نگاهي به مدال تاريخي دختر وزنهبردار ايراني
پيروزي در نبرد با پولاد سرد و عقايد كهنه
اميررضا احمدي
درباره دوي صد متر افسانهاي هست كه ميگويد: مدتها ركورد 12 ثانيه براي دوي صدمتر ركوردي دست نيافتني بود. سرانجام بعد از اينكه اولين نفر در اين زمان يعني 12 ثانيه توانست صدمتر را بدود، به فاصله كمتر از يك ماه اين ركورد در مدارس دو و ميداني هم ثبت ميشد. ركوردي كه همان افسانهها ميگويند چند ده سال طول كشيده بود تا شكسته شود. اين داستان احتمالا غيرواقعي اما از يك بخش موجود در ذهن ما پرده برميدارد؛ اينكه شكست باورها چقدر سريع ميتواند عملكرد ما را دگرگون كند. حالا ديگر براي رسيدن به فينال المپيك، صد متر را بايد زير ده ثانيه بدويد.
اين موضوع، بيشباهت به سرنوشت دختران و ورزشكاران زن در ايران نيست. همچون يكتا جمالي، دختر وزنهبردار ايراني كه طي روزهاي گذشته توانست در مسابقات وزنهبرداري جوانان جهان برنز يكضرب، دوضرب و مجموع را كسب كند و اولين مدال تاريخ وزنهبرداري زنان را به دست بياورد. جمالي در حالي اين مدال را به دست آورد كه فعاليت زنان در رشته وزنهبرداري تا همين سه سال گذشته در ايران ممنوع بود.
جمالي با كسب اين مدال، نشان داد كه زير پوست ورزشِ اين مرز و بوم چه استعدادهاي نابي در بخش زنان نهفته است كه با كمترين توجهي بالفعل ميشوند و ميتوانند در ميادين مختلف پرچم ايران را سرافراز كنند. او در واقع تابوي عدم موفقيت زنان در گام آخر در مسابقات وزنهبرداري را شكست.
يكتا حالا پرچمدار يك نسل است؛ نسلي جديد از زنان و دختران ورزشكار كه اين سالها عزم خود را جزم كردهاند تا نشان دهند در شرايط سخت و نامساوي هم ميتوانند بذر استعدادشان را بارور كنند؛ نسلي كه نشان دادهاند در مصاف با رقباي خارجي كه هركدام از بهترين امكانات بهره ميبرند پا پس نميكشند و براي سرافرازي ورزش ايران از جان مايه ميگذارند. او و امثال او حالا الماسهاي تراش خوردهاي هستند در دامان ورزش زنان؛ الماسهايي ناب كه نيازمند توجه و فراهم كردن امكانات هستند تا بتوانند سالهاي سال براي اين سرزمين افتخارآفريني كنند.
اوج شاهكار زناني چون يكتا جمالي، پوپك بسامي، هانيه عاشوري، زهرا يزداني، زهرا نعمتي و فرشته كريمي و غيره وقتي مشخص ميشود كه بدانيم آنها براي كسب موفقيت چه راه پر پيچ و خمي را پشت سر گذاشتهاند. داستاني كه شباهت زيادي به فيلمهاي سينمايي دارد. همچون فيلم هندي دنگال با بازي آمِر خان در نقش پدر خانواده. مردي كه به دنبال محقق كردن تحقق روياهايش با پسر خود است اما وقتي پسري نصيبش نميشود، يك روز به اين فكر ميكند كه دختران او هم ميتوانند رويايش را محقق كنند.
شاهبيت اين فيلم را ميتوان در اين ديالوگ ماهاوير سينگ پوگات-آمرخان- خلاصه كرد كه ميگويد: «من هميشه با خودم فكر ميكردم كه اگر پسر ميداشتم براي كشور در كشتي طلا ميآورد. اما نميدانستم طلا، طلا است؛ چه پسر آن را به دست بياورد و چه دختر.» داستان فيلم و اين ديالوگ پر معني، درست داستان ورزش زنان و كشتي زنان در كشور ماست.
دختراني كه به همراه پدر خود، براي تحقق آرزوي ديرينه، افتخارآفريني براي كشورشان و دست يافتن به آنچه در ذهن دارند، يك تنه با عقايد و خرافات قديمي كشتي ميگيرند و تابوها و ساختارهاي نابخردانه را ميشكنند و طعنه همه را به جان ميخرند اما در آخر، «پيروزي از آن آنهاست». و روزي ميرسد كه همانهايي كه به طعنه به آنها نگاه ميكردند، آنها را تمامقد تشويق ميكنند.
ميتوان از اين داستان كه بر اساس واقعيتِ زندگي دو كشتيگير پر افتخار هندي به نامهاي گيتا و بابيتا نوشته شده، براي خود يك الگو درست كرد و آن را سرلوحه كار قرار داد؛ بذر تلاش را كه بكاري و با تمامِ جان از آن محافظت كني و در راه به ثمر نشاندن نهال موفقيت از خار و خس و خاشاك-تابوها، ساختارهاي بيهوده، سياستهاي بدرد نخور و طعنههاي ديگران- هراسي نداشته باشي، ميتواني از قلههاي موفقيت بالا بروي و كاري كني كه همانها كه به تو ميخنديدند در مقابل موفقيت تو تعظيم كنند.
دقيقا همان راه پر پيچ و خمي كه زنان ورزشكار ايراني پيش رو دارند و بايد نه تنها با حريفان خارجي، بلكه با يك لشكر حريف فرضي و سرسخت همچون خرافات و عقايد قديمي، تابوها و ساختارهاي ناهنجار و نظرات تندروها بجنگند، طعنهها و سخنان بيپايه و اساس افراد مختلف را بشنوند و در اين بين امثال داريوش ارجمند هم به آنها طعنه بزنند، اما با جنگيدن به راهشان ادامه دهند تا به هدف خود برسند و نشان دهند طلا، طلا است و يك دختر هم ميتواند آن را به دست آورد. نشان دهند پيروزي از آن آنهاست؛ از آن زنان ايراني.