• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4962 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۶ تير

نگاهي به دو نمايش‌ حاضر در بخش مناطق بيست‌وسومين جشنواره بين‌المللي تئاتر دانشگاهي

اثر هنري جدا از زندگي واقعي نيست

سيد حسين رسولي

طغيان آنتون آرتو عليه «ديكتاتوري كلمات» در قرن بيستم به‌شدت انقلابي بود زيرا تاكيدش را بيشتر روي اجرا مي‌گذاشت البته او بارها گفته بود: «تصور وجود اثر هنري جدا از زندگي واقعي غيرممكن است.» والتر بنيامين نيز در «تزهايي درباره تاريخ» با اشاره به اينكه گذشته هرگز دوباره تكرار يا ديده نمي‌شود، مي‌گويد: «حقيقت هرگز از ما فرار نخواهد كرد». حقيقت، در هر دوره تاريخي، از دل گفتمان‌هاي موجود شكل مي‌گيرد. مفهوم‌هايي چون نبوغ، هنرمند و مولف نيز در بستر تاريخي شكل مي‌گيرند. از نظر جامعه‌شناسي هنر، شكل‌دهي جشنواره تئاتر دانشگاهي باعث شده تا بيشتر كارها از نظر تبارشناسي مثلا به نظريه‌هاي گردون كرگ، آدولف آپيا و آنتون آرتو نزديك بشوند كه در آنها بازيگر تبديل به عروسك مي‌شود. در بيست‌وسومين جشنواره بين‌المللي تئاتر دانشگاهي نيز شاهد اجراهايي هستيم كه بيشتر غير واقع‌گرا هستند و به سوي نوعي تئاتريكاليته و فرماليسم مي‌روند. اغلب كارگرداناني كه در چند سال اخير جايزه گرفته‌اند نيز به سوي نوعي تئاتر متمايز رفته‌اند كه بيشتر مورد علاقه مخاطبان نخبه‌پسند است. بنابراين، كارگردانان تلاش مي‌كنند تا اقتدار خود را نشان بدهند و كليت اجرا را به كناري بنهند و با نمايش بازي‌هاي بيروني و توجه به تئاتريكاليته، اجراي خود را به منصه ظهور برسانند.

درگيري خونين با خشونت بيروني 
 نمايش «به روايت سگ زرد، برادر شغال» به كارگرداني عرفان آيتي كه در جشنواره تئاتر دانشگاهي امسال اجرا شد از مقدمه بحث من مستثني نيست. اين نمايش از دانشگاه دامغان آمده بود. خلاصه داستان اين‌گونه است كه مردي مدام با خودش درگير است و مانند كاراكتر محوري رمان «باشگاه مشت‌زني» نوشته چاك پالانيك از رنج و ملال در عذاب است. او خواب درستي ندارد و در فضايي ذهني و پارانويايي گرفتار شده است. زن او چندان با او همذات‌پنداري نمي‌كند و سگي را به خانه مي‌آورد. اين سگ از همان اول حرف مي‌زند و پاي درد و دل‌هاي مرد مي‌نشيند. اين‌گونه است كه فضايي سوررئاليستي شكل مي‌گيرد. اين خانواده كه از طبقه متوسطند دختر خودشان را در يك دزدي خونين از دست داده‌اند و هر كدام ديگري را مقصر مي‌داند. مرد، زن را خطاكار اصلي مي‌داند و زن هم مرد را. در پايان، مرد را مي‌بينيم كه تنهاست و در نوشيندني‌هاي الكلي و قرص‌هاي اعصاب غرق شده و گويا تمام اتفاق‌ها هم در ذهن او جريان داشته است. شايد هم مدام خاطرات گذشته را مرور مي‌كرده است. انگار خشونت بيرون باعث جنون مرد در آپارتمان شده است. روي صحنه تنها چند صندلي، يك كمد و يك ويولن را مي‌بينيم. بازيگران با بازي‌هاي بيروني، كار خود را پيش مي‌برند ولي خبري از گريم‌هاي اغرق‌شده نيست. نويسندگان و كارگردان روي خط باريكي بين واقعيت و خيال حركت مي‌كنند اما تلاش مي‌كنند فضايي شاعرانه نسازند. آنها كار سختي كرده‌اند چون اگر اشتباه مي‌كردند وحدت لحن شكسته مي‌شد و ژانر و سبك نمايشنامه از تئاتر اكسپرسيونيستي و سوررئاليستي به سوي نوعي كمدي ابزورد پيش مي‌رفت. در تئاترهاي اكسپرسيونيستي معمولا با كاراكترهايي پرداخت‌شده كه نام مشخصي دارند مواجه نيستيم اما شخصيت‌ها در «به روايت سگ زرد، برادر شغال» نام مشخصي دارند و شغل و طبقه آنها روشن است. البته انتقاد‌هايي به جامعه سرمايه‌داري مدرن وارد نمي‌شود ولي شاهد اجرايي انضمامي هستيم. شرايط و روابط توليدي حاكم در جامعه باعث شده تا بيشتر اجراها ساده و آپارتماني بشوند. معمولا مونولوگ‌هايي ذهني و روان‌پريشانه را هم در اجراها مي‌بينيم كه نشان از اتميزه‌سازي در جامعه دارد اما در اجراي عرفان آيتي خبري از اين مونولوگ نيست و انتخاب درستي هم كرده است. در مجموع، اجرايي ‌تر و تميز و كار شده را ديدم كه داراي وحدت لحن و ريتم و تمپوي مناسب بود ولي اجرا تنها مخصوص مخاطبان طبقه‌ متوسط تحصيلكرده و طبقه بالاي جامعه است. 

