• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4956 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۳۰ خرداد

خروج نيروهاي امريكايي چه تاثيري بر چينش مهره‌هاي سياسي در كابل مي‌گذارد؟

چهار سناريو پيش روي افغانستان

ترجمه: آرمين منتظري

تحولات احتمالي در افغانستان در 3 تا 5 سال آينده پس از خروج نيروهاي امريكايي از اين كشور چگونه خواهد بود؟ در اين نوشتار سه سناريوي احتمالي از باقي ماندن نظام سياسي فعالي تا فرو رفتن كشور در جنگ داخلي بررسي مي‌شود. 

سناريوي اول: نظم سياسي فعالي
 باقي خواهد ماند
براساس اين سناريو، با حداقل تغييرات در قانون اساسي و حفظ آزادي‌هاي مدني رسمي و حقوق بشر، از جمله حقوق زنان و اقليت‌ها، نظم سياسي و اجتماعي موجود در افغانستان حفظ خواهد شد. انتخابات در افغانستان، هرچند با چاشني تقلب و معاملات پشت پرده چهره‌هاي سياسي شبيه به انتخابات برگزارشده، در دو دهه گذشته همچنان برگزار خواهد شد. به طالبان فرصت خلع سلاح داده مي‌شود. پيش‌بيني مي‌شود براي برخي از جنگجويان طالبان فرصت‌هايي نظير عضويت در نيروهاي دفاع ملي و امنيتي افغانستان (ANDSF) فراهم شود. همچنين بعضي از رهبران طالبان در چند وزارتخانه افغانستان در سطح ملي مقام خواهند گرفت. اين نتيجه‌اي است كه دولت افغانستان به دنبال آن بوده است. در واقع، اين سناريو همان سناريوي شكست پروژه طالبان است كه بيشتر از آنكه در صحنه نبرد اجرا شود پشت ميز مذاكره حاصل خواهد شد. البته اين سناريو از قدرت نظامي طالبان و نقاط ضعف ANDSF جدا شده است و اختلافات عميق ميان نخبگان سياسي در افغانستان را كه طالبان با زرنگي خواستار تعميق آن است، ناديده مي‌گيرد. احتمال تحقق اين سناريو بسيار كم است. 

سناريوي دوم: معامله سريع طالبان
و دلالان قدرت
احتمال دوم اين است كه معامله‌اي ميان طالبان و برخي از دلالان قدرت كه از دولت فعلي افغانستان جدا شده‌اند، در اسرع وقت صورت گيرد. در چارچوب اين سناريو طالبان و دلالان قدرت به جاي پذيرفتن خطر جنگ داخلي، سعي خواهند كرد قدرت را ميان خود تقسيم كنند. طالبان اصرار خواهد داشت به قدرتمندترين و شايد مسلط‌ترين بازيگران در دولت آينده افغانستان تبديل شود اما موفق نخواهد شد تنها بازيگر قدرتمند باشد و مجبور خواهد شد بخشي از قدرت را با دلالان قدرت نظير رهبران شمال افغانستان و رهبران اقليت‌هاي نژادي به اشتراك بگذارد. احتمال تحقق اين سناريو بيشتر از سناريوي اول است. طالبان و دلالان قدرت در افغانستان دو سال است كه مدام در حال مذاكره هستند. يكي از چهره‌هايي كه با طالبان مذاكره كرده، گفته احتمال به توافق رسيدن با طالبان وجود دارد و ممكن است شيوه‌اي از تقسيم قدرت در سطح وزارت و پست‌هاي تكنوكراتيك ميان آنها و طالبان در چارچوب دولتي تحت كنترل طالبان صورت گيرد. مسلما بسياري از سياست‌مداران افغانستاني تا لحظه آخر حاضر نخواهند شد با دولت طالبان همكاري كنند. تا آن زمان، بسياري از دلالان قدرت كه در حال حاضر در دوبي به سر مي‌برند سعي خواهند كرد هم از دولت افغانستان در كابل امتياز بگيرند و هم از طالبان و هر دو طرف را بازي دهند. دولت تضعيف‌شده افغانستان با تصميمات سختي مواجه خواهد شد. از يك سو اگر با اين دلالان قدرت برخورد كند، خطر ايجاد شكاف در سازمان دفاع و امنيت افغانستان را بايد بپذيرد و در صورتي كه آنها را به كشور راه ندهد، اين امكان وجود دارد كه آنها در خارج از كشور، دولت در تبعيد افغانستان را تشكيل دهند. معامله احتمالي دلالان قدرت با طالبان احتمالا منجر به شكل‌گيري نظام سياسي شبيه به نظام ايران در افغانستان خواهد شد. به اين شكل كه طالبان دست برتر قدرت را داشته باشد و در عين حال اجازه برگزاري انتخابات را نيز بدهد اما همچنان اين طالبان است كه قدرت مطلق را در اختيار خواهد داشت. هر چند چنين معامله‌اي ممكن است مانع جنگ و خونريزي شود اما اين معامله در سطح نخبگان سياسي افغانستان انجام مي‌شود كه نمي‌تواند منعكس‌كننده نظر اكثريت جمعيت افغانستان باشد. بنابراين جوانان و قشر تحصيلكرده افغانستان ناديده گرفته خواهند شد. در چارچوب چنين معامله‌اي اگرچه حقوق زنان و اقليت‌ها از دست نمي‌رود اما به‌ شدت كاهش خواهد يافت. اينكه چنين معامله‌اي پابرجا خواهد ماند يا خير، به اين بستگي دارد كه چه تعداد از دلالان قدرت از روند تقسيم قدرت كنار گذاشته مي‌شوند و رانت اقتصادي حاصل از اين معامله از آنها دريغ مي‌شود و آنها در مقابل چقدر توان خواهند داشت كه در پاسخ يك اپوزيسيون نظامي را به‌طور همزمان در بخش‌هاي مختلف افغانستان سازمان‌دهي كنند. همچنين پابرجا ماندن اين معامله به اين بستگي خواهد داشت كه سازمان دفاع و امنيت ملي افغانستان از هم خواهد پاشيد يا اينكه فرماندهانش براي كودتا عليه دولتي كه قرار است در آينده بر سر كار ‌آيد تلاش خواهند كرد. چشم‌انداز كودتا خيلي روشن نيست اما احتمال انشعاب در سازمان دفاع و امنيت ملي افغانستان خيلي زياد است؛ هر چند نبايد خطر كودتا را نيز منكر شد. 

