دوازده ماه تا بحران در اتحاديه اروپا
جعفر موسويزاده
دوازده ماه ديگر يعني آوريل 2022 انتخابات رياستجمهوري فرانسه برگزار خواهد شد؛ انتخاباتي كه ميتوانيم آن را يكي از مهمترين رويدادهاي فرانسه در قرن جديد بدانيم. انتخابات سال 2017 فرانسه و رقابت ميان امانوئل مكرون و مارين لوپن، در واقع رفراندومي بود جهت ماندن يا نماندن فرانسه در اتحاديه اروپا. در سال 2017 و در دور دوم انتخابات، نكته مهمي در آراي دو نامزد اصلي جانشيني فرانسوا اولاند رخ داده بود و آن افزايش 42 درصدي آراي مكرون و افزايش 12 درصدي آراي لوپن نسبت به دور نخست رايگيري بوده است. افزايش راي مكرون امري طبيعي و قابل پيشبيني بود اما 12 درصد افزايش آراي لوپن كمي تحليلها را دچار سردرگمي كرد. اين 12 درصد همان افرادي بودند كه مارين لوپن را به عنوان رييسجمهور فرانسه قبول نداشتند اما به دليل شباهت دور دوم انتخابات سال 2017 به رفراندوم خروج يا عدم خروج فرانسه از اتحاديه اروپا به سوي لوپن تغيير موضع دادند. به بيان سادهتر، اين افراد به خروج فرانسه از اتحاديه اروپا راي مثبت دادند نه مارين لوپن. در نهايت و با توجه به آراي نهايي، يك سوم از رايدهندگان فرانسوي با حمايت از لوپن بهطور مشخص از سياست خروج از اتحاديه اروپا راي مثبت دادند. اين ماجرا آغاز قدرتنمايي اپوزيسيون فرانسه در برابر حكام حامي اتحاديه اروپا محسوب ميشود؛ اپوزيسيوني كه با توجه به شرايط چهار سال گذشته قدرتمندتر شده و با انگيزه بيشتري سياستهاي خود را دنبال ميكند. بسياري از افراد توده كه جزو طبقه متوسط جامعه شهري فرانسه محسوب ميشدند، يك ميانه رو را به يك راستگرا ترجيح دادند اما اكنون ميدانيم مكرون، حقيقتا يك ميانه روي سياسي نيست. او در ظاهر نه چپگراي سوسياليست محسوب ميشود و نه راستگراي جمهوريخواه، او حزب ليبرال «ان مارش» را تاسيس كرد تا در ميانه اين دو گرايش قرار گرفته و فرانسه را رو به جلو پيش ببرد. اما اين ظاهر ماجراست! براي رسيدن به مقصد مكرون بايد در زندگي شخصي او به كنكاش بپردازيم. امانوئل مكرون پيرو شاخه كالوينيسم است كه موسس آن ژان كالون، آن را در جهت اصلاح امورات پروتستان پايهگذاري كرد. كالوينيسم عقايدي دارد كه بررسي آنها گرايش سياسي حقيقي مكرون را روشن خواهد كرد و جبرگرايي يكي از مهمترين آنهاست. اين شاخه مذهبي پروتستان معتقد است انسانهاي يك جامعه به دو دسته انسانهاي هدايتشده و انسانهاي منحرف تقسيم ميشوند كه البته هدايت و انحراف آنها بر اثر جبر صورت ميگيرد و وظيفه انسانهاي هدايتشده اين است كه زمامداري حكومت را در دست بگيرند تا بتوانند جامعه را به سمت درست هدايت كنند. به نوعي كالوينيسم در اداره كشور از اليگارشي و تماميتخواهي ديني پيروي ميكند. شاخصه ديگر كالوينيسم، اعتقاد به اطاعتپذيري مطلق مردم از تصميمات دولت و عدم مقاومت شهروندان در برابر حكام سياسي ميباشد. با علم به اين مسائل به خوبي ميتوان درك كرد كه مردمي كه با هدف روي كار آمدن يك دولت ميانه رو به امانوئل مكرون راي دادند، اساسا در تفكرات وي جايگاهي ندارند و اين مساله يكي از مهمترين پارامترهاي تاثيرگذار در انتخابات 2022 خواهد بود.
علاوه بر اين موضوع، بايد اين مساله را مد نظر قرار داد كه ميزان قابل توجهي از آراي مكرون، آراي سلبي در نفي سياستهاي پوپوليستي لوپن و البته آراي سرگرداني بود كه پس از رسوايي فرانسوا فيون به سمت وي سرازير شد و بسيار واضح است كه آراي سلبي يك نامزد، پس از رفع و مرتفع شدن دلايل سلب، به آراي تاييدي نامزدي ديگر تبديل خواهد شد.
تمام اين مسائل باعث ميشود تا تحليلگران عرصه بينالملل نسبت به انتخابات رياستجمهوري 2017، شانس بيشتري براي پيروزي مارين لوپن در انتخابات 2022 قائل باشند. اتفاقي كه در صورت وقوع، فرانسه را يك قدم بسيار بزرگ به سمت خروج از اتحاديه اروپا نزديك خواهد كرد. شوك حاصل از خروج فرانسه از اتحاديه اروپا را نميتوان با خروج بريتانيا از اين اتحاديه مقايسه كرد زيرا در وهله نخست بريتانيا در زمان حضور خود در اتحاديه اروپا نيز فاقد سياستهاي غير همسو با اين اتحاديه نبود و در وهله دوم، در زمان خروج بريتانيا دو كشور فرانسه و آلمان توانستند با ايفاي نقش برادر بزرگ از وقوع بحران در اروپا جلوگيري كنند و اكنون با خروج فرانسه، آلمان در ايفاي اين نقش تنها خواهد بود و اين به معناي فشار بيش از پيش به اتحاديه اروپا است.
*مشاور انديشكده روابط بينالملل