ايران، كره جنوبي و يك مشكل بزرگ
عهدهدار رياست پارلمان اين كشور بود به تهران آمد تا در مراسم تحليف آقاي دكتر روحاني شركت كرده و با رييسجمهور ملاقات كند. او در آن زمان ديدارهايي را هم با برخي ديگر از مقامات كشور برگزار كرد و ميتوان گفت آشنايي نسبي با فضاي ايران دارد.
آمدن اين نخستوزير را بايد در راستاي آن ديد كه سئول تصميم دارد راهي براي بازگشايي گرهي كه روابط دو كشور را دچار چالش كرده بيابد. در انتهاي سال جاري قرار است انتخاباتي در كره جنوبي برگزار شود و چون در سيستم كره، رييسجمهور تنها يك دور ميتواند در قدرت حضور پيدا كند، رسانهها از چانگ ساي كيون به عنوان يك گزينه جدي براي پيروزي در انتخابات نام ميبرند. كسب يك موفقيت ديپلماتيك نيز ميتواند در اين زمينه به او كمك كند.
دونالد ترامپ با وضع تحريمهاي ظالمانه عليه ايران، باعث شد بخشي از داراييهاي ايران كه در خارج از كشور بود بلوكه شود. كره جنوبي هم به عنوان كشوري كه در سياست خارجه محتاط است و توان ايستادگي در برابر امريكاييها را ندارد، از اين قاعده مستثني نبود و حجم زيادي از پول ايران در اين كشور مسدود شد.
اكنون كه نخستوزير عازم ايران است به نظر ميرسد كه موافقتهايي را براي گفتوگو پيرامون منابع بلوكه شده ايران دارد. در مقطع زماني كنوني اين موضوع يك مشكل بزرگ ميان ايران و كرهجنوبي است و تا زماني كه اين مشكل پابرجا باشد، عملا طرح مسائلي نظير تقويت روابط و گسترش همكاريها بيمعني است.
ايران با حسننيت - طي مذاكراتي با طرف كرهاي- پيش از سفر چانگ ساي كيوت كشتي توقيف شده اين كشور را آزاد كرد و نشان داد كه همچنان عزمي قاطع براي حل و فصل اختلافات در چارچوب ديپلماسي دارد. انتظار هم ميرود كره جنوبي نيز طي گفتوگوهايي كه در تهران صورت ميگيرد، آماده توافق بر سر يك جدول زمانبندي بر سر بازگرداندن پول ايران در قالب ارز، كالا يا روشهاي ديگر باشد.
بايد واقعبينانه به موضوع اختلافات ايران و كره جنوبي نگاه كرد و كوشيد اين اختلافات از طريق گفتوگو حل و فصل شود. طي سالهاي گذشته اگر مساله ما فقط كره جنوبي بود و در روابط با ديگر كشورها مشكلي نداشتيم، آنگاه ميشد عنوان كرد ضرورت دارد رويكردي متفاوت از سوي ايران اتخاذ شود. مساله اين است كه ايالات متحده با اعمال فشار كوشيد تا اقتصاد ايران را فلج كند و ما در شرايط عادي نبوديم. معتقدم اگر شرايط نرمال وجود داشته باشد، كره جنوبي هم يك گزينه خوب براي معامله و كشوري امين در موضوعات اقتصادي بود. كاملا درست است كه نميتوان اين كشور را با كشوري مانند چين در يك جايگاه ديد اما نبايد به كلي منكر همكاريهاي مثبت ايران و كره طي سالها روابط دو كشور شد.
در دوره قبلي تحريمها هم ما شرايط مشابهي را تجربه كرده بوديم. پس از امضاي برجام، كره جنوبي از جمله كشورهايي بود كه پولهاي ايران را پس داد و حتي سفر خانم پارك، رييسجمهور پيشين كره به ايران پيشنهاد سرمايهگذاري ۱۲ ميليارد دلاري در بيمارستانهاي كشورمان مطرح شد كه ما نيز استقبال كرديم. وزير بهداشت وقت ايران هم به كره سفر كرد و انتظار ميرفت كه همكاري موفقي ميان دو كشور شكل گيرد كه ناگهان وضعيت كاملا تغيير كرد.
طي اين مدت فشارهاي امريكا باعث شد كره جنوبي اشتباهاتي ديگر نيز مرتكب شود. ايالات متحده به متحدان خود فشار ميآورد كه بايد سهم بيشتري در تأمين امنيت خود داشته باشند و در كنار اين فشارها به كره جنوبي و ژاپن اجازه داده شد كه به سوي نظاميگري و استفاده از توان نظامي خود براي تأمين امنيتشان دست بزنند. در پي اين مسائل، هم كرهجنوبي و هم ژاپن فاز نظامي را هم به عنوان يك آزمايش آغاز كردند. هرچند اين موضوع به عقيده من صرفا به مساله خليج فارس يا ايران ربطي نداشته و با نگاه به منافع كشورهاي شرق آسيا در شرق آسيا ميتوان نگاهشان به اين منطقه را تا حدي قابل توجيه دانست اما در پايان نتيجه اين آزمايش براي كره جنوبي يك شكست بود. آنها نه توان نظامي كافي دارند و نه اين كارها را بلدند؛ صرفا كوشيدند ژستي بگيرند و در پايان هم تلاششان شكست خورد.