نورا حسيني
حسن هاشمي، رييس شوراي شهر تهران سبك ويژهاي در اداره شوراي شهر تهران داشت، روش او در اداره صحن براساس مدارا و صبر بود. حرفهاي جدياش را به شوخي ميزد و تلاش ميكرد در چالشهايي جدي ميان اعضا ميانداري كند. از معدود تذكرهاي تندي كه او در صحن داد مربوط به مديريت مترو بود هرچند كه اسفندماه سال گذشته آن گلايهها و انتقادهاي تند و تيز را هم پس گرفت. در انتخابات دور بعد شوراها ثبتنام نكرده است و براي شهردار شدن هم نياز به بازنگري در قانون بهكارگيري بازنشستگان است. ميگويند يكي از نامزدهاي رياستجمهوري است هرچند كه خودش بارها اعلام كرده است تمايلي در اين رابطه ندارد مگر اينكه گول بخورد. با او درباره شهردار شدن محمدعلي نجفي، پرونده عيسي شريفي و... گفتوگو كردهايم كه ميخوانيد.
نزديك ۴ سال از حضور شما در شوراي شهر پايتخت ميگذرد، مهمترين دستاورد شورا را در اين چهار سال چه ميدانيد؟
توقف شهرفروشي و تغيير روش اداره تهران، شايد بزرگترين خدمتي بود كه در اين دوره مديريت شهري انجام شد، هميشه شهرداري تهران با رشد هزينهها و پرسنل انساني همراه بود و در يك فاصله بيست ساله بودجهاش 20 برابر و پرسنل مستقيم و غيرمستقيمش 5 برابر شد، اما در اين دوره توانستيم هزينههاي اداره شهر را كاهش دهيم و با احتساب تورم بودجه شهرداري در اين 4 سال، نصف قبل شد، تعداد پرسنل نه تنها اضافه نشد بلكه 20درصد هم كاهش يافت و درنتيجه موفق شديم شهرفروشي و قانونفروشي در تهران را تاحد زيادي متوقف كنيم و امروز بسيار كمتر شاهد تبديل سرمايههاي شهر مانند پاركها و فضاهاي شهري به برجها، طبقات اضافي ساختمانها و تخلفات شهرسازي هستيم.
مهمترين ناكامي شما و شورا چه بوده است؟
توسعه حملونقل عمومي شهر، مهمترين اولويت من در شورا بود و متاسفانه در اين دوره با همه تلاشهايي كه صورت گرفت، به دليل شرايط اقتصادي كشور و كملطفي دولت ضعف پيگيري شهرداري، برنامه تجهيز و توسعه ناوگان حملونقل عمومي در مترو و اتوبوس محقق نشد، البته كارهاي مهمي صورت گرفت و افتتاحهايي را شاهد هستيم اما با انتظار مردم و نياز جامعه به خصوص در شرايط كرونايي كه نبايد ازدحام در حملونقل عمومي به وجود بيايد، فاصله داريم.
پس از ماجراهاي مربوط به آقاي نجفي، آقاي كرباسچي گفت كه حزب كارگزاران به دليل آگاهي از حاشيهها و مسائل ايشان، با انتخابش به عنوان شهردار مخالف بود، اكنون با گذشت چند سال از ماجرا، مايليم آن وقايع را از زبان شما بشنويم و ناگفتهها را بدانيم.
به دليل اينكه آقاي نجفي در زندان بودند، شايد از نظر اخلاقي درست نباشد، در شرايط فعلي در مورد آن مسائل صحبت كنيم.