سناريوي سوم: قدرت‌نمايي نظامي طالبان
در اين سناريو طالبان هرگونه معامله با دلالان قدرت را به تاخير مي‌اندازد تا بتواند به وضوح مناطق بيشتري از خاك افغانستان را در اختيار بگيرد. طالبان خصوصا تلاش خواهد كرد كنترل برخي از مراكز استان‌ها را در اختيار بگيرد. اخيرا در نواحي اطراف 12 مركز استان از موقعيت بسيار خوبي برخوردار است. با پايان يافتن حمايت هوايي ارتش امريكا از ارتش افغانستان، طالبان اين فرصت را خواهد يافت كه در كنترل اين مراكز استان‌ را در اختيار بگيرد. در چنين شرايطي حتي اين امكان وجود دارد كه برخي از فرماندهان ارشد نيروي دفاع و امنيت ملي افغانستان به طالبان ملحق شده و با آنها معامله كند. حتي ممكن است كابل نيز به دست طالبان سقوط كند. سرعت شدت يافتن فعاليت‌هاي نظامي طالبان روي ميزان تمايلش به تقسيم قدرت اثر خواهد گذاشت. در واقع سناريوي سوم نسخه تاخيرشده سناريوي دوم است كه در آن طالبان بعد از خروج نيروهاي امريكايي، ابتدا قدرت نظامي‌اش را به رخ خواهد كشيد. 

سناريوي چهارم: جنگ‌ داخلي طولاني‌مدت 
و چند تكه شدن افغانستان
براساس سناريوي چهارم نمايش قدرت نظامي طالبان براي اينكه بتواند كنترل خود را بر كابل و جنوب افغانستان تثبيت كند كافي نخواهد بود. اين سناريو احتمال وقوع خواهد داشت چرا كه طالبان حاضر نخواهد بود قدرت را با پشتون‌ها و غيرپشتون‌ها تقسيم كند و در نتيجه نخواهد توانست آنها را با يك ساختار قدرت جديدي كه طالبان در مركزيت آن قرار دارد، استحاله كند. حتي اگر طالبان بتواند قدرت را در كابل در دست بگيرد، احتمالا براي اينكه يك دولت رسمي در كابل تشكيل دهد، دچار مشكل خواهد شد. در نتيجه درگيري‌هاي شديد در نقاط مختلف افغانستان آغاز خواهد شد. اين سناريو حتي مي‌تواند بعد از مدتي كه طالبان قدرت را به دست گرفت آغاز شود. البته اگر كمك‌هاي بين‌المللي به افغانستان قطع شود. احتمالا طالبان قادر نخواهد بود كمك مالي كافي از كشورهاي خاورميانه به دست آورد. حتي ممكن است طالبان نتواند درآمد كافي از فروش مواد مخدر به دست آورد؛ آنقدري كه بتواند با آن كشور را اداره كند. در نتيجه دلالان قدرت در افغانستان نيز به جهت بهره مالي كمي كه خواهند برد تمايلي نخواهند داشت در ساختار قدرتي نقش ايفا كنند كه كنترلش در اختيار طالبان است. البته اين جنگ داخلي ادامه‌دار بعيد است كه افغانستان را بين شمال و جنوب تقسيم كند. نخست اينكه دلالان قدرت در شمال به صورت بالقوه دچار انشقاق هستند. دوم و مهم‌تر از همه اينكه طالبان در شمال پيشرفت‌هايي كرده است. طالبان به لحاظ نظامي در مناطقي نظير قندوز، بغلان، بدخشان و تخار قدرت دارد. طالبان توانسته در ميان تاجيك‌ها و پشتون‌ها در شمال براي خود كادرسازي كند. اين بازيگران يا در قالب اعضاي رسمي طالبان عمل خواهند كرد يا در قالب پروكسي‌هاي طالبان در شمال. برخي از شبه‌نظاميان موجود نظير نيروهاي سابق حزب اسلامي نيز به طالبان خواهند پيوست. 
علاوه بر اين همه فرماندهان شمال افغانستان نمي‌توانند روي وفاداري و ظرفيت عملياتي نيروهاي‌شان حساب باز كنند. اين نيروهايي كه خيلي‌هاي‌شان در دوبي و كابل اموالي دارند به لحاظ عملياتي مدت‌ها است كه از كادرهاي عملياتي‌شان جدا شده‌اند. در عوض اين احتمال وجود دارد كه شبه‌نظاميان جديدي وارد صحنه شده و گرد فرماندهان محلي حلقه بزنند. حتي ممكن است برخي از بازيگران خارجي نيز از اين گروه از شبه‌نظاميان حمايت كرده و آنها را تقويت كنند.
 منبع: Brookings Institute

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون