• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4947 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۹ خرداد

براي دي‌بروينه بهترين توپچي جزيره و خواب‌هاي جديدش

مواظب شاپرك‌ها باش پسر!

اميد مافي

 

۱ـ خبر موجز بود؛ كوين دي‌بروينه از سوي اتحاديه حرفه‌اي انگليس به عنوان بهترين بازيكن فصل جزيره انتخاب شد. او توانست براي دومين فصل پياپي اين جايزه را از آن خود كند و از پلكان رستگاري بالا رود. اين ستاره ۲۹ ساله بلژيكي در ۲۵ ديداري كه براي سيتي انجام داد، ۶ بار پاگشايي كرد و ۱۲ پاس گل داد و بارها يك‌تنه سيتيزن‌ها را به قله‌هاي رفيع رهنمون كرد. گرچه اين اولين و آخرين افتخار مرد بلژيكي نبود، اما او را در آن عصر باراني به پرنده‌اي پريده از قفس بدل كرد؛ پرنده‌اي كه براي جويبارها از ته دل مي‌خواند. مبروك آقاي دي بروين...مبروك!
۲ـ چشم‌هايش، آخ چشم‌هايش. هزار سال هم كه بگذرد محال است چشم‌هاي سرخ و اشك‌آلود او در فينال چمپيونز ليگ از يادمان برود. وقتي كرگدن ژرمن آس كارزار را ناك‌اوت كرد صداي شكستن استخوان گونه توپچي شماره ۱۷ در ورزشگاه پورتو به گوش‌ها رسيد. هرچند ساعتي بعد پزشكان او را مرخص كردند و همه‌چيز به خير گذشت اما خروج او از آن فينال جهنمي منتج به شكست هولناك من‌سيتي و پريدن جام شد؛ اتفاقي كه شايد پپ تا آخر عمر حسرتش را بخورد و به اين بينديشد كه گاه يك پسر كم‌حرف و خجالتي مي‌تواند كاري كند كه دنيا بي‌منت طعم بوسه و عسل بگيرد.
۳ـ در صبح آخر بهار كه پسر درونگن، در آينه ريش‌هايش را مي‌تراشيد خبري از راديو شنيد كه موجب بال درآوردنش شد. من‌سيتي براي صيد او از بوندس‌ليگا ۵۴ ميليون پوند روي ميز مديران فولكس‌واگن گذاشت. بله كوين مزد جنگ‌هاي تن به تن در چمنزارهاي كنار راين را دريافت كرد و با رقمي نجومي به شهر منچستر قدم گذاشت. اسكناس‌هاي تانخورده‌اي كه هرگز هرز نرفت و به حرمان و افسوس بدل نشد چرا كه سوگلي فيروزه‌اي‌ها هر گاه اراده كرد سيم‌خاردارها و قفس‌بانان را در آتش قهر خود سوزاند و يك‌تنه پپ را به ابرهاي باران‌زا سنجاق كرد. حالا هوليگان‌هاي عشقِ فوتبال تمام هويت خود را در ساق‌هاي هافبك بي‌بديلي جست‌وجو مي‌كنند كه قادر است در صعب‌ترين شرايط فريادرس باشد و دشنه را در جسم حريفان شوربخت فرو كند. مردي كه قيدها را از بند تاكتيك‌هاي روح‌‌خراش برداشته. سلامتي‌اش...
۴ـ محبوبيت او تنها مختص جزيره نيست. درست در شرق بروكسل سينه‌چاكان ارتش سرخ نام كوين دي‌بروينه را روي پرچم‌ها حك كرده‌اند. سوگلي روبرتو مارتينز در تيم ملي بلژيك حالا كه خسوف ادن هازارد در قاب چشم‌ها نشسته، ماموريت سنگيني بر دوش خود حس مي‌كند. او بايد يك‌تنه سرزمين مادري‌اش را از مرزهاي خوشبختي عبور دهد. براي بلژيك كه سكوي سوم جام جهاني را زير پاي خود ديده تنها و تنها تسخير گيتي مي‌تواند لبالب از جذابيت باشد. آيا دي‌بروينه مي‌تواند كاري كند كه جهان با حضورش كفر مكرري شود و كابوس‌ها را به روياهاي ديگر گلادياتورهاي الصاق كند. فتح جهان با بلژيك؟ كوين همچون شاعري كه وطنش را در جيب پيراهنش گذاشته به سرودن چكامه‌ها در كوير دوحه مي‌انديشد.
 ۵ ـ «من اين جايزه را به هم‌تيمي‌هايم تقديم مي‌كنم و باور دارم تلاش سربازان من‌سيتي منجر به پيشتازي‌ام در ليگ برتر شده.» اين حرف‌ها را كوين پس از دريافت جايزه‌اش بر زبان آورد تا فروتني‌اش را به رخ بكشد و به يادمان بياورد كه فوتبال يك بازي گروهي است. نبردي كه با طنازي يازده تفنگدار معنا مي‌شود و در يك ستاره خلاصه نخواهد شد. حتي اگر آن ستاره هميشه فروزان كوين دي‌بروينه باشد. ممنون آقاي شماره ۱۷ كه اين‌گونه به نعش نخوت و تكبر شليك مي‌كني و چشم‌هايت را در چشمه‌هاي زلال شست‌وشو مي‌دهي. صد باره ممنون.
۶ـ اما ماموريت مردي كه يك، دو جين افتخار در ويترين من‌سيتي جاي داده هنوز تمام نشده است. براي همين در برابر ريزپرسي‌هاي خبرنگاران از مستي كافه‌هاي منچستر در فصل بعد سخن مي‌گويد. او مي‌خواهد دوباره با فيروزه‌اي‌ها جزيره را به تسخير خويش درآورد و البته تقاص خود را از فينال اكبيري اروپا بگيرد. همو كه زير باران‌هاي بي‌محل منچستر از حالا براي چمپيونز ليگ خط و نشان مي‌كشد و از انتقامي سخت در آينده‌اي نه چندان دور حرف مي‌زند. آيا موفق به گرفتن عكس يادگاري با آن جام دلربا خواهد شد؟ گذر زمان همه‌چيز را روشن مي‌كند.
۷ـ بمب‌افكن ديروز وولفسبورگ و موشك نقطه‌زن امروزِ من‌سيتي اين روزها دلش براي كوچه‌باغ‌هاي درونگن و خنت لك زده است. او مي‌خواهد براي مدتي كوتاه هم كه شده به كودكي برگردد و با بچه‌هاي قد و نيم قد آن محله قديمي قايم‌موشك بازي كند. باور كنيد دي‌بروينه هفت ستاره هم كه باشي و سه فرزندت مدام تو را به تخته نرد دعوت كنند باز هم دلت براي پس‌كوچه‌هاي كودكي غنج خواهد زد. درونگن با نان خامه‌اي‌هاي معروفش طفل پاپتي ديروز و غول متمول امروز را صدا مي‌زند. وقتي سوار بر مرسدس شكلاتي‌ات به زادگاهت برمي‌گردي مواظب شاپرك‌ها باش پسر!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون