كشتار كاتين
مرتضي ميرحسيني
سرنوشت اين چند هزار نفر تا مدتي معلوم نبود و كسي اطلاع دقيق از آنچه بر سرشان آمده بود، نداشت. تا اينكه نازيهاي اشغالگر، آوريل 1943 در چنين روزي اجساد گروهي از آنان را در گوري دستهجمعي در جنگلي نزديك به كاتين(ناحيهاي روستايي در غرب روسيه) كشف كردند و گفتند اين هم جنايتي از جنايتهاي حكومت شوروي است. آن زمان كسي حرفشان را باور نكرد- يا نخواست كه باور كند- چون آلمانيها «دشمن بزرگ» بودند و شوروي دشمنِ اين دشمن بزرگ و در واقع يكي از متفقين. حتي بعد از جنگ در دادگاه نورنبرگ كه براي محاكمه سران حزب نازي برپا شد همچنان همه اين جنايت را كار آلمانيها و به دستور هيتلر ميدانستند. هيتلر هيولاي بدنامي بود كه هر جنايتي هر چقدر هم بزرگ- حتي بدون سند و مدرك كافي- به او ميچسبيد. اما ماجرا واقعا چه بود؟ زماني كه سربازان شوروي مرزهاي لهستان را زير پا گذاشتند و اين كشور را اشغال كردند تقريبا همه افسران ارتش به اضافه نيروهاي پليس و بسياري از روشنفكران و تحصيلكردگان اين كشور را دستگير و زنداني كردند. آن زمان تعداد اين زندانيان را 22 هزار نفر ميدانستند كه همگي آنان را گويا گروه گروه سوار كاميونهاي بزرگ به جنگلهاي حوالي كاتين بردند و كشتند. هدفشان از اين جنايت اين بود كه لهستان را از مردان و زنان مستقل و قوي «پاك» (يا در واقع محروم) كنند و هر كسي را كه شايد روزي قدمي در مخالفت با سلطه شوروي بردارد، حذف كرده باشند. اين جنايت به دستور استالين و زير نظر لاورنتي بريا انجام گرفت و از اين رو حداقل در اين يك مورد نازيها مجرم اصلي نبودند(هر چند هيتلر به خاطر معاهدهاي كه پيش از شروع جنگ با استالين امضا و در آن لهستان را با او تقسيم كرد شريك جرم بود). بريا در نامهاي به استالين نوشته بود اين مردان و زنان همگي «دشمنان خلق» و «ضدانقلاب» هستند. اگر ما بخواهيم حرفش را درست معني كنيم منظورش اين بود كه آنان زير بار زور شوروي نميروند، خودشان را به آن راه نميزنند، چشمانشان را روي كجيها نميبندند و خلاصه اينكه براي خوردن ايدئولوژي شوروي اشتهايي از خودشان نشان نميدهند. البته مقامات شوروي هم همراه با ديگر دولتها با وقاحتي كه فقط از خودشان برميآمد، انگشت اتهام را به سمت نازيها ميگرفتند و حتي مدعي احقاق حق اين قربانيان ميشدند. اما لهستانيهاي در تبعيد با همراهي چند سازمان بينالمللي مثل صليب سرخ و عدهاي خبرنگار شريف و جسور، حقيقت را كشف و افشا كردند كه معلوم شد آمار كشتهها نه 22 هزار نفر كه احتمالا عددي بيشتر از 25 هزار نفر بوده است كه گروهي از افسران انگليسي هم واقعيت اين ماجرا را ميدانستند و بنا به «مصالح سياسي» يا «دستور از بالا» سكوت كرده بودند. اين افشاگري به تدريج انجام شد و تصوير رويداد از كنار هم گذاشتن قطعات پراكنده (روايتهاي برخي شاهدان، تحقيقات ميداني، بررسي موشكافانه جريان جنگ در لهستان و...) ساخته شد اما حكومت شوروي هميشه نقش خود در را در آن انكار ميكرد. تا اينكه در خود روسيه هم در دو مقطع اسنادي درباره كشتار كاتين منتشر شد. اولين بار به دستور ميخاييل گورباچف و دومين بار با امضا و تاييد دميتري مدودف. كشتار كاتين يكي از تلخترين حوادث تاريخ لهستان است هر چند اين كشور- امروزه 38 ميليوني واقع در شرق اروپا- در تاريخ خودش فاجعه و تراژدي كم ندارد. همچنين ناگفته نماند كه دو فيلم سينمايي، يكي «كاتين» (2007) و ديگري «آخرين شاهد» (2018) از اين ماجرا ساخته شده كه هر كدامشان فاجعه كاتين را از منظري متفاوت روايت ميكنند.