پرنده شب
فروزان آصفنخعي
نامش پرنده شب بود و داستان زندگياش خيلي خلاصه بگويم، غمبار. غمبار از نظر من ولي او در اوج پرواز ميكرد. او در عنفوان جواني، 30 سالگي، عشق بزرگش را به دست آورده بود؛ عشق دروني را يافته بود. با سه غده سرطاني در ستون فقرات، ريه و كبد. پزشكان بهش گفته بودند كه 2 درصد، فقط 2 درصد شانس زنده ماندن و زندگي كردن داري. با اين همه لبخند بر لب داشت و مدعي بود فراتر از اتفاقات بد زندگي، لحظات را ميگذراند او داستان زندگياش را سرود، در برنامه سايمون ميگفت كه اشكالي نداره برخي اوقات آدم مسير و راه زندگياش رو گم بكنه، ... ميگفت آدم نميتونه «براي اينكه تصميم به شاد بودن بگيره منتظر بمونه تا زندگي سخت نباشه»، ميگفت اما دو درصد صفر درصد نيست. دو درصد، خودش خيلي زياده و كاشكي مردم ميفهميدن، داشتن همون دو درصد چقدر خوبه. او با زمين خوردن و مردن هزارباره، تولد هزارباره يافت و همينه، اگر ميخواهم بر فراز غمهايم زندگي كنم، بايد در مرداب درون عشق و نيلوفر خودم را پرورش بدهم با همه نامراديها و ناديدهانگاريها. جين يا همان پرنده شب انتخاب نهايي خودش را كرده، بدون انتظار و چشمداشت از ديگران. او خود الگويي براي ديگران است. ولي آنگونه كه جوانان ميهنم را در مييابم، با همه عيبها و ايرادها، بسيار پرشورتر و پرشعورتر، با رويكردي به تامين تماميت ارضي كشور و خيرعمومي و عدالت و آزادي براي مردم، زماني در انقلاب اسلامي 57 با نثار خون در برابر شمشير و باز هم درجنگ تحميلي به همين نحو و زماني در انتخابات 76 و استمرار آن تا امروز با پشتوانه راي خود، حماسههاي اين سرزمين را سرودهاند. با اتكا به اين جوانان ايران زمين سرود رهايي و آزادي و سرمي دهد و آن هم در تبعيضهاي سازمان يافته و عادي كه در نهايت منتهي به ردصلاحيت او و همگنانش ميشود. با اين همه چه هوشيار جواناني هستند كه چه در شكست، و چه در پيروزي، هر روز بيش از ديروز آداب خوب شكست خوردن و خوب پيروز شدن را بيش از گذشته ميآموزند، زيرا آنچه ميماند به عدالت رفتار كردن و از حق عدول نكردن در چارچوب ارضي و جغرافيايي ايران است و لاغير. بيترديد از پرنده شب ميآموزيم، ولي اينبار بسيار مشتاقم ببينم جوانان ايران براي سرزمينشان چه آموزشي براي ديگر ملل دارند؟ آيا مترصد آن هستند كه يك شكست خوب رقم بزنند، يا پيروزي رشد يافته؟ يا ...آيا جمعه آينده سرمشق ديگري از حركت جوانان خواهد بود آنگونه كه در خرداد 76 رقم زدند؟ نتيجه در روز جمعه هر چه باشد، تمرين پر مشقت دموكراسي شدن، در تاريخ معاصر ايران، چراغ آينده ما خواهد بود. شايد پرنده شب فرصت كند از شكوه ايران زمين و جوانان آن بگويد و براي آنان شعر بسرايد. شايد در آينده او بتواند شعر زندگي را براي ايرانيان بسرايد كه از ميان خاكسترهاي ققنوس، از هيچ همه چيز ساختند؛ آن هم در روز تعطيل؛ جمعه.