفايي راديو و توليد برنامههاي موسيقايي به سرپرستي داوود پيرنيا و بعدها هوشنگ ابتهاج، در چندين برنامه نوروزي تصانيف و ساز و آوازهايي با محوريت اشعار بهاري تهيه و توليد شد. يكي از نخستين برنامههاي اجرا شده در وصف بهار به برنامه گلهاي تازه شماره 13 در دستگاه ماهور با هنرمندي شجريان، حبيبالله بديعي و منصور صارمي با غزلي از حافظ به مطلع: نوبهار است در آن كوش كه خوشدل باشي، برميگردد كه همين همكاري در برنامه گلهاي تازه شماره 87 به همراه غزلي از حافظ با مطلع: گلبن عيش ميدمد ساقي گلعذار كو باد بهار ميوزد باده خوشگوار كو، در بيات اصفهان تكرار شده است. در برنامه گلهاي تازه شماره 140، محمدرضا شجريان در دستگاه چهارگاه، آوازي با غزل حافظ به مطلع: رسيد مژده كه آمد بهار و سبزه دميد را به همراهي جواب آواز ويلن علي تجويدي و تار فرهنگ شريف و هوشنگ ظريف اجرا ميكند كه در نوع خود كمنظير است. و اما يكي از پربارترين اجراهاي بهارانه راديو به برنامه شماره 162 گلهاي تازه برميگردد. علاوه بر اجراي تصنيف مشهور «بهار دلكش» ساخته درويش خان توسط گروه سازهاي ملي فرامرز پايور كه بعدها بارها تنظيم مجدد و خوانده شد، رحمتالله بديعي با ويلن و هوشنگ ظريف با تار، شجريان را همراهي ميكنند در ساز و آوازي با غزل حافظ و مطلع: خوشتر ز عيش و صحبت بوي بهار چيست، اين آواز كه در مايه ابوعطا خوانده شده، در سال 1354 در برنامهاي تلويزيوني پيرامون جشن هنر شيراز، با صداي شجريان و جواب آواز محمدرضا لطفي مجدد اجرا شده است. نكته مهم در رابطه با اجراهاي اينچنين تنوع دستگاههاي آوازي و دقت هرچه تمامتر در اجراي مفاهيم شعري در گوشههاي آواز ايراني است كه البته امضاي هميشگي شجريان و موزيسينهاي همكار اوست.
نرم نرمك ميرسد اينك بهار...
يكي از جوانپسندترين و در عين حال اعجابانگيزترين آثار محمدرضا شجريان آلبوم «بوي باران» است. لطافت اشعار فريدون مشيري و همچنين آهنگسازي و تنظيم سرشار از ذوق هنرمندانه حسين يوسف زماني و تسلط بيهمتاي شجريان در اداي حس و تصويرسازي با آواز، اثري از يادنرفتني را رقم زده است. گوشههاي آوازي زابل، حصار، مخالف، منصوري و مويه در دستگاه چهارگاه در عين ابهت، عاشقانه و ظريف ادا ميشود. بهطور مثال در گوشه منصوري خوانده ميشود: ما هر دو در اين صبح طربناك بهاري از خلوت و خاموشي شب پا به فراريم.. تصنيف «بوي باران» نيز به مانند جشني بهاري، پازل اين آلبوم را تكميل ميكند.
آلبوم «بهاريه» نيز لباسي از جنس نوروز بر تن دارد. اين آلبوم شامل ساز و آوازي است كه محمدرضا شجريان به همراهي داريوش پيرنياكان اجرا كرده و علاوه بر نسخه اوليه آلبوم گنبد مينا در آلبوم بهاريه نيز به گوش ميخورد. اين آواز با غزل سعدي و مطلع: ز كوي يار ميآيد نسيم باد نوروزي، بار ديگر توانايي و قدرت كمنظير داريوش پيرنياكان را در جواب آواز و يگانگي و همپارچگي با صداي خواننده را به رخ ميكشد. آواز با درآمد ماهور، گشايش، داد و خاوران آغاز و سپس در چند گوشه از چهارگاه ادامه يافته و در نهايت به ماهور فرود ميآيد.
بهار مردميها دي شد...
در آثار شجريان مفهوم بهار صرفا در معناي مستقيم خود يعني نوروز به كار نرفته است، بلكه در بسياري آثار به معناي عكس خود و در مقابل خزان، سردي و ظلم آورده شده است.
يكي از نخستين نمونهها مربوط به آواز شجريان با كمانچه حبيبالله بديعي در كنسرت تيرماه سال 1358 است كه بعدها در قالب آلبوم راز دل و انتظار دل منتشر شد. غزلي از هوشنگ ابتهاج با مطلع: نه لب گشايدم از گل نه دل كشد به نبيد چه بينشاط بهاري كه بي رخ تو رسيد، در كمال هوشمندي در مايه دشتي اجرا ميشود كه از برترين نمونههاي بهكارگيري مضامين چند وجهي است. آواز ديگري با همين رويه و با شعري از ابتهاج در مايه دشتي و در گوشه ديلمان در آن كنسرت اجرا شده است كه بار ديگر تاكيد بر مفاهيم اجتماعي دارد: بهارا دامن افشان كن ز گلبن...
نمونه ديگر در تصنيف بيهمزبان با كلام جواد آذر در آلبوم سرو چمان است كه اشاره ميشود به رخت بربستن بهار در فهواي دروني خود يعني صلح و وصال و فرا رسيدن خزان در روابط اجتماعي با وام گرفتن از اين واژگان: بهار مردميها دي شد زمان مهرباني طي شد آه از اين دمسرديها خدايا.
در واپسين جملات اين جستار اشارتي داريم به تصنيف جاودان «مرغ سحر» ساخته مرتضي خان ني داوود كه گويي براي هميشه با صداي استاد شجريان در گوش مردمان زمزمه ميشود و قرابت عجيبي با روزگار كنوني اجتماعي ما دارد: نوبهار است گل به بار است ابر چشمم ژاله بار است اين قفس چون دلم تنگ و تار است...