نگاهي به يك رمان فمنيستي كه در دوره خود مهجور بود
رنجِ بيداري
نوا ذاكري| «كيت شوپن» در رمان «بيداري»، زني تازه را روايت ميكند كه تا آن زمان، دستكم در رمانها خودش را نشان نميداد. زن عصيانگر قرن نوزدهم امريكا كه از جايگاه خود منزجر است و در پي راهي تازه براي رسيدن به خودِ واقعياش ميگردد. او در ازدواجش موفق نيست يا بهتر است بگوييم آن چيزي كه عشق مينامدش را در ازدواج يافت نكرده و در چارچوبي خارج از روابط زناشويي در پي آن است.
شايد امروز خواندن رماني با موضوع خيانت چندان جالب توجه نباشد، اما مساله «شوپن» فقط خيانت نيست، بلكه عشق «ادنا پونتليه» به مرد جوان، راهي است كه او را به سوي بيداري ميكشاند. اين عشق به هيچوجه كليت داستان نيست، چراكه «ادنا» در اواخر رمان از آن عشق هماكنون ميتواند در اختيارش باشد روي برميگرداند. او همزمان با بيداري، به درك تازهاي از زن دست پيدا ميكند كه تا آن روز به جهت تربيت و نگاه جامعه، متوجهش نبوده. «ادنا پونتليه» زني است در آستانه سي سالگي كه به تازگي متوجه شده نميخواهد تمام خودش را فداي شوهر و بچهها كند، كاري كه تمام زنان همسن و هم طبقه او ميكردند. «ادنا» در تعطيلات تابستان، گرفتار عشقي بيفرجام ميشود و انگار همين عشق است كه او را از شرايطي كه در آن گرفتار شده آگاه ميكند. او در حركتي عجيب، بدون اندوخته مالي زياد، خانه شوهرش را رها ميكند و به خانهاي كوچ ميكند كه از نظر مقياس و امكانات با خانه شوهرش قابل مقايسه نيست و از اينرو آن را «لانه كبوتر» ميخواند. «شوپن» در اين اثر كه از لحاظ درونمايه، در زمان خود بيسابقه بود و در آن دوره منتقدان بسيار به آن تاختند، زني را نشان ميدهد كه از بازي در نقشهايي كه جامعه برايش نوشته سر باز ميزند و تبديل به كسي ميشود كه يكباره تمام مسووليتهاي خود به عنوان مادر و همسر را رها ميكند و به نقاشي، اسبسواري، پرسهزني در خيابانها و ديدار نوازندهاي پير روي ميآورد و مدام در جستوجوي خودش است. «ادنا» در جستوجوي عشق و شكل تازهاي از زندگي است كه پيشتر آن را نميشناخت. او از گذشته خود گريزان است و سعي در ساخت آيندهاي بهتر از ديروز دارد كه البته اين آينده نيز در هالهاي از ترس و ابهام و اضطراب است. «سالهاي گذشته مثل خواب گذشت...كاش ميشد به خوابيدن و خواب ديدن ادامه داد ولي بايد بيدار شد و به درك رسيد. آه، خب، شايد بهتر است كه بالاخره بيدار شويم. حتي رنج بكشيم، تا اينكه يك عمر در خيالات و اوهاممان همان احمقي كه بوديم، باقي بمانيم.» شايد تمام مقصود «شوپن» در همين عبارت خلاصه شده باشد؛ «ادنا» به تازگي از خوابي طولاني بيدار شده. او ديگر نميخواهد زندگي كنترل شده كند، بلكه در پي راهي است تا بتواند افسار زندگي را خودش به دست بگيرد و به راهي برود كه خودش دوست دارد نه آنچه جامعه برايش تعيين كرده است. در رمان «بيداري» خبري از اتفاقات جنجالي و هيجانبرانگيز نيست اما آنچه خواننده را شگفتزده ميكند، جزيياتي است كه «شوپن» در كمال زيبايي به آنها پرداخته است. رمان با دريا آغاز و با دريا هم خاتمه پيدا ميكند كه اين خود ميتواند نمادي باشد از آشوبي كه پس از بيداري در «ادنا» پديد آمده است. اين آشوب براي «ادنا» يا بهتر است بگوييم بسياري از زنان قرن نوزدهم، پيش و پس از بيداري همچنان وجود داشته. «ادنا» در انتهاي رمان و پس از كلنجارهاي فراوان با زندگي، همسر، فرزندان، پدر و ديگران براي رسيدن به سبك دلخواه زندگي خود، باز به ساحل «لوئيزيانا» برميگردد. او بهرغم تلاشهايش، همچنان آشفته است. شايد بازگشت او به ساحل، مرور دوباره خاطرات نباشد، او به ساحل برميگردد تا راهي براي رسيدن به آرامش پيدا كند و راه، همان درياي مواج و عميق است كه زندگي گذشته او را با موجهايش به ساحل ميكوبد. راهي كه «ادنا» در رمان «بيداري» به آن قدم گذاشت، راه هولناكي بود كه البته بعدها به يك راه هموار براي زنان بدل شد. ديده شدن اين اثر تا حد زيادي، مرهون از جنبش فمنيسم است، چراكه انتشار رمان در سال 1898 موج انتقادها را در پي داشت؛ روزنامهها و مجلات، شخصيت زن داستان را حال به هم زن، خودخواه و مريض خواندند و حتي كتاب را ناسالم ناميدند. نگاهي كه در آن دوره به زن وجود داشت، اينكه او بايد خودش را فداي همسر و فرزندانش كند و همچنين ديد انتقادي مطبوعات در خصوص رماننويس زني كه بيپرده از زنان و احساسات دروني آنان سخن ميگويد، باعث شد اثري كه امروز در برنامه ثابت مطالعات دانشگاهي امريكا گنجانده شده، سالهاي سال در كتابخانهها خاك بخورد. «كيت شوپن» اولين رمان خود را در سي و نه سالگي منتشر كرد. در تمام آثار او، نشانههاي فمنيسم را شاهديم كه اينها در رمان «بيداري» پررنگتر هستند، اما اين نشانهها نبايد ما را از جنبههاي هنري اثر دور كند كه با ظرافت تمام نوشته شدهاند. اين اثر تازهترين رمان از مجموعه ادبيات داستاني نشر بيدگل است. فرزانه دوستي، مترجم اثر، در مقدمهاي مفصل، خواننده را با جنبههاي مختلف كتاب و شخصيت نويسنده آشنا ميكند و سطح آگاهي او از اثر را پيش از مطالعه بالا ميبرد.