تماس زبان فارسي و زبان چيني
صادق هاشمي
بخش اول: تماس و تكثير
اكنون در نيمه اول قرن ۲۱، همچنان واژه تغيير و شبكه موضوعهايي كه بدان اشاره ميكند، برجستهترين موضوعهايي است كه نظام پردازشي هر انديشمندي را ميتواند سالها درگير خود كند و همچنان ميتوان سه پيشبيني را كه از انديشه به موضوع تغيير توسط زبان وجود پيدا كرده است را مدام با خود تكرار كرد.
اولين پيشبيني ميگويد: هر آنچه سخت استوار است، روزي دود ميشود و به هوا ميرود. دومين گفته است: هر آنچه تو را نكشد، قويترت ميكند و در آخر سومين با لحني تمسخرآميز و خندهاي كشدار آرام در گوشمان نجوا ميكند كه هر آنچه تو را نكشد، ناشناختهترت ميكند.
در متنهايي كه از قلم و حلق زبانشناسان خارج شده است و ميشود، واژه زبان در ارتباط با عباراتي ديگر چون خانواده زباني، زبان مادر، خواهران زبان، مرزهاي زباني، پراكندگي جغرافيايي، تماس، تغيير و مرگ زبانهاست كه سراسر بسطهايي استعاري ناشي از تشبيه زبان به يك موجود زنده مانند گياهان يا جانوران هستند.
اين تشبيهها نشاندهنده رابطه ژنتيكي زبانها با يكديگر، نشاندهنده اين است كه در هر لحظه، هر زبان ميتواند به عنوان يكي از وارثان و بازماندگان تغيير يافته از گونهاي قديميتر و داراي ويژگيهاي مشترك با ساير بازماندگان از آنگونه قديمي درنظر گرفته شود.
گونهاي قديمي كه در لحظهاي از زمان و در نقطهاي روي نقشه جغرافياي جهاني، ناگهان شروع به تكثير خود و توزيع ويژگيهايش در قالب گونههايي تكثير شده از خود كرده است.
اما توزيع ويژگيها از گونه اوليه به تكثيرشوندگان چگونه اختصاصدهي شدهاند؟ آيا با مشاهده هر تكثير شدهاي ميتوان به تمام ويژگيهاي گونه پيش از آن رسيد، يا اينكه هر تكثير شدهاي صرفا ويژگيهاي محدودي از مجموعه ويژگيهاي گونه اوليه را شامل ميشود؟ اما آيا اين ويژگيها در طول زمان ثابت ميمانند يا تغيير ميكنند؟ اگر تغيير ميكنند علت تغيير چيست و چه تغييراتي ممكن است و چه تغييراتي غيرممكن است؟
پاسخ اين سوالات را ميتوان در همان بسط استعاري مفهوم زبان به موجود زنده و قرارگيري قابليت تكثيرپذيري موجودات زنده در فهرست ويژگيهاي آنها يافت و درنهايت به دنبال پاسخ اين سوال گشت كه چه انواعي از تكثير را ميتوان پيدا كرد؟
بيهيچ مقدمهاي پاسخ در دو عبارت قابل طرح است: تكثير ويروسي و تكثير گياهي. به بيان بهتر تكثير زبان را ميتوان مانند تكثير يك باكتري يا يك سگ درنظر گرفت كه مشابه خود را در بازهاي زمان مداوم در كمترين فاصله از خود تكثير ميكند يا مانند يك گياه يا يك درخت درنظر گرفت كه تكثير با فاصله از گونه اوليه صورت ميگيرد.
سوال ديگر شايد جالبتر باشد. اگر گونههايي كه از روش تكثير گياهي تكثير شدهاند در مرز مكاني گونههايي كه از روش تكثير ويروسي تكثير شدهاند قرار گيرند چه اتفاقي ميافتد؟ يا اگر فاصله دو گونه كه از روش تكثير ويروسي براي تكثير استفاده ميكنند از هم اندك شود چه؟ جواب واضح است نام اتفاقي كه ميافتد«ارتباط» است. يعني انتقال انواع ماده يا انرژي از يك منبع به يك يا چند دريافتكننده طي يك بازه زماني و در يك فاصله ممكن براي انتقال.
زبانشناسان نام ديگري براي اين پديده انتخاب كردهاند، در واژگان زبانشناسي بدين پديده تماس زباني گفته ميشود. يعني شرايطي كه عناصري مختص يك زبان به زباني ديگر منتقل شود و در ارتباط كلامي انسانها و متنهاي حاصله از آن حضور يابد و ايفاي نقش كند.
به بيان بهتر ارتباط سبب تغيير ميشود. اما در چنين ارتباطي اگر شدت انتقال كاهش يا افزايش يابد چه اتفاقي ميافتد؟ اگر نوع ارتباط يكسويه، دوسويه، كوتاهمدت، بلندمدت، همسطح يا غيرهمسطح باشد چه اتفاقي ميافتد؟
براي پاسخ به اين سوالها ميتوان راههاي مختلفي را پيمود، ميتوان دادههاي زباني را از متنهاي مختلف براساس روش تحليل در زماني جمعآوري، بررسي و تحليل كرد و از نتايج به تكرارها و قواعد پي برد يا همان فرض اوليه يعني از استفاده از استعاره زبان به موجود زنده را مبنا قرار داد و گفت هر موجود زندهاي در جهان واقعي از الگوي مشخصي در تماس با موجودات زنده ديگر پيروي ميكند و براي يافتن اين الگوها، قواعد و استثناها، قوانين گرگور مندل واضحكننده پاسخ خواهند بود.
اين قوانين مندل است كه به ما ميفهماند بعد از تماس چه اتفاقي ميافتد، چه چيزي به وجود خواهد آمد و چرا برخي تماسها تغييري به وجود نميآورند و تكثيري صورت نميگيرد.
به بيان بهتر اگر زبان به موجود زنده تشبيه شود، پيشبيني تغييرات ناشي از تماس بايد از قوانين مندل پيروي كند.
حال بياييد، تمام زبانهايي كه اكنون در گستره جغرافياي كرهزمين با يكديگر در تماس هستند را شناسايي و فهرست كنيم و از ميان فهرست نام آن زبانهايي كه هر يك با گونه قديمي و متفاوت از هم با يكديگر در تماسند را استخراج كنيم. زبان فارسي در اين فهرست نمونهاي بسيار جالب توجه است كه در بخش دوم اين مطلب و در شمارههاي بعدي اين روزنامه بدان پرداخته خواهد شد.