پيادهروي و تجربه شهر
همايون شيخي
مشكلات و پيامدهاي ناشي از خودرومحور شدن شهرها در چند دهه اخير چه از لحاظ زيست محيطي و چه از لحاظ مولفههاي اجتماعي و فرهنگي و... بر كسي پوشيده نيست كه در نياز به انسانمحور شدن شهرها به جاي خودرومحور بودن امروزه در قالب رويكردها و سياستهاي نوين محيطهاي شهري خود را نشان ميدهند؛ رويكردهايي كه در پي هرچه مطلوبتر و كاربرديتر نمودن پيادهروي به نسبت استفاده از خودرو هستند. اين آسان نيست مگر در اين مسير با چالشهايي مواجه شويم. در بررسي واژه و ماهيت چالش ميتوان گفت به هر عامل و پيشامدي كه حالت ثبات و پايدار يك سيستم را دچار اختلال كند چالش گفته ميشود. پايداري فعاليت پياده در شهرها وابسته به ايجاد قلمروي پياده مطلوب است كه به صورت جدي در گرو طراحي محيطي با ميزان و مطلوبيت مناسبي از امنيت و ايمني، آسايش و راحتي و زيبايي بصري در جهت ترغيب افراد به پيادهروي در ايجاد امكان دسترسي مناسب به كاربريها به همراه عرض و شيب مناسب براي دسترسپذيري همه اقشار پياده است. هر عاملي كه باعث خلل در اين ثبات و حالت ايدهآل شود را ميتوان چالش براي پياده در شهر دانست. يكي از چالشهاي پيادهراهها كفسازيهاي نامناسب آنها است كه بهشدت ميتواند باعث كاهش ايمني (لغزنده بودن يا پستي و بلندي در سطح پيادهرو و...) يا نامناسب بودن آن براي سالمندان و معلولين باشد. نياز به جداييگزيني بخش پيادهرو و سوارهرو ميتواند ايمني افراد را به خوبي تامين كند و در خود پيادهروها نيز، طراحي جداره قوي كه سرعت پياده را در نزديكي آن كاهش دهد و شامل سكوهاي نشستن و پيرنشينهايي با آسايش محيطي باشد ميتواند نيازهاي اغلب افراد را از پير و جوان و سالم و توانخواه تامين كند.
در مقوله آسايش و راحتي محيطي در سطح پيادهروها نيز نداشتن قابليت سايهاندازي در فصول گرم يا در امان بودن افراد پياده و دوچرخه از بارش باران و مسير هموار و غيرلغزنده در فصلهاي سرد سال در بالاترين قرار ميگيرد. مسيري كه سلامت عموم جامعه را به خطر بيندازد حضوري نه تنها مطلوب نيست بلكه بهشدت مضر است، چراكه تنها بخشي از جامعه و بهصورت محدود امكان تردد در آن را دارند و افرادي با توانايي جسمي كمتر مانند زنان و دختران، امكان حضور در آن را نخواهند داشت. چنين شرايطي اگر با نبودن نور كافي در شب نيز همراه شود محيطي ايدهآل براي ارتكاب به جرم و در روز فضاهاي فعاليتهاي ضداجتماعي خواهند ساخت كه فرصتي براي آسايش و لذت از محيط باقي نميگذارند.
عملكرد و زيبايي در پيادهروها هر دو اهميت خود را دارند. طراحي جدارههاي شفاف شهري همچنين ميتواند تجربه پيادهروي را دوچندان لذتبخشتر كند، چراكه بخش اعظمي از كاربراي فضاي پيادهرو آن را به منظور تفريح و سرگرمي و گذران اوقات فراغت برميگزينند. عامل زيبايي و راحتي قلمروي پيادهروي به تنهايي نميتواند اين تجربه را ايجاد كند. آزادي كاركردي و رسيدن به مقصد از طريق لوپ پياده اگر اهميتي بيشتر نداشته باشد كمتر از آن نيست.
در حقيقت، پيادهرويي كه پشتيبان عابري باشد كه براي رسيدن از مركز شهر به فرودگاه با داشتن چمدانهاي سنگين عجله دارد را ميتوان پيادهرويي موفق دانست. از آنجا كه مسير پيادهروي بهشدت وابسته به وزن و توان و جنسيت عابر پياده است، شبكهاي در هم تنيده كه بتواند راحتي او را در تمام طول مسير براي رسيدن به طولانيترين نقطه شهر فراهم نمايد حق شهر را به او ادا كرده است.
تداخل فعاليتهاي داخل پيادهروها نيز از ديگر عوامل اختلال در پيادهروي به خصوص در جامعه ايراني است. محل فعاليت دستفروشان سازماندهينشده يا مغازهداراني كه بدون وجود قلمروي پياده كافي در مقابل آنها، بخش زيادي از عرض پيادهراه را اشغال كردهاند باعث اختلال در آسايش و راحتي و زيبايي و همچنين پايين آوردن ميزان قابليت دسترسي در محيط پياده ميشوند. قلمروي پياده، از هر جنسي كه باشد، بايد داراي مبلمان مناسب و فضاهايي براي مكث و سكون و ايجاد تعاملات و ارتباطات اجتماعي ميان افراد بوده و از طرفي امكان پيادهروي و دوچرخهسواري را نيز به عابران بدهد. در حقيقت، طراحي آن براساس سرعتهاي متفاوت اهميت دارد.
تا زماني كه در اغلب پيادهروها و حتي پيادهراههاي شهري موجود شاهد اينچنين آسايشي نباشيم امكان تجربه شهر به آن شكل كه در دنياي امروز رايج است در شهرهاي ما ممكن نخواهد بود. فضاهايي براي استراحت و نشستن يا محلهايي براي اجراي نمايشهاي خياباني با درختكاري و طراحي محيطي جذاب براي پياده كه تجربهاي به يادماندني در افراد استفادهكننده ايجاد كند، بسيار به ندرت در شهرهاي امروز ايران ما ديده ميشود. زندگي و فعاليت شبانه نيز به همين ترتيب از فرهنگ كاربران شهري به تدريج حذف ميشود كما اينكه اكنون انتظار آن به مقولهاي دمدستي و نامتجانس با استفاده از فضاهاي شهري تبديل شده است! مرده بودن فضاي شهري در هر ساعتي از شبانهروز از اعتبار آن ميكاهد و اين مقولهاي است كه توجه و همكاري جدي مردم و حاكميت را براي برگرداندن هويت به قلمرو پيادهراه ميطلبد. اجتماعپذيري و مشاركت در شهري با چنين فضايي مشوقي است كه رخ مينماياند و نه شهري كه گروههاي شهروندانش را در ساعات مشخصي يا كه همه ساعات از خود ميراند. علاوه بر آن، صرفههاي اقتصادي ايجاد چنين قلمرويي ميتواند از منظر پايداري بسيار بالا باشد.
شهرساز