تمام متن‌ها را مي‌توان واسازي كرد
نمايش «مكبث» به كارگرداني قاسم تنگسيرنژاد و مهسا رهسپار از دانشگاه آزاد بوشهر روز يكشنبه ۳۰ خرداد در مركز تئاتر مولوي (سالن اصلي) به صحنه رفت. اين اجرا هم از چيزي كه در مقدمه‌ نوشتم جدا نيست. خلاصه داستان را اگر بخواهم تعريف كنم بايد تاكيد كنم مانند نمايش «مكبث» نوشته ويليام شكسپير است اما خيلي كوتاه و خلاصه شده است. كارگردانان تلاش كرده‌اند تا اجرايي صامت داشته باشند و روايت را تصويري پيش ببرند. آنها از بيان واژگان امتناع كرده و تئاتري پر از ايماژهاي تصويري ارايه داده‌اند. جالب است كه رقابت مكبث در عرصه قدرت را به مثابه رينگ بوكس نشان مي‌دهند و شاهد حضور چند بوكسور روي صحنه هستيم. ليدي مكبث قرمز پوشيده و مدام هم مكبث را ترغيب به جنايت مي‌كند. جادوگران حاضر در پشت صحنه كه با مشمايي پلاستيكي از وسط صحنه جدا شده‌اند مانند عروسك‌هايي كوكي راه مي‌روند و تاج پادشاهي را هم دست به دست مي‌كنند. شيوه اجرايي كاملا تحت‌تاثير انديشه‌هاي‌ پست‌مدرن است ولي همچنان مقهور متن مي‌ماند. ژاك دريدا مي‌گويد همه‌چيز در متن است اما مي‌شود آن را واسازي كرد. مثلا امكان دارد مانند تام استوپارد در نمايشنامه «روزنكرانتز و گيلدنسترن مرده‌اند» نگاهي متمايز و واسازانه به «هملت» شكسپير داشت. اين نويسنده زاويه ديد متن شكسپير را تغيير داده است. توجه به شيوه اجرايي عروسكي گردون كرگ نيز به خوبي عيان است ولي او اعتقاد داشت كه متن‌هاي شكسپير براي خواندن و مطالعه هستند و بايد روي مبلي چرمي لم داد و آنها را تنها مرور كرد. اينجا تضادي اساسي شكل مي‌گيرد. بازي‌ها اغرق‌شده ولي تمركز بازيگران بالاست و مي‌توانند به خوبي صحنه‌ها را اجرا كنند. از نظر بينامتنيت، صحنه رينگ بوكس، من را ياد فيلم‌هاي چارلي چاپلين مخصوصا فيلم «روشنايي‌هاي شهر» انداخت. كيتي ميچل، كارگردان بريتانيايي، تاكيد مي‌كند كه بايد «سابقه اجرايي» متن‌هاي كلاسيك مثل آثار شكسپير، چخوف و برشت را در نظر بگيريم كه در كنار خود متن به زيست خود ادامه مي‌دهد. بنابراين، ردپاي كارگردانان ديگر را در اجراي «مكبث» مي‌بينم مثلا رضا ثروتي با اجراي «مكبث» در همين جشنواره تئاتر دانشگاه مطرح شد و توانست به جريان اصلي تئاتر راه پيدا كند. آن زمان شرايط اجتماعي خاصي حاكم بود كه باعث ديده شدن اجراي مذكور شد. من فيلمي هم ديدم به اسم «ليدي مكبث» كه كانون روايت، روي همسر سترون مكبث متمركز شده بود. البته اجراي «مكبث» به كارگرداني قاسم تنگسيرنژاد و مهسا رهسپار‌ تر و تميز است ولي وحدت لحن در انتخاب موسيقي‌ها رعايت نشده است. در مجموع، كيفيت كار خوب است ولي نبايد از متن‌هاي بزرگ ترسيد. مي‌توان تمام متن‌ها را واسازي كرد و زاويه ديد متمايزي را برگزيد. بازيگران هم تمركز جالب توجهي دارند ولي اين اجرا تنها مخصوص مخاطبان طبقه‌ متوسط تحصيلكرده و طبقه بالاي جامعه است و با مخاطبان معمولي حتي عامه‌پسند كاري ندارد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون