حكايت راه رفتن ما در شهر
پيادهرويي با مانع
نورا حسيني
تصوير آشنايي است، موتورسيكلتي كه براي فرار از ترافيك خيابانها به پيادهرو آمده و بر سر شما فرياد ميزند كه كنار بكشيد تا او مسيرش را ادامه بدهد يا مجبور باشيد بارها از پيادهرو به ميان خيابان برويد زيرا خودرويي مقابل در پاركينگ خانهاش طوري پارك كرده است كه ادامه مسير در پيادهرو امكانپذير نيست. پيادهروهاي تنگ و باريك برخي كوچههاي تهران هم كه گاهي بخشي از آن را هم درختان تنومند گرفتهاند، عملا اين پيادهروها را بدون استفاده كرده است. مانعهاي فلزي هم بخشي از سرعتگير عابراني است كه با خود كالسكه دارند يا روي ويلچر نشستهاند، بهانه اين موانع فلزي پيشگيري از ورود موتوسيكلتهاست. هرچند هيچ مانعي براي موتورسواران در اين شهر وجود ندارد. مدتي پيش زماني كه محسن پورسيد آقايي، معاون حمل و نقل و ترافيك تهران بود دستورالعملي براي حذف اين موانع فلزي صادر كرد تا تردد براي افراد داراي معلوليت آسانتر شود. بخشنامهاي كه با رفتن او از معاونت به فراموشي سپرده شد، هرچند در زمان ابلاغ بخشنامه هم بسياري از مناطق آن را اجرايي نكردند. حتي اين موانع در مقابل ساختمانهاي شهرداري و شورا هم وجود دارد. يكي از سازمانهاي شهرداري تهران بخشي از پيادهروي خيابان مفتح را با گلدانهاي بزرگي اشغال كرده است. جريمه كردن عابران پياده با نيوجرسيهايي كه قرار است جريمه متخلفان ساختماني باشد اما همان اندك فضاي پيادهروها را هم به خود اختصاص ميدهد و تا مدتها عابران پياده مجبورند تغيير مسير داده و از خيابان عبور كنند. پيادهروهاي پر از پستي و بلندي، پر از مانع، پر از اشغالگراني مانند موتوسيكلتها، كارگاههاي ساختماني و خودرو، پيادهروي را براي بسياري از شهروندان تهراني دشوار كردهاند؛ شهري كه قرار است براي همه باشد.