ضد و نقيضگويي محافظهكاران درباره حمايت از لاريجاني، قاليباف يا جليلي ادامه دارد
اجماع اصولگرايان؛ هر روز دورتر از ديروز
نامزدهاي رياستجمهوري در هر دو جريان سياسي بايد هر چه سريعتر تصميم خود را گرفته و آماده نامنويسي شوند. در هفته پيشرو قطعا بسياري از ابهامات درباره آمدن و نيامدن چهرههاي اثرگذار رفع خواهد شد و معادلات انتخاباتي شكلي شفافتر پيدا خواهد كرد. آن طور كه به نظر ميرسد اما اين تصميمگيري بيش از همه براي سيدابراهيم رييسي سخت است و او روزهاي پر فراز و نشيبي را پيشرو خواهد داشت.
تصميم خطير
اما چرا اين روزها براي قاضيالقضات سخت است؟ دليل اول اين است كه رييسي بايد يك تصميم مهم بگيرد. او از يك سو راس دستگاه قضا به عنوان يك نهاد انتصابي مهم قرار دارد و پس از سخن گفتن بسيار درباره تحول و ساماندهي به اين عرصه، گامهايي برداشته كه مورد استقبال بوده است. بر اين اساس برخي از اصولگرايان از او انتظار دارند كه او به وعده و سخنان خود پايبند مانده و اصلاحات و تحول در قوه قضاييه را به حضور در قوه مجريه ترجيح دهد. بر همين اساس نيز بسياري از تحليلگران در جريان اصولگرا به او توصيه ميكنند كه نامزد نشود. از سوي ديگر ممكن است مانند بسياري ديگر از سياسيون معتقد باشد كه قوه مجريه داراي ظرفيتهاي بيشتري براي تحول باشد و اكنون زمان مناسبي براي اين تحول است. ضمن اينكه برخي در اين جناح احتمالا تصور ميكنند، پيروزي در انتخابات رياستجمهوري و بهرهمندي از پشتوانه راي مردمي به آينده سياسي او كمك ميكند. بگذريم از اينكه پيشتر در اين عرصه شكست خورده و اكنون نيز بايد ريسك تكرار آن تجربه تلخ را بپذيرد.
بر باد رفتن اجماع
دليل دوم اما براي اثبات خطير بودن موقعيت رييسي آن است كه وضعيت در جريان اصولگرايي برعكس آنچه تاكنون گفته و ادعا ميشد بنابر پيشبينيها چندان به سود او پيش نميرود. اگرچه اصولگرايان از ماهها قبل در بوق و كرنا كرده بودند كه رييسي به فرض اراده براي كانديداتوري، گزينه مورد اجماع خواهد بود و با توجه به وضعيت جريان رقيب و آن راي 16 ميليوني سال 96 قطعا پيروز خواهد بود. در اين بين احتمالا به مشاركت حداقلي مردم و پاي صندوق نيامدن بدنه راي اصلاحطلبان نيز حساب كرده بودند.
وضعيت موجود اما كاملا برعكس است. از يك سو اصلاحطلبان به واسطه تحولات بينالمللي اخير و ايجاد اميدهايي به گشايش در زمينه تحريم و به تبع آن اقتصاد به مشاركت هر چه بيشتر هواداران خود دل بستهاند. از سوي ديگر براساس عملكرد و مواضع طيفهاي مختلف اصولگرايي اجماع روي رييسي سختتر به نظر ميرسد.
لاريجاني؛ رقيب جديد
اگرچه مهمترين طيف حامي رييسي در اين انتخابات كسانياند كه حول محور شوراي وحدت گرد آمدند اما به نظر ميرسد در اين گروه نيز ترديدهايي ايجاد شده و برخي به سوي لاريجاني گرايش پيدا كردهاند. از تمايل مصطفي پورمحمدي، دبير عالي جامعه روحانيت مبارز به لاريجاني گرفته تا چراغ سبز محمدرضا باهنر به او. شاهد آنكه همين چند وقت قبل شايعاتي درباره ديدار پورمحمدي و لاريجاني منتشر و البته تكذيب شد. تكذيبهاي كه احتمالا در راستاي تقويت بخت گزينه اول شوراي وحدت يعني رييسي بوده است. حالا اما با نزديك شدن به انتخابات و افزايش ترديدها درباره رييسي شاهديم كه باهنر ميگويد:«اگر يك زماني آقاي لاريجاني بيايد و بگويد من كانديدا و نامزد هستم، ميتواند جزو كانديداهاي شوراي وحدت باشد.» درست است كه لاريجاني هنوز اعلام كانديداتوري نكرده اما اين سخن قطعا معنادار است. به خصوص اگر در نظر داشته باشيم كه برخي تحليلگران اصولگرا معتقدند كه بخشي از شوراي وحدت به لاريجاني تمايل دارد. مثلا ناصر ايماني گفته بود كه «بخشي از اصولگرايان ميخواهند از لاريجاني حمايت كنند» يا واعظآشتياني كه گفته بود:«بخشي از مجموعه بزرگ اصولگرايي نسبت به لاريجاني نگاه مثبتي دارد.» هر چند ديروز خبري ديگر به نقل از منوچهر متكي منتشر شد و بار ديگر سعي كرد بر حمايت «قطعي» شوراي وحدت از رييسي و عدم حمايت از لاريجاني تاكيد كند؛ اقدامي تكراري كه هر بار بينتيجه ميماند.
قاليباف؛ گزينه شوراي ائتلاف
البته مقصود از ذكر اين مثالها اين نيست كه لاريجاني گزينه شوراي وحدت خواهد شد يا رقيب جدي براي رييسي است. منظور اين است كه حتي در مهمترين طيف حامي رييسي نيز نشانههاي از اختلاف وجود دارد و برخي احتمالا سراغ لاريجاني ميروند. به اضافه اينكه در جريان اصولگرايي طيفها و گروههاي اثرگذار ديگري هم هستند. مثلا سازوكار انتخاباتي موازي شوراي وحدت يعني شوراي ائتلاف به حمايت از قاليباف تمايل دارد. شاهد نيز آنكه اخيرا شنيده ميشد كه بخشي از تصميمگيرندگان در اين شورا خطاب به برخي مقامات نامه نوشته و از قاليباف حمايت كردهاند. ضمن اينكه سكوت و عدم همراهي اين شورا با رويكرد شوراي وحدت در حمايت علني از رييسي گوياترين دليل براي حمايت آنان از قاليباف است.
پايداري و حمايت از جليلي
در طيف ديگري از اصولگرايان يعني پايداري، زمزمه حمايت از سعيد جليلي به گوش ميرسد. جليلي گزينه اصلح از نگاه پايداري است و اين طيف نيز با توجه به سابقه بازي برهم زني خود يكي از موثرترين گروههاي اصولگرا در انتخاباتهاست. نبايد فراموش كرد كه تنها اميد شوراي وحدت براي همراه كردن پايداري حمايت از رييسي بود اما اكنون نه رييسي آمدني شده، نه در شوراي وحدت مثل اول درباره حمايت از او اطمينان خاطر و يكدستي وجود دارد و نه پايداري حاضر است با در نظر گرفتن شرايط موجود داخلي و خارجي كه به ظن تحليلگران كاملا به نفع جليلي است، گزينه خود را فداي ديگري كند. شاهد آنكه همين ديروز ناصر ايماني در گفتوگويي با ايرنا پيشبيني كرده كه «اگر رييسي در انتخابات حاضر نشود و محمدباقر قاليباف و سعيد جليلي اعلام داوطلبي كنند، احتمال دارد جبهه پايداري از جليلي حمايت كند».
به اين ترتيب درست برخلاف ادعاي اصولگرايان تا چشم كار ميكند، نشانههاي عدم اجماع مشاهده ميشود و تصميمگيري در اين اوضاع نيز قاعدتا براي رييسي بسيار سختتر از قبل است.