كارگردان نمايش «جنگ و صلح» مطرح كرد
هنرمندان تئاتر هيچ نفوذي ندارند
اگر شما هم توانسته باشيد بعد از يك سال بيكاري، شرمنده زن و بچه خود نشويد، خيلي مرد هستيد! اين جمله البته فقط حرف دل ميثم يوسفي نيست كه اجراي نمايشش «جنگ و صلح» بعد از يك شب متوقف شده است. اين جمله، حرف دل جماعتي است كه اگر همه زيرشاخههايش را درنظر بگيريم، چندان هم كمشمار نيستند.
اين جمله، حرف دل خانواده تئاتر است كه در يك سال گذشته بارها طعم تلخ تعطيلي و بيكاري و بيپولي را مزه مزه كردهاند.
ميثم يوسفي اما جزو اولين كارگردانهايي است كه اولين روزهاي سال نو هم به در بسته خورده است و ساعاتي پيش از اولين اجراي نمايشش، باخبر شده تئاتر دوباره تعطيل شده و اجراي افتتاحيه و اختتاميه نمايشش يكي شده است.
او اسفند ماه سال گذشته نمايش «جنگ و صلح» را در هجدهمين جشنواره نمايش عروسكي روي صحنه برد و چندي بعد خبر رسيد كه اين نمايش جزو اولين اجراهاي مجموعه تئاتر شهر در سال 1400 است؛ اتفاقي خجسته براي نمايشگران عروسكي كه البته خوشي زودگذري بود.
يوسفي در تدارك اولين اجرا بود كه از سوي ستاد ملي مقابله با كرونا اعلام شد به دليل نارنجي شدن وضعيت تهران، تمام مشاغل گروه سه كه سينما و تئاتر را هم شامل ميشود تا اطلاع ثانوي تعطيل هستند. حالا اين كارگردان بخشي از دغدغههاي خود را با ايسنا در ميان گذاشته است.
او ميگويد: اين مشكل همه خانواده تئاتر است كه در يك سال گذشته مدام با آن روبهرو بودهاند و در مورد شخص من كه سومين زخمي است كه در اين مدت از تعطيلات كرونايي تئاتر خوردهام. اين كارگردان يادآوري ميكند: سال 98 در تدارك اجراي نمايشي عروسكي با بچههاي يزد بوديم. قرار بود جشنواره نمايش عروسكي يزد اسفند سال 98 برگزار شود ولي ناگهان كرونا آمد و همه مجوزها لغو و كل كشور قرنطينه شد.
يوسفي ادامه ميدهد: تعطيلي آن دوره دل ما را نسوزاند، چراكه عمومي بود ولي متاسفانه هر چه جلوتر آمديم، كمزور بودن وزارتخانه مربوط به ما (فرهنگ و ارشاد اسلامي) و ناامني شغلمان بيشتر معلوم شد. اگر قرار به قرنطينه است، بايد درباره تمام صنوف رعايت شود ولي وقتي همه برنامهها برقرار و همه مشاغل داير است، اين تعطيلي براي ما ضربه مهيبي است. او با اشاره به فعاليت دستفروشان چهارراه وليعصر، سخنان خود را با افسوسي بزرگ ادامه ميدهد: جالب است كه دستفروشان جلوي تئاتر شهر زورشان از ما بيشتر است چون بالاخره حرفشان برشي دارد و كسي نميتواند مانع كسب و كارشان شود ولي تئاتر و سينما كه جزو امنترين مكانها هستند و تمام پروتكلها را به خوبي رعايت ميكنند، هر دم تعطيل ميشوند. در اين مدت تنها چيزي كه رعايت نشده، امنيت شغلي ماست. وقتي زور دستفروشها به ما ميچربد، ديگر چه كنيم. وزارتخانه مربوط به ما براي حمايت از سينما و تئاتر، برشي ندارد.
اين بازيگر تئاتر اضافه ميكند: كساني كه مدير و كارمند تئاتر هستند، ميتوانند يك سال بدون حقوق زندگي كنند و شرمنده زن و بچه خود نشوند، اگر چنين است كه خيلي مرد هستند. همه ما يك سال است كه بيكاريم و از راههاي ديگري زندگي ميكنيم ولي با اين زور و ضربها، باز هم شرمنده زن و بچه خود شدهايم. او با تاكيد بر اينكه بايد در درجهبندي سينما و تئاتر به عنوان مشاغل گروه سه، بازنگري شود، ميافزايد: اين مسائل بايد در سطح كلان پيگيري شود؛ يعني وزارت ارشاد و وزارت بهداشت. گفته ميشود قرار است پايان اين هفته در اين زمينه تصميمگيري شود ولي آيا خيلي دير نيست؟!
يك سال است با اين شرايط دست و پنجه نرم ميكنيم ولي مديران ما هنوز نتوانستهاند تصميم درستي بگيرند. تا كي قرار است آزمون و خطا كنند. ما نيازمند يك تصميم درست و عاجل هستيم. اما تا بيايند جلسه بگذارند و تصميمگيري كنند اجراي ما نابود شده و رفته است و به جز آن، زمانبندي تمام گروههايي كه در نوبت اجرا هستند، به هم ميريزد.
او سپس به تشريح مشكلاتي كه براي اجراي نمايش خودش داشته است، ميپردازد و ميگويد: گروه نمايش من يزدي بودند ولي چون براي اسكان آنان در تهران بودجه نداشتيم، ناچار شدم دو هفته مانده به اجرا، تمام گروه را عوض كنم. ببينيد چه اضطرابي به ما وارد شد! در اين مدت تمريني شبانهروزي داشتيم. همه تلاشمان را به كار بستيم كه به تعهد خودمان پايبند باشيم ولي ناگهان همهچيز بههم ريخت. گروه من تعهدات ديگري هم دارند. اگر زمان اجرا آنقدر به تاخير بيفتد كه بازهم ناچار به تغيير گروه باشم، چه كسي پاسخگوي اين همه خسارت خواهد بود.
يوسفي در پايان يادآوري ميكند: ميگويند بعد از هر خزاني، بهاري است ولي به اين شرط كه مديران ما بعد از يك سال از خواب زمستاني بيدار شوند. در اين موقعيت، مديريت كردن هنر ميخواهد وگرنه در شراط عادي كه به هر حال، كارها انجام ميشود.