آشوب در افغانستان و بحران در منطقه
جعفر موسويزاده
پس از آغاز خروج نيروهاي نظامي امريكا از افغانستان بعد از دو دهه اشغال، يادگار اين نيروها در افغانستان جز خرابي نبوده است، چه در زمينه اجتماعي، چه در زمينه سياسي و چه در زمينه سختافزاري. اقدام عجيب نيروهاي سنتكام در تخريب سختافزارهايي كه قرار بود به افغانها واگذار شود، انتقادهاي زيادي را به پا كرده اما مهمتر از انتقاد مسوولان كابل، تضعيف نيروهاي امنيتي اين كشور است. نيروهاي امنيتي افغانستان اميدوار بودند پس از خروج امريكا بتوانند با استقلال كامل در برابر تروريسم مقاومت كنند اما در حال حاضر نيروهاي امريكا مشغول تضعيف نهايي آنها هستند. با توجه به توافق خروج امريكا با طالبان و رفتار نظاميان اين كشور هنگام آغاز روند خروج از افغانستان، بيشتر به نظر ميرسد كه امريكا قرار است اداره افغانستان را به طالبان واگذار كند تا دولت اين كشور. حتي اگر اين تحليل اشتباه باشد نيز نوع عقبنشيني نيروهاي سنتكام، نويددهنده روزهاي خوشي براي افغانستان نخواهد بود.
خروج همزمان نظاميان امريكا و ناتو كه قرار است تا ماه سپتامبركامل شود پس از 20 سال اشغال افغانستان و در شرايطي كه نيروهاي نظامي افغان تا امروز استقلال كامل در مواجه شدن با گروههاي تروريستي را نداشتند، خطرساز خواهد بود.گروههاي تروريستي به دليل ريشههاي فرهنگي نفوذ زيادي در اين كشور دارند و تصور مقاومت طولانيمدت ارتش افغانستان در برابر آنها كمي دور از ذهن است. نكته طنز ماجرا اين است كه پس از توافق طالبان با امريكا كه در قطر انجام شد، نيروهاي طالبان از حملات به نيروهاي امريكايي خودداري كردهاند تا در روند خروج آنها خللي ايجاد نشود و همزمان بهطور مشخص نيروهاي امنيتي افغانستان را هدف حملات خود قرار ميدهند. جنگ افغانستان را بايد به دو دوره پيش و پس از سال 2015 تقسيم كرد. پس از اين تاريخ نيروهاي ناتو از انجام عمليات در افغانستان خودداري كرده و اين وظيفه را بر عهده نيروهاي نوپاي افغان گذاشتند. نبردي كه محمداشرف غني با ياري شوراي علماي افغانستان سعي دركم كردن آتش آن داشت. شوراي علماي افغانستان 3 سال پس از واگذاري نبرد به ارتش اين كشور و شكستهاي پياپي آنها در برابر طالبان، حكم شرعي حرام بودن عمليات انتحاري را صادر كردند و اين بهانهاي شد براي فروكش كردن حملات شبهنظاميان.گرچه در پايان همان مراسم كه در نشست لويه جرگه انجام شده بود، يك عامل انتحاري موجب كشته شدن 14 نفر از جمله 7 نفر از اعضاي شوراي علماي افغانستان شد كه همين مساله شكننده بودن اين فتوا و ميزان تاثير آن برگروههاي مخالف دولت افغانستان را نمايان ميكند. نشست مذاكرات ميان طالبان و دولت افغانستان در استانبول قرار است پس از ماه رمضان برگزار شود و اعلام خروج قطعي نيروهاي امريكا و ناتو و واگذاري امنيت به نيروهاي نوپاي افغان پيش از اين نشست، عملي بود كه كاملا به سود طالبان ارزيابي ميشود. اكنون سران طالبان ميدانند نتيجه اين گفتوگوها هر چه باشد آنها از سپتامبر آتي تنها دولت افغانستان را در برابر خود خواهند داشت و اين مساله امتيازگيري را براي آنها سادهتر خواهد كرد. ضمن اينكه آنها از هماكنون دست به كار شده و در تلاش هستند، برگهاي مهمي را براي رايزني در اين مذاكرات آماده كنند.
حملات نظامي طالبان به مراكز دولتي در ولايت بغلان در شمال افغانستان، ولايت غزني در جنوب و خودنمايي در ولايت قندهار، برگهاي معاملهاي هستند كه در بالا به آنها اشاره شد. ضمن اينكه هدفگذاري طالبان روي استانهايي كه داراي منابع زيادي هستند، بيم آن را ميدهد كه اين اشغالها طولانيمدت خواهند بود.
آشوب در افغانستان به معناي احتمال ظهورگروههاي اسلامگراي تندرو نيز است. در دهه اخير در نقاط مختلف مانند شمال آفريقا و جنوب شرق آسيا گروهكهاي نوظهوري حضور داشتند كه از برند داعش استفاده كردند اما تحت رهبري هسته مركزي آن در عراق و سوريه نبودند و با نابودي داعش نيز يا فعاليتشان كاهش يافت يا از ديد رسانهها دور ماندند. اين افراد عموما بومي بودند اما در افغانستان اينگونه نيست. تعداد تروريستهاي غيربومي و مهاجر در افغانستان بسيار بيشتر از مناطق ذكر شده است. تروريستهاي عموما عربستاني و مصري كه به افغانستان مهاجرت كردهاند بيشترين سهم را از به آشوب كشيده شدن افغانستان خواهند برد. اين افراد تا زماني كه توانايي حضور فعال تروريستي دركشور ميزبان را داشته باشند به فعاليت ادامه ميدهند و پس از پايان استيلا به مناطق ديگر و حتي كشورهاي ديگر كوچ خواهند كرد و عامل شوم ترور را نيز به عنوان سوغات با خود همراهي خواهند كرد. مانند آنچه در سوريه و عراق از سوي تروريستهاي مهاجر و كوچ آنها به شمال آفريقا ديده شد.
با احتساب اين مسائل شاهد يك درگيري در دو جبهه اصلي و چند جبهه فرعي در افغانستان خواهيم بود. دو جبهه اصلي طالبان و دولت افغانستان و جبهههاي فرعي نيز گروهكهاي تروريستي تازه تاسيس يا كوچك و در تقابل با طالبان و احزاب و شاخههاي سياسي در تقابل با اشرف غني هستند. مسالهاي كه به پيچيدگي اوضاع داخلي افغانستان دامن خواهد زد.
به طور دقيق مشخص نيست تحولات افغانستان و آشوب در اين كشوركه ثمره ورود و خروج بيبرنامه امريكا بوده به چه نتايجي ختم خواهد شد اما آنچه مسلم است اين آشوب بر احتمال بروز گروه بنيادگراي جديد مانند دولت اسلامي، امنيت مرزهاي افغانستان با پاكستان و 3 كشور شمالي، وضعيت استانهاي غربي چين، راه ابريشم جديد و به طوركلي منطقه تاثير منفي خواهد گذاشت.
مشاور انديشكده روابط بينالملل