همكاري با چين
و اينك دوباره برجام
از اتفاق بايد تذكر داد كه مهمترين تاكتيكهاي ممكن براي افزايش و توسعه منافع ملي در تعاملات بينالمللي سياست موازنه مثبت و نيز موازنه منفي است كه به اقتضاي شرايط ميتوان در هر برههاي يكي را برگزيد. امروز نيز به نظر ميرسد با توجه به فشاري كه از غرب بر ايران تحميل شده، سياست موازنه مثبت كاربرد بيشتري داشته باشد و با تحكيم روابط با چين و روسيه و با ذكر مجدد اينكه نبايد اين نزديكيها را در قالب دوقطبي جنگ سرد و قرن بيستمي ارزيابي كرد ضمن تامين منافع ملي ميتوان از آن براي خنثيسازي فشارهاي امريكا و تحريك اروپا به تعامل نزديك با ايران استفاده كرد. اين البته هرگز نبايد به عنوان يك بازي كوتاهمدت و استفاده ابزاري از روابط با يك كشور ديده شود بلكه اتخاذ سياست گسترش تعاملات بينالمللي در چند سطح ميتواند همواره دنبال شده و منافع ملي را از چندين مسير تامين كند. در نهايت به نظر ميرسد اولا بايد از واكنشهاي احساسي و تحت تاثير رسانه خودداري و تلاش كرد تا بيشترين اطلاعات ممكن را از مبادي رسمي و موثق به دست آورد و آن را دستمايه تحليل قرار داد ثانيا در تحليل موضوع بيشتر با متخصصان غيرمغرض مشورت كرد. هر چند در مواردي مانند سند جامع همكاريهاي ايران و چين كه نه يك قرارداد يا معاهده الزامآور بلكه صرفا يك سند راهبردي كلي و غيرالزامآور است، انتشار متن ضروري نيست. گويي كه در تعامل چين با 49 كشور طرف همكاريهاي جامع او سنت اين كشور است. ضمنا بايد دانست كه اجرايي شدن چنين سند همكاري هم به عقد قراردادهاي مربوطه منوط است و هم به عنوان مقدمه به گشوده شدن گره برجام، رفع تحريمها و نيز پيوستن ايران به معاهدات ضروري انتقال مالي البته با تحفظ منافع ملي. بنابراين امضاي سند جامع همكاريهاي ايران و چين نه تنها در مقابل برجام و حل مساله هستهاي قرار ندارد بلكه از سويي به باز شدن اين گره كمك كرده و از سوي ديگر خود براي اجرايي شدن منوط به اين گشايش است. با امضاي اين سند اوليه با چين و نيز تحركاتي كه به واسطه جلسات اخير كميسيون مشترك برجام شاهديم، ميتوان در حالت خوشبينانه چشمانداز سياست خارجي كشور را با توجه به ظرفيتهاي حاضر در موارد زير پيشنهاد كرد:
1-گسترش روابط در حوزه سرمايهگذاري، زيرساخت و انرژي در سطوح تعاملات دولتي با چين
2-گسترش روابط راهبردي و نظامي با روسيه
3-گسترش تعاملات تكنولوژيك و تجارت بخش خصوصي و شركتهاي متعدد كوچك و متوسط با اروپا
4- مهار فشار امريكا با استفاده از اهرمهاي فوق
5- تنشزدايي، افزايش تعاملات علمي، صنعتي و تجاري با همسايگان.
تنها در صورت افزايش اين بستگيهاي متقابل و تعاملات فيمابين است كه ميتوان مطمئن بود، دسيسههايي از جنس تحركات نظامي و تحريمهاي اقتصادي ديگر براي متخاصمان «صرفه نخواهند داشت» و ايران با اقتدار تمام در نظم پيش روي بينالمللي پذيرفته شده و جاي خود را بيش از پيش باز خواهد كرد چراكه در هر دعواي بالقوه چندين و چند طرف هستند كه به واسطه منافع خود ناگزير از دفاع عملي از موضع ايران خواهند بود. بنابراين به نظر ميرسد ضمن خودداري از اضطراب تحميل شده از طرف رسانهها با تمركز بر واقعيات، متون رسمي و تحليلهاي جدي و نه بدخواهانه ميتوان به تضمين و توسعه منافع ملي كمك كرد و از اين انرژي انباشته و محترم شهروندان در راستاي اعتلاي كشور بهره برد.