• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4916 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۱ ارديبهشت

چرا گريه نكنم؟!

سيدمحمدعلي ابطحي

خدايا اشكم بند نمي‌آيد.
چرا گريه نكنم؟
نمي‌دانم سرنوشتم چه مي‌شود؟
من حتي سرِ خودم را هم كلاه مي‌گذارم.
روزگار با من سر سازش ندارد.
چنگال‌هاي مرگ بالاي سرم هست.
شرايط بدي دارم.
چرا گريه نكنم. زار نزنم؟
براي لحظه احتضار گريه مي‌كنم.
براي تاريكي قبرم گريه مي‌كنم
براي تنگي لحدم اشك مي‌ريزم.
براي لحظه‌اي كه نكير و منكر بالاي سرم مي‌آيند و سوال‌پيچم مي‌كنند، گريه مي‌كنم.
براي آن لحظه‌اي كه لخت و عريان در قيامت، خوار و ذليل از قبر بيرون مي‌زنم.
روزي كه بار گناهانم بر پشتم سنگيني مي‌كند.
به طرف راستم نگاه مي‌كنم. به طرف چپم نگاه مي‌كنم.
به هر كسي نگاه مي‌كنم، همه به فكر خودشان هستند.
هر آدمي دنبال پرونده خودش هست و محتاج پارتي‌بازي براي خودش.
البته همان روز عده‌اي خوشحال، خندان و روسفيد هستند. آنها كه اعمال خوبي داشته‌اند.
ولي عده زيادي بر صورت‌شان غبار و گرد و خاك نشسته است.
از قيافه‌شان خواري و ذلت ديده مي‌شود.
خداي من
پناه و پشتيبان و اميد و توكل من در آن روز تو هستي.
خودم را به رحمت و بخشش تو مي‌سپارم.
مي‌دانم كه هر كسي را بخواهي مورد رحمتت قرار مي‌دهي.
هر كسي را دوست داشته باشي خودت هدايت مي‌كني.
خدايا شكرگزارتم، حداقل براي اينكه من را جزو مشركان قرار ندادي.
خيلي سخت بود اگر تو را قبول نداشتم.
اين شانس را همه ندارند كه تو را قبول داشته باشند.
كمكم كن.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون