ادامه از صفحه اول
مهمترين نكات گفتوگوي ظريف چه بود؟
3ـ متاسفانه مخالفان آقاي ظريف ميكوشند كه سخنان وي را عليه مرحوم سليماني تبليغ كنند، لذا دست به توييت شدند تا بلكه خودشان را به آن مرحوم بچسبانند، در حالي كه ظريف جز تعريف چيز ديگري درباره سردار سليماني نميگويد. اينكه او ديپلماسي را در خدمت ميدان ميخواسته، بدي او نيست، بلكه اين تفاوت ديدگاهي است كه توضيح داده شده است و منتقدان ظريف هم طرفدار ديدگاه مخالف او هستند. در واقع آنان ميخواهند با منحرف كردن ماجرا، زمينه گفتوگو درباره اين نگاه را خراب كنند.
4ـ درباره سياستهاي روسيه نيز منتقدان ظريف به يك نكته توجه نكردند. ظريف تاكيد كرد كه كاملا طرفدار گسترش روابط با روسيه و چين است و اين سياست درستي است. ولي برخي سياستها فراتر از رژيمها و محصول موقعيت استراتژيك و جغرافيايي هستند و روسيه بهطور طبيعي علاقهاي به بهبود روابط ايران و غرب ندارد، چه در آنجا يك حكومت كمونيستي باشد، چه يك حكومت دموكراتيك، چه استبدادي و حتي چه مذهبي! وظيفه حاكمان آنجاست كه بر اساس منافع ملي خود حركت كنند و ما نبايد انتظار ديگري از آنان داشته باشيم. ولي نبايد بيهوده خوشخيال شويم؛ زيرا حكومتها جز اين را عمل كنند. 5ـ پس از شنيدن اين فايل شايد مهمترين برداشتي كه هر مخاطبي از اين گفتوگو كرد، چيز ديگري بود كه تاكنون به آن پاسخ داده نشده است. اين گفتوگو به نوعي با هدف ايجاد زمينه و تبليغ براي حضور انتخاباتي آقاي ظريف نيز بود. سخنان آقاي ليلاز براي رسيدن به اين هدف كاملا گوياست. ولي سخنان آقاي ظريف به گونهاي است كه اين هدف را نقض ميكند. اگر كسي تا اين حد از مسائل كشور بياطلاع است كه اقدام مهمي مثل حمله به پايگاه امريكايي را چند ساعت ديرتر از نخستوزير عراق مطلع ميشود و اصولا او به عنوان عضو شوراي امنيت ملي از آن بياطلاع بوده يا درباره هواپيماي اوكرايني آنطور با او برخورد ميكنند يا از اوضاع سوريه به كلي بياطلاع است، در اين صورت چرا تاكنون در آنجا مانده و اجازه داده كه به نام او و به كام ديگران عمل شود؟ و از آن مهمتر چرا عدهاي اصرار دارند كه وي را وارد انتخابات كنند؟ خب بگذاريد همان نيروهاي اصلي كه در پشت وزارت خارجه پيش برنده امور هستند، خودشان در روي صحنه نيز عهدهدار امور شوند، بلكه سياستهاي كشور از اين تناقضات بيرون آيد. اين پيام ضمني و ناخواستهاي است كه از اين گفتوگو دريافت ميشود ولي ظاهرا دوستاني كه علاقهمند به شركت در انتخابات هستند، متوجه آن نشدهاند. براي حضوري فعال در انتخابات بايد پاسخ روشني به اين پرسش داد. چنين مديراني چرا تاكنون در مقام خود بودهاند؟ بنده اگر تاكنون اميدي داشتم كه امكان مشاركت فعال فراهم شود به گمانم با اين گفتوگو بايد در اين ايده تجديدنظر كلي كرد.