بسياري معتقدند ماجراي رخداده براي آقاي نجفي، به نوعي تاوان پيگيري بدهيهاي ايجاد شده و هزينههاي بدون سند در دوران شهرداري و دوره گذشتهاش است. ماجراي اين بدهيها به كجا كشيد و نتيجه چه شد؟
نميتوان با قاطعيت اينگونه قضاوت كرد، قوه قضاييه اعلام كرد كه فقط نامههايي از آقاي نجفي دريافت كرده به عنوان يك گزارش و نه شكايت، تا امروز هم تا جايي كه ميدانم تفاوتي در پيگيري بخش حقوقي شهرداري در مورد گذشته ايجاد نشده، يعني بين آقاي نجفي و شهرداران بعدي تفاوت خاصي در اين موضوع وجود نداشته كه بگوييم باعث مشكلات آقاي نجفي شده است، متاسفانه بخش عمده مطالبات شهرداري در اين پروندهها، همچنان وصول نشده و در شرايطي كه با بحران مالي در مديريت شهري به دليل همزماني كرونا، تورم و ركود مواجه هستيم و اولويتهاي اصلي شهر مانند تامين اتوبوس و واگن مترو معطل مانده است، اين مطالبات همچنان بلاتكليف است.
با محكوميت عيسي شريفي مساله فساد در شهرداري مسجل شده اما كمتر شاهد آن بودهايم كه شورا در اين زمينه فعال بوده و به دنبال استيفاي حقوق پايمال شده باشد. اگر اينگونه است چرا و اگر مخالفيد چه اقداماتي كردهايد؟
شورا در حوزه اختيارات خود، يعني تصويب و نظارت به وظيفه خود عمل كرده است، در ابتداي شورا مصوبهاي داشتيم كه واگذاري مالكيت يا بهرهبرداري املاك شهرداري بدون اجازه شورا ممنوع شود و با اين اقدام عملا دادن رانت به اسم خيريه يا فعاليتهاي فرهنگي متوقف شد، همچنين با مصوبات شهرسازي و نظارت موثري كه انجام شد عملا جلوي شهرفروشي و قانونفروشي كه منشا اصلي تخلفات و فساد بود گرفته شد، بنابراين شورا به وظيفه خود در مبارزه و متوقف كردن فساد عمل كرد، اما درباره گذشته شوراي شهر يك نهاد قضايي نيست كه اختيار برخورد داشته باشد و حتي شكايت و پيگيري قضايي هم در اختيار شورا نيست و بايد شهرداري شكايت كند كه متاسفانه با وجود همه تذكرات اعضاي شورا، شهرداري در مورد احياي مطالبات و حقوق خود ضعيف عمل كرده است.
منتقدان شورا را به اقدامات نمايشي مانند تغيير نام خيابانها به جاي كارهاي زيربنايي متهم ميكنند، پاسخ شما چيست؟
نامگذاري بخشي از وظايف شوراست و كميسيون نامگذاري كه نميتواند وظايف قانونياش را رها كند و مثلا فعاليت عمراني يا حقوقي انجام دهد، در حوزه نامگذاري شاهد اتفاقات خوبي بوديم، توجه به شخصيتهاي فرهنگي در عين گراميداشت شهدا و ارزشها، در اين دوره اتفاق افتاد و تقريبا در همه حوزههاي فرهنگي، هنري، علمي و ارزشي شاهد تجليل از بزرگان و چهرههاي ماندگار بوديم كه بعضا خانوادههاي شهدا در برابر تخريبهاي سياسي كه در اين حوزه عليه شورا انجام شد، از مديريت شهري دفاع كردند.
ترافيك شهر تهران اكنون در آستانه انفجار است اما شهروندان شاهد كمترين تحرك براي حل آن هستند، برخي حتي معتقدند شهر به حال خود رها شده، چه پاسخي داريد؟
مساله ترافيك، يك معضل هميشگي در تهران بوده است، البته در ايام اخير به دليل بيماري كرونا و خطر استفاده از حملونقل عمومي، شهروندان تمايل بيشتري به استفاده خودروهاي شخصي دارند اما به صورت اصولي بايد گفت ترافيك، نتيجه سياست خودرومحوري در تهران است، در بسياري از شهرهاي توسعهيافته جهان، معضل ترافيك و آلودگي هوا را با توسعه حملونقل عمومي و مشكل كردن استفاده از خودروهاي شخصي حل كردهاند اما در تهران، حتي بيش از برنامه بزرگراه ساخته شده است و با سوخت ارزان و يارانهاي، مردم به استفاده از خودروي شخصي تشويق ميشوند و در مقابل كمبود شديد و فرسودگي در اتوبوس و مترو وجود دارد و بودجه و اعتبارات آن پرداخت نميشود، در واقع ما برعكس دنيا و منطق مديريت شهري عمل ميكنيم و نتيجه آن را هم در همين ترافيك ميبينيم.
