روايتگري در موزه
سارا كريمان
بازديد از موزههاي بزرگ و پرطرفدار دنيا معمولا به چندين صورت امكانپذير است. بازديدكنندگان ميتوانند با مراجعه به بخش فروش بليت موزه يا انتظامات و براساس برنامهريزي متوليان وارد موزه شده و به گردش در فضاهاي آن بپردازند. سه روش عمده در بازديدها شامل بازديد انفرادي، بازديد انفرادي با استفاده از تجهيزات راهنما و بازديد به همراه راهنمايان در عموم موزهها قابل انتخاب توسط بازديدكنندگان است. بازديد به همراه يك راهنما يا راوي كه تسلط قابلقبول بر تاريخ و شناخت آثار موزه دارد از جمله پرطرفدارترين روشهاي بازديد است. عنوان شغلي راهنماي موزه به دو صورت كادر اداري يا راهنمايان آزاد كمك شاياني به بهرهگيري يا لذت بيشتر ميكنند. به صورت معمول گردشگران با پرداخت وروديه موزه ميتوانند از توضيحات راهنمايان شاغل كه از كادر موزه هستند استفاده نمايند اما همراهي با يك راهنماي آزاد مشمول پرداخت هزينهاي اضافه است كه بسته به عملكرد و ويژگيهاي راهنما داراي هزينههاي متفاوتي است. تسلط بر فنون نمايشي و گفتاري از مهمترين عوامل موفقيت و نتيجه كار راهنمايان موزه است. ارائه توضيحات معمول در موزهها عموما برآمده از توضيحات فني و تخصصي است كه توسط كارشناسان و مديران هر موزه تهيه و تدوين ميشود و به روشهاي مختلف در اختيار كادر موزه يا راهنمايان آزاد قرار ميگيرد. اين متون چون از يك خاستگاه برميآيند قالبا صورتي تكراري و در سطح ثابتي از جذابيت هستند. بازديدكنندگان حرفهاي و علاقهمند با اندكي مطالعه يا آگاهي عمومي كه پيش از بازديد كسب كردهاند معمولا نياز چنداني به اينگونه توضيحات ندارند و نهايتا اطلاعاتي كه به آنها ارائه ميشود جنبه تكميلي دارد. اما روايتگري در موزه شيوه جديدي از اجراي هنري است كه با استفاده از فضاي موزهاي انجام ميشود. ارجاعات راوي به آثار يا معماري و فضاي موزه دستمايهاي براي يك نمايش معمولا تكشخصيتي است كه راوي يا بازيگر نقطه ثقل آن است و محيط و آثار موزه كاركرد فضايي به خود ميگيرند. اينگونه اجرا ميتواند در تراز برنامههايي مانند كنسرت موسيقي در موزه جاي گيرد. راوي ميتواند اطلاعات مرتبط با شناخت موزه را چاشني اجراي خود كند يا اينكه مستقل از آن بر متن وكلام خود متمركز بماند. پذيرش اينگونه حضور و بازديد ممكن است در تمامي موزهها موضوعيت پيدا نكند يا با نگاه و اهداف مديران موزهها همسو نبوده و در بعضي موارد اجازه اينگونه اجرا داده نشود. اما اين روش جديد چشمانداز تازهاي روي موزهها ميگشايد و نقش اجتماعي و فرهنگي متنوعي را براي آنها ايجاد ميكند. همانگونهكه امروز موسيقي و نمايش از فضاي سالنها خارج شده و در هر نوع فضاي شهري قابل اجراست و به طبع آن مفهوم خيابان يا فضاي مورد استفاده تغيير پيدا ميكند، اينگونه اجرا نيز قابليتهاي فرهنگي موزه را به صورت بالفعل در ميآورد. در جامعهشناسي هنر مفهوم اثر ميان دو قطب مقابل اشيا و اشخاص در نوسان است. از اين رو، جامعهشناسي هنر پيش از حرف زدن از آثار مصلحتش اين است كه روشن كند در چه شرايطي اين آثار به عنوان اثر و توسط كدام سنخ از كنشگران درك و دريافت ميشود. (جامعهشناسي هنر، ناتالي هينيك ترجمه عبدالحسين نيك گهر). ناتالي هينيك 2 بارزه را براي اثر هنري مد نظر قرار داده است يك معناي تمايز كاركردي اثر هنر كه آن را از شي جدا ميكند و دوم معناي اثر به عنوان معرف مجموعه آفرينشهاي منتسب به يك پديد آورنده. اما روايتگر موزهاي بسته به انتخاب متن ميتواند معناي سومي نيز براي اثر بيافريند معنايي كه بستگي تام به ارتباط مخاطب با اجرا و فضا دارد. روايتگري از جمله خدمات قابل ارائه در موزههاست كه با تفسير شعار امسال كميته بينالمللي موزهها ايكوم (آينده موزهها، بازيابي و تصور دوباره) سنخيت دارد.