نگاهي به رابطه امريكا و اردن
وقت تغيير فرا رسيده است
مترجم: هديه عابدي
اردن چند هفتهاي است كه درگير فتنه در كاخ سلطنتي شده است. اين فتنه زماني آغاز شد كه رژيم خودكامه اين كشور نزديك به 24 تن از مقامات را به جرم مشاركت در طراحي كودتا بازداشت كرد. حكومت اردن در قالب يك عمليات امنيتي به شاهزاده حمزه، برادر نانتي ملك عبدالله دوم پادشاه كشور دستور داد به انتقاد از دولت و ديدار با رهبران طايفهها پايان دهد. تنها يك روز بعد حمزه، نامه بيعت و وفاداري خود را امضا كرد و روز دوشنبه مقامات اعلام كردند كل ماجرا يك سوءتفاهم بوده است. با اينكه دولت اردن هرگونه صحبت در خصوص اين مساله را در رسانهها ممنوع كرده اما اردنيها بيتوجه به آن مشغول گمانهزني در خصوص بحران ناگهاني در دربار كشور خود هستند. برخي نگران اختلافات داخلي ميان اعضاي خاندان سلطنتي هاشمي هستند به ويژه با توجه به اينكه بازداشتيهاي اين غائله حق صحبت در مورد آن را ندارند. برخي احتمال ميدهند سركوب مقامات صرفا با هدف انحراف افكار عمومي از اعتراضات انجام شده باشد. اعتراضات به ويژه در ميان جوامع طايفهاي ناراضي كه حاميان سنتي خاندان سلطنت محسوب ميشدند به امري عادي تبديل شده است. اكنون آشفتگي اقتصادي، فساد گسترده و عدم پايبندي حكومت به وعده دموكراسي باعث شده آتش اين اعتراضات شعلهور شود.
با اين حال يك عامل مهم ديگر نيز در اين بحران تاثيرگذار است. سركوبگري اردن حاصل وابستگي شديد اين كشور به امريكا و كمكها و تسليحات ايالات متحده است. واشنگتن همواره بدون انتقاد از خاندان پادشاهي اردن از رهبران طرفدار غرب در اين كشور حمايت كرده است. در طول اين بحران، هم جو بايدن، رييسجمهور و هم آنتوني بلينكن، وزير خارجه امريكا شخصا با ملك عبدالله صحبت كردند و بر «رهبري باثبات» در اردن كه شريك راهبردي و حياتي امريكاست، تاكيد كردند.
البته در اين مكالمات هيچ صحبتي از تعهد امان به وعدههاي خود مبني بر برقراري دموكراسي و گسترش حقوق بشر نشد. با اين وجود اين همان رفتاري است كه امريكا همواره در برابر اردن از خود نشان داده است؛ كشوري كه ثباتش براي امريكا يك اولويت ژئوپليتيكي است. امريكا هرگز علنا از ملك عبدالله به خاطر سانسور و بازداشت گسترده مخالفان حكومت اردن انتقاد نكرده است. اما اكنون وقت آن رسيده كه امريكا سياستش را تغيير بدهد. دولت بايدن در اوايل كار خود به درستي وعده داد به سوءاستفادههاي ديكتاتورمآبانه و ماجراجوييهاي منطقهاي عربستان سعودي در روابط با رياض بازنگري ميكند. با اين حال اردن نسبت به ديگر متحدان امريكا در خاورميانه از همه به خطر واقعي نزديكتر است و البته امريكا نيز در مورد اردن بيشترين اهرم فشار را در اختيار دارد.
با اين حال امريكا در بازنگري روابط خود با اردن بايد به اين نكته توجه كند كه اين كشور ستون استراتژي منطقهاي امريكا محسوب ميشود. با توجه به اين مساله قطعا تغيير در سياست خارجي امريكا با مقاومت روبهرو ميشود. در جريان جنگ سرد، اردن يكي از كشورهايي بود كه در تقابل ميان امريكا و شوروي در برابر كمونيسم ايستاد. پس از پايان جنگ سرد، اين كشور با اسراييل توافق صلح امضا كرد و به امريكا كمك كرد، عصر جديدي از سلطه خود بر منطقه را آغاز و تثبيت كند. در دوران حكومت ملك عبدالله، اردن به حمله سال 2003 امريكا به عراق كمك كرد و در مبارزه ائتلاف بينالمللي عليه داعش نيز نقش مهمي ايفا كرد. در منازعه اسراييل و فلسطين نيز اردن همچنان يكي از كشورهاي خط مقدم محسوب ميشود. يكي از دلايل آن اين است كه اكثريت جمعيت آن فلسطينيالاصل هستند. پيمان دفاعي اخير با امريكا نيز نشان داد، جنگهاي آينده امريكا در خاورميانه حول محور اردن خواهد چرخيد.
از زمان به قدرت رسيدن ملك عبدالله در سال 1999 واشنگتن به خواسته منتقدان مبني بر تجديد نظر در رفتار خود با اردن اهميت چنداني نداده است. بخشي از مقاومت اوليه به خاطر ترس از اين مساله بود كه كاهش حمايت امريكا منجر به تضعيف پادشاهي اردن و فراهم شدن مقدمات سقوط آن شود. اما درست بر خلاف اين تصور، تقويت رويكرد كنوني رژيم اردن مبني بر سركوب مخالفتهاي داخلي تنها باعث گسترش نارضايتي عمومي شده است. همدستي با اين سركوب، يعني كاري كه دولت بايدن تاكنون انجام داده، باعث ميشود اردن بيشتر در معرض بيثباتي قرار گيرد.
در حال حاضر وضعيت اردن نسبت به سالهاي پيش از بهار عربي 2011 و 2012 كه 6600 تظاهرات اعتراضي برگزار شد، بدتر شده است. امروز اقتصاد اين كشور پسرفت داشته و ويروس كرونا اندك رشد موجود در اردن را نيز از بين برده است. اكنون نرخ بيكاري به 25 درصد افزايش يافته است. در ساليان اخير نارضايتي و مخالفت با رژيم در ميان قبايل وفادار به پادشاه به شدت افزايش يافته و به نقطه انفجار رسيده است. اعتراضات به بخش لاينفكي از زندگي عمومي مردم تبديل شده است. حتي انديشكدههاي محافظهكار واشنگتن نيز كه مدتها به ستايش حاكمان هاشمي ميپرداختند اكنون پذيرفتهاند كه وضعيت حال حاضر غيرقابل تحمل است.
با اين حال خاندان سلطنتي به جز سركوب مداوم و وعدههاي پوشالي اصلاحات هيچ پاسخي به اين اعتراضات نداده است. جوانان اردني در شبكههاي اجتماعي مثل كلابهاوس جسورانه و به شيوههاي ممنوع از ملك عبدالله انتقاد ميكنند. هر چند وقت يك بار يك مورد رسوايي افشا ميشود و بيكفايتي حكومت باعث افزايش خشم عمومي ميگردد.
براي مثال در ماه فوريه، دو وزير پس از نقض مقررات كرونا مجبور به استعفا شدند. در ماه مارس،كمبود كپسول اكسيژن در يك بيمارستان منجر به مرگ 6 بيمار كرونايي شد. در واقع افتضاحي كه در بيمارستان رخ داد يكي از عوامل اوج گرفتن اعتراضات كنوني بوده است؛ در آن زمان بازديد شاهزاده حمزه از خانوادههاي درگذشتگان با استقبال گرم افكار عمومي روبهرو شد اما چنين استقبالي از ملك عبدالله نشد.
نكته دوم اين است كه امريكا بيش از 60 سال حامي اردن بوده و اكنون تغيير اين سياست بسيار دشوار است. با اين حال بازنگري در روابط ميان دو كشور نه با هدف انقلاب يكشبه بلكه به اميد حركت تدريجي رژيم به سمت سياستهاي سازندهتر است.
دولت بايدن ميتواند با تغيير سياست خود در قبال اردن به تعهدات خود در قبال خاورميانه عمل كند. براي اين كار چند گزينه پيش روي خود ميبيند. يكي اين است كه ادامه كمكهاي مالي هنگفت خود را كه در 5 سال گذشته به طور ميانگين 5/1 ميليارد دلار بوده به انجام اصلاحات جدي از جمله توقف سركوب سياسي و مقابله با فساد منوط كند.
گزينه ديگر اين است كه رژيم اردن را قانع كند اصلاحات دموكراتيك انجام دهد. در ژوئن 2011 با اوج گرفتن بهار عربي، ملك عبدالله در سخنراني آتشيني اعلام كرد اردن را به يك پادشاهي مشروطه واقعي تبديل ميكند. آن پيشنهاد اميدها براي تغيير را در سرتاسر كشور بالا برد اما از آن زمان تاكنون پيشرفت خاصي حاصل نشده است و نظام پادشاهي و دستگاه امنيتي آن همچنان با مشت آهنين حكومت ميكنند.
منبع: وبسايت ريسپانسيبل استيتكرفت