دشواري اتمام جنگهاي امريكا در عراق، سوريه و افغانستان
چرا امريكا نميتواند جنگهاي خود را تمام كند؟
ترجمه: هديه عابدي
با توجه به اينكه اكنون سياست كلان امريكا بر آسيا و خصوصا چين متمركز شده است و واشنگتن در بحث تامين انرژي نيز به خودكفايي رسيده، ديگر چرا بايد نيروهاي امريكايي در منطقه خاورميانه حضور داشته باشند؟
رابين رايت، ستوننويس نشريه امريكايي نيويوركر، در مقالهاي به جنگهاي بيپايان امريكا در منطقه خاورميانه پرداخته و مينويسد:
ماه گذشته كنت (فرانك) مككنزي جونيور، فرمانده نيروهاي امريكايي در خاورميانه و آسياي جنوبي، از عراق، سوريه، افغانستان و لبنان بازديد كرد؛ كشورهايي كه تاكنون محل شديدترين عملياتهاي نظامي امريكا بودهاند.
در جنگهاي پس از حادثه 11 سپتامبر، هفت هزار نيروي امريكايي كشته شده و پنجاه و چهار هزار نفر نيز مجروح شدهاند. با روي كار آمدن بايدن حضور نيروهاي نظامي امريكا در اين چهار كشور بهشدت كاهش يافته است؛ بهطوريكه اكنون تنها دو درصد از نظاميان در اين مناطق باقي ماندهاند و آنها نيز عملا ديگر در درگيريها مشاركت ندارند.
ماموريت آنها عمدتا كمك به تجهيز متحدان خود در اين كشورها، تدوين استراتژي، به اشتراكگذاري اطلاعات، گاهي اعزام نيروي هوايي و پشتيباني از روند ايجاد صلح در آن منطقه است. با اين حال ممكن است آخرين مرحله درگيريهاي نظامي امريكا دشوارتر از قبل باشد. با توجه به شرايط كنوني، امريكا نميتواند در هيچ كشوري «پيروز» شود. متحدان آن هنوز از نظر نظامي ضعيف هستند. دشمنان آن نيز يا خود را با شرايط وفق داده يا حتي قدرت گرفتهاند. اما باتلاق سياسي ايجاد شده در هر كدام از اين كشورها هنوز هم به كثيفي زماني است كه امريكا براي اولينبار وارد آن شد.
هزاران سال است كه سياستمداران، از سيسرون گرفته تا وينستون چرچيل و ريچارد نيكسون در مورد ايجاد «صلح با افتخار» براي اتمام درگيريهاي نظامي سخن گفتهاند. بايدن چهارمين رييسجمهوري است كه تلاش دارد در قرن بيست و يكم و در خاورميانه و بخشهاي جنوبي آسيا به اين مفهوم دست پيدا كند.
در مورد اينكه او دقيقا بايد چه كاري انجام دهد بحثهاي زيادي وجود دارد؛ اينكه آيا امريكاييها بايد مثل اتفاقي كه سال 1973 در ويتنام و سال 1984 در لبنان افتاد، بساط خود را جمع كرده و به سادگي از منطقه خارج شوند؟ اين تصميمات زماني گرفته شد كه شبهنظاميان بدنام با سلاحهاي قديميشان استراتژيستهاي بهتري از آب درآمدند و بيشتر مايل بودند جانشان را در راه هدفشان فدا كنند. با توجه به اينكه اكنون سياست كلان امريكا بر آسيا و خصوصا چين متمركز شده است و واشنگتن در بحث تامين انرژي نيز به خودكفايي رسيده، ديگر چرا بايد نيروهاي امريكايي در منطقه حضور داشته باشند؟ اين حضور شايد از دور جذاب به نظر برسد اما در واقع بسيار چالشبرانگيز است.
آنچه بايدن از خود بر جاي ميگذارد ممكن است يكي از اين دو حالت افراطي باشد؛ رييسجمهوري كه در نهايت ميتواند امريكا را از باتلاقهاي سياسي خاورميانه خارج كند؛ يا رهبري كه قافيه را در سوريه به تروريستهاي داعشي، در عراق به افراطگرايان مذهبي و شبه نظاميان مسلح، در لبنان به حزبالله و در افغانستان به طالبان خواهد باخت و اين جداي از موضعگيري واشنگتن نسبت به روسيه است كه اكنون به پايگاههاي موجود در درياي مديترانه، سوريه و ليبي دسترسي پيدا كرده و توانسته بيشترين پيشروي را به سمت غرب داشته باشد. ميراث بايدن همان ميراث امريكاست.
سفر مككنزي همزمان با يك عمليات هوايي بزرگ عليه داعش در مرز عراق با سوريه اتفاق افتاد. در اين عمليات هواپيماهاي جنگي امريكا طي مدت 10 روز 133 حمله هوايي انجام دادند كه اين تعداد از تمامي حملات سال 2020 بيشتر بود و در نتيجه آنها دهها مخفيگاه كوهستاني و كويري داعش نابود شد.
به گزارش پنتاگون اكنون دو سال از فروپاشي خلافت داعش ميگذرد، اما بين هشت تا شانزده هزار تروريست داعشي در عراق و سوريه باقي ماندهاند كه هنوز هم اقدام به ترور و بمبگذاريهاي انتحاري ميكنند. در آخرين حملات هوايي تنها كمتر از سي شبهنظامي داعشي كشته شد. مشكل ديگر اين است كه دوران حساس عراق در خصوص نحوه توزيع قدرت سياسي و درآمدهاي نفتي كشور در ميان احزاب فرقهاي، قومي و سياسي، هجده سال پس از بركناري صدامحسين از سوي امريكا، هنوز هم به پايان نرسيده است. بنابراين حتي شايد از بين بردن داعش نيز اين مشكل را حل نكند، زيرا تنشهايي كه باعث پيدايش افراطگرايان شده هنوز سر جاي خود هستند.
مككنزي ميگويد: «راهي كه داعش آغاز كرده قطعا دنبالهرو خواهد داشت، چون شرايطي كه موجب پيدايش اين گروهك شده بود هنوز سر جاي خود پابرجاست. چطور ميتوانيم توقع نتيجه ديگري داشته باشيم؟ آينده بدون خونريزي نخواهد بود.»
شبهنظاميان مذهبي كه در سالهاي 2014 تا 2017 براي مقابله با داعش سر بر آوردند نيز در طولاني مدت به همان اندازه خطرناك خواهند بود. عادت بدي كه روساي جمهور امريكا دارند اين است كه به نظاميان خود دستور ميدهند فقط آدم بدها را شكست دهند و به اين ترتيب مجموعهاي از آدم بدها را ميسازند كه به مراتب تهديد نظامي بزرگتري براي منطقه و جهان محسوب ميشوند. عراق نمونه بارز آن است. نخستوزير اين كشور، مصطفي الكاظمي قول داده كه از نفوذ محدود خود براي مهار شبهنظاميان استفاده كند. در چنين شرايطي نيروهاي امريكايي بايد در اين كشور بمانند و با داعش مبارزه كنند. اكنون تعداد اين نيروها از 165 هزار نفر در سال 2007 به 2500 نفر كاهش يافته است.
الكاظمي در مسير اجراي عهد خود تاكنون موفقيت زيادي كسب نكرده و همان ميزان كم نيز براي وي بهاي سياسي داشته است. مردم عراق اكنون در طرفداري از الكاظمي و شبه نظاميان مذهبي به دو دسته تقسيم شدهاند البته اين جهتگيريها در اصل بر سر ماندن نيروهاي امريكايي در خاك اين كشور يا ترك آن است. اختلاف به وجود آمده بسيار شديد بوده و با توجه به انتخابات پيش رو كه قرار است در ماه اكتبر برگزار شود، مقامات امريكايي نگران اين هستند كه مبادا ميان جناحهاي مذهبي جنگ داخلي صورت بگيرد.
مككنزي در سفر خود به منطقه از دهكده سبز سوريه نيز بازديد كرد؛ مجموعهاي از بلوكهاي آپارتماني فرسوده در نزديكي تاسيسات نفتي بمباران شده كه در سال 2019 براي آخرين پاكسازيهاي منطقه از داعش به عنوان ستاد عملياتي استفاده شد. اين روزها تنها تحرك نظامي در اين منطقه از سوي نيروهاي امريكايي است، آنها هفتهاي دو مرتبه با يك خمپارهانداز 155 ميليمتري به صحراي اطراف شليك ميكنند، بدون آنكه هدف خاصي داشته باشند، فقط براي اينكه بگويند ما اينجا هستيم.
