نقدی بر نامگذاری خیابانها به نام هنرمندان
انتشار ليستي بلندبالا از سوي شوراي شهر در رابطه با نامگذاري تعدادي از خيابانهاي تهران به نام چهرههاي علمي، فرهنگي و هنري بيش از آنكه خوشحالكننده باشد، تاملبرانگيز است. به گزارش ايسنا، چندي پيش در نشست شوراي شهر تهران اعلام شد چندين خيابان در تهران به نام چهرههاي ملي كشورمان خواهد شد. اين اتفاق در ذات خود، مثبت و خشنودكننده است ولي تجربههاي قبلي نشان ميدهد بيش از خوشحالي، بايد بررسي كنيم كه اين نامگذاريها بر چه اساس و با چه كيفيتي رخ ميدهد.
در يكي، دو سال گذشته به صورت پراكنده انتقادهايي از جانب خانواده، شاگردان يا دوستداران هنرمندان گوناگون مطرح شده كه ترجيعبند مشتركي دارند؛ خياباني كه براي نامگذاري آن شخص به خصوص درنظر گرفته شده، مناسبتي نداشته يا اينكه اين نامگذاري به شكل درستي رخ نداده است.
در بحث نامگذاري خيابان معمولا اين انتظار وجود دارد كه خيابان محل زندگي آن هنرمند يا خيابان ديگري كه به نوعي به حرفه و هنر او مربوط باشد، درنظر گرفته شود يا دستكم در انتخاب آن خيابان با خانواده او يا اطرافيانش مشورت صورت بگيرد اما در اغلب اين نامگذاريها ميبينيم كه چنين اتفاقي رخ نداده و نهتنها مشورتي انجام نشده بلكه وقتي خانواده يا اطرافيان آن هنرمند در زمينه نامگذاري آن خيابان خاص، اعتراض و انتقادي داشتهاند، كوچكترين ترتيب اثري داده نشده است.
به اين نكته هم آگاهيم كه گاه محدوديتهايي در اين زمينه وجود دارد، مثل اينكه خيابان محل زندگي يا محل كار آن هنرمند به نام يكي از شهيدان عزيز كشورمان باشد كه طبيعتا بايد خيابان ديگري را درنظر گرفت. با اين همه آنچه در چند وقت اخير شاهد بودهايم، نشان ميدهد اتفاقا خيابانهايي كه از اين نامگذاريها كنار گذاشته شدهاند، هيچ يك به نام هيچ شهيدي نبودهاند.
حدود يك سال پيش و همزمان با زادروز داود رشيدي در بيست و پنجم تير ماه، احترام برومند همسر اين هنرمند گلههايي را نسبت به نامگذاري خياباني به نام او در محله سعادتآباد مطرح كرد. برومند گفته بود كه از طرف سازمان زيباسازي و بخش فرهنگي شهرداري كه موضوع نامگذاري خيابان به نام هنرمندان را پيگيري ميكنند، درباره نامگذاري خياباني به نام داود رشيدي سوال كردهاند و خانواده اين هنرمند هم چند خيابان را پيشنهاد كردهاند و نهايتا قرار بوده با نظر خانواده، خياباني را نامگذاري كنند اما متاسفانه چنين نشده است.
او تاكيد كرده بود كه وقتي خياباني را به نام كسي ميكنند، بايد ارتباط و شأن نزولي داشته باشد؛ يا منزل آن فرد در آن خيابان يا محلي هنري باشد ولي متاسفانه در انتخاب خياباني كه براي نامگذاري داود رشيدي درنظر گرفتهاند، به اين موضوع توجهي نشده است. اين هنرمند كه پيگير حل اين مشكل بوده است، اعلام كرده بود كه چندين ماه تلاش كرده مساله را از طريق گفتوگو با محمدجواد حقشناس، رييس كميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي شهر تهران پيگيري كند ولي اين تلاشها بيثمر بوده است.
برومند البته تاكيد داشت كه اطمينان دارد در اين زمينه سوءنظري نبوده و گفته بود به هر حال زحمت كشيدند و با وجود مخالفتهايي كه براي اين نامگذاريها وجود دارد، اين كار را به انجام رساندند ولي نبايد تنها به نامگذاري بسنده كنيم بلكه لازم است تناسب و شأن نزول اين نامگذاري را هم مورد توجه قرار بدهيم.