احساس تكليف در حكومت علوي و سياست ما
به خصوص در دو دهه اخير تا اين حد نابسامان و پرالتهاب است. به ويژه اينكه هر يك از اين افراد پيشتر مسووليتهايي در سطح كلان مديريت كشور داشتهاند و هيچ يك ناشناخته و ديكته ننوشته نيستند. مساله آنجايي بغرنجتر است كه به عيان ميبينيم براي «اداي تكليف» از هيچ حركت غيراخلاقي و توهين و تخريب رقبا و هتك حيثيت و آبروي فردي و خانوادگي ايشان از يك سو و برپايي انواع نمايشها و مانورهاي تبليغاتي خدمترساني و مردمداري و سادهزيستي از سوي ديگر دريغ نميكنند و با اين همه خود را پيرو راه امام علي(ع) ميدانند. واقعيت امر آن است كه برخي قرار گرفتن در برخي مناصب و مصادر را نه تكليف كه حق قطعي خود ميدانند و با آنكه مكررا خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده و هر بار به نحوي پاسخ نه شنيدهاند(مگر در مواردي كه به حمايت نهادهاي مجري و ناظر انتخابات در رقابتهاي نابرابر و به پشتوانه آراي اقليت مردم برگزيده شدهاند) عدم اقبال مردم به خود را به پاي كيد رقبا و ندانستن و فريب خوردن مردم گذاشتهاند و حال در تلاشند با بهرهگيري از همه ظرفيتهاي خود و نهادهاي پشتيبانشان با تخريب منتخبين مردم و تلاش براي سنگاندازي در مسير اقداماتشان به آنها ثابت كنند هر انتخابي غير از ايشان در ادوار قبلي اشتباه بوده و تنها راه نجات و فلاح جامعه در روي آوردن به ايشان است. گمان نميكنم چنين حجمي از تخريب و رفتارهاي غيراخلاقي و كارشكني براي كسب قدرت در هيچ يك از نظامهاي سياسي دموكراتيك يا نيمهدموكراتيك دنيا نيز رايج باشد. به هر حال آشكار است كه سياستمدار در پي كسب قدرت است و اين ذات سياست است. چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا و انقلابي و... هم ندارد. پس چه بهتر كه «تشنگان قدرت» كه تعدادشان در دو جناح سياسي اصلي كشور روزانه افزايش مييابد و از تخريب رقيب كه هيچ از تخريب خودي هم باكي ندارند به جاي سوءاستفاده تكراري و نخنما از برخي مفاهيم و عبارات مقدس اسلامي و انتساب بلاوجه خود به سيره معصومين(ع) و هزينه كردن از نام رهبري و شهداي گرانقدر كشور(به ويژه سردار شهيد سليماني كه اين روزها نامش هم سنگري براي پنهان شدن عدهاي و هم شمشيري براي گردن زدن عده ديگر است) بدون لعاب تقدسنمايي، سيرت و نيت واقعي خود را در معرض انتخاب عمومي(نه خصوصي و حداقلي) قرار دهند. فرصت شبهاي قدر و ايام شهادت اميرالمومنين(ع) فرصت مغتنمي است براي بازگشت به خود، واكندن سنگها با خود و خدا و رجوع به كلام و روش امام معصوم شايد كه هم خود رستگار شويم و هم با رفع احساس تكليف، كشور را نجات دهيم.
انتخابات شوراها و مشاركت شهروندان
اين رفتار منجر به سرخوردگي مردم شده و به شدت براي سلامت روان جامعه خطرناك است. معتقدم كه نظام سياسي بايد فكري براي آرامش رواني مردم كند و به همين دليل از مسوولان به خصوص مجلس شوراي اسلامي و مشخصا كميسيون شوراها و امور داخلي كشور در مجلس و هيات مركزي نظارت بر انتخابات شوراها ميخواهم كه با تجديدنظر اساسي در رويه بررسي صلاحيت كانديداهاي انتخابات شوراي ششم زمينهساز حضور پرشور مردم در انتخابات پيشرو شوند.