به گفته مك كنزي حضور نظامي ايالات متحده در استانهاي شمال شرقي سوريه «توانمنديهاي مهمي» در اختيار نيروهاي دموكراتيك قرار ميدهد؛ نيروهايي كه هنوز هم در حال جنگ زميني با تروريستهاي داعشي هستند. او ميگويد: «اگر ما خاك اين كشور را ترك ميكرديم، اين توانمنديها از بين ميرفت.» راندن داعش به مخفيگاههاي زيرزميني موجب شد كه توانايي آنها در طرحريزي براي حمله به خاك امريكا و اروپا كاهش يابد، حملاتي كه تا سال 2018 شاهد آن بوديم. مككنزي ادامه داد: «اگر تمام شب صداي يك هواپيماي بدون سرنشين به گوش شما برسد، برنامهريزي براي حمله به شهري ديگر برايتان سخت ميشود!»
حضور نظامي ايالات متحده در سوريه ميتواند در مسير پايان دادن به جنگ فرسايشي در اين كشور، براي متحدان واشنگتن اهرم فشار به وجود بياورد. پاول كالورت، فرمانده نيروهاي ايالات متحده در سوريه و عراق، در جريان سفر مك كنزي گفت آنچه در سوريه اتفاق ميافتد نهايتا يك موضوع سياسي خواهد بود، نه يك مساله نظامي.
مك كنزي ميگويد: «ما تا زمان دستيابي به يك راهحل سياسي، با نيروهاي دموكراتيك سوريه همكاري ميكنيم.» نيروهاي دموكراتيك برگ برنده مهمي در اختيار دارند و آن هم كنترل بر ميدانهاي مهم نفتي سوريه است؛ از سوي ديگر بشار اسد، رييسجمهور اين كشور براي بازسازي مناطق تخريب شده پس از يك دهه جنگ به آنها نياز دارد. همانطوركه دونالد ترامپ رييسجمهور پيشين امريكا قبلا ادعا كرده بود، سربازان ايالات متحده در كنترل حوزههاي نفتي نقشي ندارند، اما حامي نيروهاي دموكراتيك هستند. حضور نظامي امريكا همچنين مانع پيشروي نيروهاي دولتي سوريه و روسها ميشود كه در حال حاضر بيشتر خاك سوريه را در اختيار دارند اما تا زماني كه نيروهاي امريكايي در اطراف باشند درگير جنگ بر سر قلمرو نخواهند شد. به اعتقاد مك كنزي «مهم است كه حداقل در شرايط كنوني در جاي خود بمانيم و با متحدانمان همكاري كنيم.»
كنار آمدن با دوران پساداعش نيز باعث ايجاد خطر ديگري شده است. نيروهاي دموكراتيك سوريه بدون دسترسي به زندانهاي بزرگ يا سيستم قضايي دولتي 12 هزار تروريست داعشي و بيش از 60 هزار نفر از اعضاي خانواده آنها را دستگير كرده و نگه داشتهاند و كشورهاي زادگاهشان نيز حاضر به بازگرداندن آنها نيستند. بيشتر اين خانوادهها كه از پنجاه و هشت كشور مختلف جهان هستند در شهر الهول ساكن شدهاند؛ اردوگاه آوارگاني كه بيشتر شبيه به زندان است. از اين تعداد 24 كشور در قاره اروپا بوده و حدود دو سوم كل اين جمعيت را كودكاني تشكيل دادهاند كه كمتر از دوازده سال سن دارند و بيشتر از آموزش آنها را شستوشوي مغزي دادهاند.
شهر الهول به كانون افراطگرايي و نوعي خلافت كوچك تبديل شده است. در سه ماه گذشته بيش از چهل فرد بالغ و دو كودك بعضا با اسلحه مجهز به صداخفهكن كشته شدهاند. در اواخر ماه مارس، 5 هزار نيروي دموكراتيك در يك عمليات پنجروزه اقدام به پاكسازي اردوگاه كردند تا بتوانند در اين محل نظم ايجاد كنند. مك كنزي هشدار ميدهد: «اينها به نسلي خشن و راديكال تبديل خواهند شد. خشونت تنها چيزي است كه آنها بلدند. اگر خشونت تنها چيزي است كه اين كودكان در معرض آن هستند نبايد انتظار چيز ديگري از آنها داشته باشيم.»
يكي از مهمترين تصميماتي كه بايدن بايد اتخاذ كند، در مورد افغانستان است. پس از دو دهه جنگ و سرمايهگذاري چند تريليون دلاري امريكا در حال حاضر گروه طالبان نيمي از اراضي اين كشور را در اختيار دارد. با اينكه دولت افغانستان و گروه طالبان قرار است روز 16 آوريل در استانبول دور جديدي از مذاكرات صلح را برگزار كنند، اما ناظران چندان اميدوار نيستند توافق پايداري بين دو طرف شكل بگيرد.
بايدن پس از اتمام بازنگري در سياست خارجي امريكا، بايد در مورد هر يك از اين كشورها تصميمات دشواري بگيرد. هر چهار كشور يا در شرايط سقوط قرار دارند يا دچار بحران وجودياند. اين يكي از دلايل متعددي است كه باعث شده بر اساس نظرسنجي ماه آگوست موسسه كوك، بيش از 70 درصد مردم امريكا خواستار بازگشت نظاميان اعزامي به جنگهاي عراق و افغانستان باشند.
ژنرال بازنشسته اچآر مكمستر، مشاور امنيت ملي سابق ترامپ كه به فرمان او از كارش بركنار شد، روز دوم مارس در اظهاراتي در كميته نيروهاي مسلح سنا گفت بسياري از امريكاييها معتقدند منطقه خاورميانه دچار چنان آشوب و هرج و مرجي است كه تنها بايد از آن دوري كرد.
با اين حال او معتقد است امريكا به سه دليل نبايد ارتباط خود با منطقه را قطع كند: رقابت با روسيه و چين بر سر نفوذ در مركز منابع انرژي جهان؛ مقابله با افراطگرايي و تاثير درازمدت ترك منطقه از سوي امريكا.
وي افزود: قطع ارتباط امريكا با خاورميانه نه باعث آرام شدن موج خشونت در منطقه ميشود و نه از امريكا در برابر آن محافظت ميكند.
اما خيليها نيز خواستار خروج كامل امريكا هستند. سناتور كريس مورفي، نماينده دموكرات ايالت كانكتيكات و عضو كميته روابط خارجي سنا، اخيرا در مقالهاي در فارن افرز نوشت اعتقاد واشنگتن به توانايي خود در دستيابي به اهداف سياسي از طريق مداخله نظامي بيش از اندازه است. اين در حالي است كه مهمترين تاثير ماجراجويي اخير امريكا در خاورميانه، روشن كردن آتش جنگهايي بوده كه گروههاي تندرو را تقويت كرده و باعث تشديد احساسات ضدامريكايي شده است.
البته از دور خيلي راحت ميتوان سياستها را زير سوال برد و خواستار تغيير شد، اما در ميدان عمل، اتخاذ سياست درست كار بسيار دشواري است.
بايدن پس از اتمام بازنگري در سياست خارجي امريكا، بايد در مورد هر يك از اين كشورها تصميمات دشواري بگيرد. هر چهار كشور يا در شرايط سقوط قرار دارند يا دچار بحران وجودياند. اين يكي از دلايل متعددي است كه باعث شده بر اساس نظرسنجي ماه آگوست موسسه كوك، بيش از 70 درصد مردم امريكا خواستار بازگشت نظاميان اعزامي به جنگهاي عراق و افغانستان باشند. ژنرال بازنشسته اچآر مكمستر، مشاور امنيت ملي سابق ترامپ كه به فرمان او از كارش بركنار شد، روز دوم مارس در اظهاراتي در كميته نيروهاي مسلح سنا گفت بسياري از امريكاييها معتقدند منطقه خاورميانه دچار چنان آشوب و هرج و مرجي است كه تنها بايد از آن دوري كرد. با اين حال او معتقد است امريكا به سه دليل نبايد ارتباط خود با منطقه را قطع كند: رقابت با روسيه و چين بر سر نفوذ در مركز منابع انرژي جهان؛ مقابله با افراطگرايي و تاثير درازمدت ترك منطقه از سوي امريكا