به فاصله كمتر از يك سال بعد افسانه ماهيان، كارگردان تئاتر و يكي از شاگردان حميد سمندريان كه مجوز نشر آثار و تاسيس بنياد اين هنرمند را دارد، اعتراض مشابهي را مطرح كرد. زمستان سال 99 از سوي شوراي شهر تهران اطلاعيهاي منتشر شد با اين مضمون كه قرار است معابر دانشگاه تهران به نام هنرمنداني همچون حميد سمندريان، جميله شيخي و... شود. اين خبر البته بازتاب چنداني نداشت تا اينكه چند روز اخير مشخص شد در سكوت خبري، كوچهاي در خيابان ايرانشهر به نام استاد حميد سمندريان شده است و دوباره همان پرسش تكراري مطرح شد كه چرا خيابان محل زندگي يا محل كار اين هنرمند براي اين نامگذاري انتخاب نشده. اين نامگذاري البته نقطه ضعف ديگري هم داشت، كوچه نامبرده كه قبلا به نام مهاجر بوده است، همچنان چهار تابلو به نام مهاجر داشت و تنها يك تابلو كه چندان هم قابل ديد نبود، به نام حميد سمندريان بر ديوار كوچه، بالاي سقف كاذب مغازهاي دو نبش، نصب شده بود.
افسانه ماهيان هم ضمن اعتراض به اين شيوه نامگذاري، تاكيد كرد كه پيگير اين ماجرا خواهد شد. به خصوص كه پيشتر شوراي شهر، خود اعلام كرده بود يكي از معابر دانشگاه تهران به نام سمندريان خواهد شد كه نامگذاري مناسبي بود، چراكه معابر دانشگاه تهران، محل پيادهرويهاي هميشگي اين هنرمند بود و دوستداران و شاگردان او در چند نسل گوناگون همواره او را در حال پيادهروي از منزلش در خيابان ايتاليا تا دانشگاه تهران و تالار مولوي ديده بودند و جالبتر اينكه اغلب دانشجويان نيز در اين پيادهرويها با استاد خود همراه ميشدند و بحث و گفتوگوي آنان در باب تئاتر در همين طي مسيرها ادامه پيدا ميكرد. هنوز چند روزي از گلههاي افسانه ماهيان نگذشته بود كه ناگهان شوراي شهر ليست بلند بالايي را درباره نامگذاري خيابانهاي ديگري به نام هنرمنداني مانند خسرو شكيبايي، محمد نوري، علياكبر صادقي، حسين گل گلاب و... منتشر كرد.
از آنجا كه جزييات بيشتري درباره شكل و شمايل اين نامگذاريها نميدانيم، پيشداوري نميكنيم اما آنچه در گذشته رخ داده، اين شائبه را در ذهن هنرمندان و عموم مردم جامعه ايجاد ميكند كه گويي اين نامگذاريها جنبه انجام وظيفهاي پيدا كرده و براي رفع تكليف است، چراكه تجربه چند نمونه اخير آنهم در مورد هنرمنداني همچون داود رشيدي و حميد سمندريان كه جايگاه هنريشان بينياز از توضيح است، نشان ميدهد مسوولان شهري چندان در فكر كيفيت اين نامگذاريها نيستند و بيشتر به دنبال آن هستند تا اين اتفاق به هر شكل و با هر كيفتي رخ بدهد تا به بيلان كاريشان اين را هم اضافه كنند كه در زمان مديريتشان چند خيابان به نام چند هنرمند نامگذاري شده است. اين ذهنيت زماني بيشتر وقت ميگيرد كه ميدانيم تا پايان كار شوراي شهر فعلي زمان زيادي باقي نمانده است.
همچنانكه از ياد نبردهايم در همين يك سال گذشته ساخت سرديس بسياري از چهرههاي هنري همچون عباس كيارستمي، علي نصيريان، داود رشيدي و... بازتابي آن چنان منفي داشت كه مسوولان امر از خير نصب آنها گذشتند و بار ديگر اين پرسش مطرح شد كه در انتخاب سازنده سرديسها، ملاك و معيار چيست، چراكه سرديسهاي ساخته شده هيچ نشان و رنگ و روحي از آن چهرههاي هنري نداشتند و ساخت آنها علاوه بر بازتاب منفي خود، موجب هدر رفتن بخشي از بودجه فرهنگي كشور شد كه در دوران دشوار اقتصادي فعلي، ضايعه كمي نيست.