آب؛ بزرگترين مشكل ايران است
الكس وطنخواه
از ميان 17 كشوري كه از لحاظ بحران آبي رتبههاي نخست جهان را در اختيار دارند 12 كشور در خاورميانه و شمال آفريقا واقع شدهاند كه تمام كشورهاي خليج فارس را در بر ميگيرد. ايران و همسايگان عربش در جنوب براي رويارويي با چالشهاي آبي بايد بپذيرند كه در صورت همكاريهاي منطقهاي، دستاوردهاي بهتري در زمينه بهبود امنيت آب و كاهش آسيب به اكولوژي خليج فارس خواهند داشت.
نمكزدايي(شيرين كردن) و انتقال آب از خليج فارس به استانهاي كم آب در مركز ايران يكي از راهكارهايي است كه مسوولان ايراني در دهه اخير براي مقابله با مشكل كمآبي روي آن متمركز شدهاند. آب شيرين خليج فارس در اختيار صنايع سنگين و بخش گسترده كشاورزي ايران قرار ميگيرد.
استفاده از آب شيرين همچنين به حفظ منابع آب زيرزميني ارزشمند كمك ميكند و ميتواند براي مصارف جوامع روستايي محلي ذخيره شود و از مهاجرت بيشتر جمعيت روستايي به شهرها پيشگيري كند. در مناطقي از كشور، كمبود آب باعث درگيري مستقيم بين جوامع و جمعيتهاي محلي و نيروهاي امنيتي شده است. به عبارت ديگر مشكل آب در ايران در سطوح مختلف، چالش سياسي عميقي است. توانايي ايران براي مقابله با بحران آب با چالشهاي سياست خارجي اين كشور نيز در ارتباط است. بحران آب اين كشور كه روز به روز در حال بدتر شدن است فقط حاصل خشكساليهاي مداوم چند سال اخير نيست. اين بحران با اعمال تحريمهاي شديد از سوي امريكا همزمان شده است. در نتيجه قدرت مالي تهران و دسترسي آن به تازهترين فناوريهاي صنعت آب به شدت محدود شده است. همزمان مانعتراشيهاي واشنگتن در مسير صادرات نفت ايران، تهران را بر آن داشت تا در پي منابع درآمدزايي جايگزين باشد كه از آن ميان ميتوان به صنايع پرمصرف آب مانند پتروشيمي، معدن و فولاد اشاره كرد. به عبارت ديگر متنوعسازي اقتصاد در ايران كه از قبل هم با چالش آب مواجه بود، به شيوهاي انجام شد كه فقط مصرف آب را افزايش داد.
در چرخه مداوم تلاش براي تامين تقاضاي روزافزون، مسوولان ايراني تلاش اندكي براي كاهش تقاضاي عمومي آب انجام دادهاند. طبق آخرين آمار، سرانه مصرف آب در ايران روزانه 5 هزار و 100 ليتر و معادل با سرانه مصرف كشورهايي مانند فرانسه، دانمارك يا سوييس است كه چالشهاي آبي مشابهي ندارند. مسوولان ايراني، به جاي كاهش سرانه مصرف آب، تلاش كردهاند دسترسي به آب را افزايش دهند و شيرين كردن آب خليج فارس در اين مسير گزينهاي طلايي بوده است. با توجه به حضور 850 كارخانه آب شيرينكن فعال در منطقه خليج فارس (8 كارخانه از 10 كارخانه بزرگ جهان در عربستان سعودي و امارات متحده عربي فعال هستند)، افزايش مصرف آب شيرين باعث مطرح شدن برخي پرسشهاي جدي زيستمحيطي شده است. ساخت كارخانجات آب شيرينكن، برداشت از آب دريا و تخليه دوباره آب شور تصفيه نشده در دريا بهشدت بر اكوسيستمهاي دريايي تاثير ميگذارد. اين فرآيند همچنين از لحاظ مصرف انرژي بسيار پرمصرف است و در انتشار گازهاي گلخانهاي نقش دارد.نگرانيهاي زيستمحيطي در حال افزايش است. طبق ارزيابيهاي اخير، پروژههاي آب شيرين كن ديگري به ارزش 100 ميليارد دلار در كشورهاي خليج فارس در دست اجراست كه شامل كارخانجات ايران نميشود. اين در حالي است كه جمعيت ايران از تمام كشورهاي خليج فارس بيشتر و نيازهاي آبي و وابستگي به آب شيرين در اين كشور به سرعت در حال رشد است.
در اين رقابت كشورهاي خليج فارس در پي اهداف مالي و دسترسي به فناوريهاي آب شيرين كن نويني هستند كه كمترين آسيب زيستمحيطي را به همراه داشته باشند. موانع پيش روي ايران باعث ميشود، دسترسي اين كشور به فناوريهاي قديميتر آب شيرين كن محدود باشد و از اين رو نميتواند تاثيرات منفي حضورش در خليج فارس و پروژههاي آب شيرين كن برنامهريزي شده را كاهش دهد. اما چون خليج فارس اكولوژي مشترك دارد، عدم دسترسي ايران به تجربيات فناورانه نوين ناگزير بر كشورهاي عربي واقع در سواحل جنوبي خليج فارس نيز تاثير ميگذارد. به رغم چالشهاي آبياي كه تمام كشورهاي خليج فارس را تحت تاثير قرار ميدهد هيچ آژانس مشترك منطقهاي وجود ندارد كه بتواند با چالشهاي مرتبط با آب مقابله كند. ظرفيت ذخيره آب آشاميدني در كشورهاي خليج فارس محدود و فقط براي چند روز كافي است. در هنگامه بحران تامين آب آشاميدني هيچ آژانس چندمليتي وجود ندارد كه اين كشورها بتوانند با آن رايزني كنند. وجود چنين تشكيلاتي به عنوان تسهيلكننده چالشهاي زيست محيطي منطقه ضروري است.
درجهاي از هماهنگي در زمينه سياست و امنيت آب از جمله تدوين راههاي به حداقل رساندن و مقابله با محصولات جانبي فرآيند نمكزدايي كه به ظاهر اجتنابناپذير هستند، منافع فراواني براي منطقه خواهد داشت. به رغم تنشهاي سياسي بين ايران و كشورهاي خليج فارس در اين زمينه، دست روي دست گذاشتن بدترين گزينه است. از صيد بيرويه ماهي تا رشد سريع توسعه سواحل و افزايش شوري آب عواملي هستند كه كشورهاي خليج فارس را ملزم ميكنند هر چه سريعتر به دنبال راهحلهايي براي چالشهايي باشند كه تمام اين كشورها را تحت تاثير قرار دادهاند. پيشبيني ميشود كه افزايش دما و كمبود آب در منطقه، كشاورزي را در اغلب كشورهاي خليج فارس ناممكن كند و در نتيجه مهاجرت اقليمي در منطقه افزايش خواهد يافت، خطري مشترك كه بايد بخشي از برنامههاي متنوعسازي اقتصادي كشورهاي خليج فارس(براي رهايي از اقتصاد وابسته به نفت) در نظر گرفته شود. به رغم منازعات ژئوپليتيكي خليج فارس، منافع زيستمحيطي كشورهاي منطقه در چارچوب بازي غيرمجموع صفر تامين ميشود. يعني نه امكان حل كردن يكجانبه مشكلات وجود دارد و نه منافع حل اين مشكلات منحصرا فقط به يك كشور ميرسد. به علاوه همكاري در زمينه آب ميتواند راهگشاي همكاريهاي معنادار در زمينه ساير مسائل باشد.
فارن پالسي/ : تحريريه ديپلماسي ايراني
٭ دبير برنامه ايران در موسسه خاورميانه