همين انتقاد در زمينه آلودگي هواي پايتخت هم وارد است. پاسختان به آن چيست؟
حدود نيمي از آلودگي هوا، نتيجه استفاده از خودروهاي شخصي است كه توضيح دادم، بخشي نيز به دليل فعاليت صنايع آلاينده در شهرو حومه و بخشي هم به خاطر استفاده از گاز براي گرمايش است كه تقريبا در دنيا منسوخ شده و از برق براي گرمايش استفاده ميكنند، البته امسال شاهد افزايش در آلودگي هوا نسبت به دهه اخير بوديم و علت آن هم علاوه بر مسائل جوي، افزايش گوگرد در سوختهاي مصرفي بود، ما شاهد فرسودگي در سيستم پالايش نفت هستيم و اين فرسودگي موجب شده است كه توليدي مازوت پالايشگاههاي ما ده برابر جهان و نسبت گوگرد در آن هم بيش از ده برابر باشد، يعني ما صد برابر استاندارد گوگرد وارد هوا ميكنيم كه منشا اصلي بوي بد و آلودگي هوا در تهران است كه بايد با يك برنامه نوسازي، سيستم پالايشي كشور بهروز شود.
منتقدان، طرح بيدود را يكي از نمونههاي اقدامات نمايشي و غيركارشناسي شهرداري ميدانند، نظر شما در اين خصوص چيست؟
نميخواهم از اين طرح دفاع كنم اما نبايد جاي مساله فرعي و اصلي را تغيير داد، نقش دوچرخه در ترافيك تهران با توجه به سراشيبي بودن معابر شهري، كمتر از يكدرصد است و هيچ مسوولي در شهرداري هم دوچرخه را به عنوان راهحل مشكل ترافيك و آلودگي هوا معرفي نكرده بلكه به عنوان يك كمك و اقدام شهروندي طرح شده كه بايد به اندازه اثرش از آن انتظار داشت.
براي انتخابات آينده نامزد رييس جمهوري ميشويد؟ در صورت بله يا خير، دليلتان چيست؟
همانطوركه قبلا توضيح دادم مساله انتخابات رياستجمهوري، يك موضوع شخصي و فردي نيست كه يك نفر بخواهد راسا تصميم بگيرد كانديدا شود، رياستجمهوري يك موضوع فراگير و ملي است و اگر قرار است كسي در اين حوزه موفق شود بايد براساس خرد جمعي و حمايت نخبگان و مردم وارد شود، نه با منم منم زدن و شخصمحوري. بر همين اساس احزاب و گروهها، درحال تعامل هستند و نهاد اجماعساز براي اصلاحطلبان تشكيل شده كه به جاي فردگرايي، مصالح كلي كشور سنجيده شود، در اين حوزه دو ايده مطرح شده است:
يكي اينكه اصلاحطلبان قبل از ثبتنام به اجماع و كانديداي اصلي برسند و اگر اين كانديدا رد شود، مشخص باشد كه در انتخابات نماينده مستقيمي ندارند.
ايده دوم، بر ثبتنام چند نفر از شخصيتهايي كه امكان تاييد صلاحيت دارند، تاكيد دارد، اگر هيچيك از آنها تاييد نشود، تكليف مشخص است، اگر يك نفر تاييد شود بازهم مشخص است اما اگر دو يا سه نفر تاييد شدند، آن كانديداها بين خود فرد مقبول و اصلح را معرفي كنند. تاجايي كه ميدانم هنوز درباره اينكه كدام روش انتخاب شود، تصميمي گرفته نشده است و من هم به صورت شخصي تمايلي براي ورود به اين حوزه ندارم اما اگر از سوي اين نهاد يا احزاب توصيهاي به من شود، طبيعتا وظيفه دارم روي آن مطالعه و بررسي كنم.