باور تاريخي در مورد تيم ملي
مرد روزهاي سخت بودن يك فريب است
علي ولياللهي
مسعود سلطانيفر، وزير ورزش و جوانان در رابطه با وضعيت تيم ملي گفت: «مليپوشان فوتبال ايران هر زمان كه تحت فشار بودهاند، نتايج خوبي گرفتهاند.» قبل از سلطانيفر هم تقريبا تمام كارشناسان فوتبال و بازيكنان جملاتي مشابه اين جمله در مورد تيم ملي به كار بردهاند. باور عمومي مردم هم همين است. هواداران تيم ملي فكر ميكنند بازيكنان تا يك گل نخورند به خودشان نميآيند و هر وقت تيم ملي عقب ميافتد بهتر بازي ميكند. اين به نوعي در ناخودآگاه جمعي ما رسوخ كرده كه تا خطر را به صورت واقعي لمس نكنيم قادر به درك آن نيستيم. تا واقعا در اسكوربرد ورزشگاه نبينيم عقب افتاديم نيازي به تلاش بيشتر احساس نميكنيم.
قرار نيست در اين مطلب كوتاه به ريشههاي اين باور و نمودهايش در ساير شؤونات زندگي از جمله سياست و اجتماع و اقتصاد بپردازيم. قرار نيست بگوييم اين مرد روزهاي سخت بودن چه بلاهايي كه سرمان نياورده. بحث فعلي ما تيم ملي فوتبال است كه حالا دوباره در يكي از بزنگاههاي تاريخي خود قرار گرفته و حسابي رفته زير فشار. از آن فشارهايي كه ممكن است كربن وجودمان را الماس كند و شايد هم برعكس به خردشدنمان بينجامد.
نگاه اجمالي به گذشته فوتبال ايران نشان ميدهد جملهاي كه تبديل به ملكه ذهن فوتباليها شده چندان هم بيراه نيست. صعود ايران به جام جهاني ۹۸ فرانسه از ملبورن، بردن اردن در زمين خودش در مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۶، پيروزي در ۳ بازي پياپي در مقدماتي جام جهاني ۲۰۱۴، صعود پرسپوليس به فينال ليگ قهرمانان آسيا با تنها ۱۳ بازيكن و چند نمونه ديگر از شاهد مثالهاي مرد روزهاي سخت بودن فوتباليستهاي تيم ملي است. با اين حال نكتهاي كه معمولا مغفول ميماند شكستهاست. اگر اين پيشفرض واضح را بپذيريم كه هر شكست در شرايط تحت فشار بودن رقم خورده، ميتوان اين سوال را مطرح كرد كه چرا تيم ملي فقط در چند مورد انگشتشمار توانسته از جهنم راه بهشت را پيدا كند؟
اگر تيم ملي مرد روزهاي سخت است چرا در مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۲ نتوانست مسافر كره و ژاپن شود؟ در آن دوره كه همه چيز براي تحت فشار بودن مهيا بود! كم شدن سهميه و باخت به بحرين و رفتن به مسابقات پليآف و شكست در بازي رفت مقابل ايرلند براي اينكه روزهاي سخت رقم خورده باشد كافي نبود؟ جام جهاني ۲۰۱۰ چطور؟ آيا باخت به عربستان در زمين خودي وضعيت پر تنش كشور در سال 88 و تغيير مربي به اندازه كافي بحران به نظر نميرسيد؟ حذف شدنها در ادوار جام ملتهاي آسيا چطور؟ اتفاقي كه در بازي با ژاپن در سال ۲۰۱۹ رخ داد و به آن شكل عجيب گل خورديم كافي نبود تا ما را به خودمان بياورد؟ جام ملتهاي آسيا در سال ۱۹۸۰ چطور؟ اينكه به اردوي تيم ملي خبر دادند عراق به ايران حمله كرده براي تهييج بازيكنان بس نبود؟
مثالها آنقدر زياد است كه ميتواند تبديل به يك كتاب شود، چراكه همانطور كه گفته شد تمام شكستها در شرايطي رقم خورده كه بازيكنان تحت فشار قرار گرفتهاند. در اين بين چند موفقيت هم در شرايط پرفشار نصيب تيم ملي شده است كه بيشتر شبيه استثنا هستند تا قاعده و اگر قرار باشد حكمي در اين رابطه صادر شود ميتوان گفت «عدم برنامهريزي و تدارك مناسب هميشه تيم ملي را در شرايط سخت و پرفشار قرار داده و باعث بسياري از ناكاميهاي فوتبال شده است.»
اينكه مديران ورزش و فوتبال هميشه دست روي دست ميگذارند تا شرايط بحراني شود و تيم ملي تحت فشار قرار بگيرد نبايد باعث شود اين باور غلط را بپذيريم كه بازيكنان ايران فقط در سختيها موفق ميشوند. در هيچ جاي دنيا هيچ عقل سليمي نميپذيرد كه زمان آمادهسازي به فراموشي سپرده شود، فرصتها يكي پس از ديگري از دست بروند و كار به جاهاي باريك بكشد بعد بخواهند با گفتن جملاتي نظير ما مرد روزهاي سخت هستيم از مهلكه جان سالم به در ببرند. دور دوم مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۶ و مقدماتي جام جهاني ۲۰۱۸ به خوبي ثابت ميكند كه برنامهريزي و تدارك مناسب در زمان درست بدون اينكه شرايط را بحراني كند تا استعدادهاي بازيكنان بشكفد، ميتواند زمينهساز موفقيت تيم ملي و صعود آسان به جام جهاني باشد.