• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4898 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۱ فروردين

حرف حساب ما چيست؟

محمد خيرآبادي

در برابر همه منتقدان وضع موجود، در هر كجاي جهان و در هر زمان در طول تاريخ، يك سوال بزرگ قرار داشته و آن اينكه «شما دقيقا به چه چيزي انتقاد داريد؟» منتقد، چه منتقد سياسي، چه منتقد فرهنگي، چه منتقد هنري و هر منتقدي در هر حوزه ديگر، اولين سوالي كه بايد جواب بدهد اين است كه «حرف حساب شما چيست؟» ممكن است صاحبان قدرت هيچ وقت دقيقا اين سوال را از منتقدان نپرسيده باشند (كه البته به نفع‌شان بود و هست كه بپرسند). ممكن است اصلا گوش شنوايي نداشته باشند كه با طرح اين سوال بخواهند جوابي بگيرند. اما براي خود منتقد و براي كسي كه آرماني و مطلوبي دارد، پاسخ به اين سوال بسيار مهم است. من و شما و هر كسي كه منتقد وضع موجود است و مي‌خواهد شرايط از اينكه هست بهتر شود، بايد بدانيم دقيقا چه مي‌خواهيم و به چه چيزي انتقاد داريم و در واقع حرف اصلي‌مان چيست؟ البته در گام بعدي صحبت درباره اينكه «راهكار چيست؟» به ميان خواهد آمد. يعني مسلما بعد از اينكه مشخص شد منتقد به چه چيزي انتقاد دارد، بايد رفت سراغ اينكه راهكار رسيدن به آن شرايط مطلوب مورد نظر چيست؟ اما به هر حال در قدم اول بايد از اين صحبت كرد كه دقيقا محل انتقاد كجاست؟ و دعوا بر سر چيست؟ در همين مرحله خيلي‌ها ممكن است بگويند انتقاد وارد نيست، چون وضع موجود بسيار هم خوب است و نياز نيست تغييري در آن به وجود آورد. همين خودش گام مهمي است. اينكه بفهميم چه كسي مي‌گويد «وضع موجود خوب است» و چه كسي مي‌گويد «بله انتقاد به وضع موجود وارد است، حالا بياييد درباره راهكار رسيدن به وضع مطلوب صحبت كنيم»؟ گفت‌وگوي منتقد با صاحب قدرت، گفت‌وگوي منتقد با خالق يك اثر، گفت‌وگوي منتقد با جامعه و حتي گفت‌وگوي منتقدان با همديگر، جز در چنين محيط شفافي و جز با بيان دقيق اين حرف‌ها امكان‌پذير نيست. يك پيشنهاد دارم براي خودم و شما كه هر كدام به نحوي منتقد يك گوشه‌اي از وضع موجود هستيم؛ هر جا نشستيد به بحث و گفت‌وگو، در فضاي مجازي يا حقيقي، از جنس بحث و گفت‌وگوهاي روزمره در مسائل سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... اول از همه با اين جمله (يا جمله‌اي نزديك به اين) شروع كنيد: «انتقاد من به وضعيت موجود اينه كه ....» و بعد آن انتقاد اصلي‌تان را در زمينه سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و ... طرح كنيد. ممكن است حرف‌ها در ابتدا تكراري به نظر برسد. ممكن است كسي بگويد اين را كه همه مي‌دانيم. «مشت را وا كرده‌اي و مي‌گويي يك وجب؟». ايرادي ندارد. فوايدش بيشتر از اين عيبي است كه در تكراري بودن وجود دارد. اگر تكراري باشد و بازخوردش صرفا تاييد و همراهي طرف مقابل باشد هم بسيار ارزشمند است. خيلي جاها گفت‌وگو انجام مي‌شود بدون اينكه طرفين بدانند دقيقا به چه چيزي انتقاد دارند. بحث در مي‌گيرد درباره اينكه چگونه مشكلات را رفع كنيم در حالي كه يك طرف منتقد وضع موجود است و طرف ديگر خيلي هم مشكلي ندارد با شرايطي كه امروز در آن به سر مي‌بريم. حتي ديده‌ام كه در جايي، همه هم‌صدا باهم به شرايط موجود انتقاد مي‌كنيم ولي دقيقا نمي‌فهميم اشتراك‌ها و افتراق‌هاي‌مان كجاست. يكي يك چيز مي‌خواهد و ديگري چيز ديگري و خواسته‌ها گاه متفاوت، گاه متنافر و گاه متناقض است. اين مهم است كه ما دقيقا بدانيم چه مي‌خواهيم. بعضي وقت‌ها ما مثل كودكي هستيم كه يك شي زيبا و دلفريب را در دست بچه همسايه ديده و مي‌گويد من همان را مي‌خواهم. اگر همين فردا يك مسوول رده بالا، ما را صدا كند و بگويد «به نظر شما 5 ايراد اصلي كار ما كه اگر برطرف شود بخش عمده مشكلات ما حل مي‌شود، چيست؟» جواب چه خواهد بود؟ تجربه تاريخي ما در ندانستن اينكه دقيقا چه مي‌خواهيم، تجربه خوبي نبوده است. اگر ما بدانيم حرف حساب‌مان چيست، ذهن‌مان شفاف مي‌شود، گفت‌وگوي‌مان با ديگران روي ريل درست‌تري پيش مي‌رود و در ادامه براي رفتن از وضعيت موجود به سوي وضعيت مطلوب هم، حرف‌ها و پيشنهادهاي‌مان از ابهام، كليت و غيرعملي بودن دور مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون