مطالبات
و وعدههاي مغفول مانده
شايد بتوان بخشي از اين انفعال و بياعتنايي به اين موضوعات را معطوف به ذهنيت پرسشگران و به همان اندازه شايد سيستم نظارت بر خوانش سوالات خبرنگاران تلقي كرد. با اين حال آنچه اين رويكرد منفعلانه را تاملبرانگيز ميكند مسكوت و مفغول گذاشتن اين بخش از مطالبات از سوي رسانهها است. مسكوت گذاشتن اين مطالبات در يادداشتهاي چند روز گذشته در روزنامههاي كشور شايد بخشي معطوف به همين ذهنيت و شايد هم اولويتبندي مسائل مهمتر از جمله معيشت مردم و به همان اندازه مذاكرات وين باشد. حتي با اين فرض هم نميتوان و نبايد تا اين ميزان موضوعات اينچنين و تا اين اندازه به حاشيه رانده شود. آنچه البته در اين رابطه گفتني است بافت و تركيب و بهواقع چيدمان كانديداهايي است كه ظاهرا و از اساس هيچ رغبت و قرابتي با موضوعات اينچنين نداشته و ندارند. حداقل سبقه كانديداهاي احراز صلاحيت شده در اين دوره ميتواند نشان از كمترين دغدغه و توجه آنها به موضوعات اينچنين باشد. اينكه چنين چينشي چه اندازه تعمدي و چه ميزان اتفاقي بوده، البته ميتواند موضوع بحثي جداگانه باشد. آنچه شايد در اين خصوص بتوان به اصحاب فرهنگ و هنر و به خصوص كساني كه با عنوان سلبريتي به حمايت از آقاي رييسي اهتمام نموده، گوشزد كرد، اينكه حداقل در حوزه كاري و آنچه به حرفه و آينده آنها مربوط ميشود، براي طرح مطالبات و انتظارات آتي خود نيز جديت و اهتمام نشان دهند. اين مطالبهگري صدالبته بر اهل رسانه و همان اندازه فعالان و كنشگران سياسي چه در قالب احزاب و تشكلات قانوني و چه مستقل واضح و مبرهن است. اهميت و پرسشگري درباره اين مطالبات از آن روي ميتواند حائز اهميت باشد كه اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه همچون مردمي كه در انتظار تحقق وعدههاي ريز و كلان رييس دولت سيزدهم هستند، تكليف خود را با گفتمان رياست دولت سيزدهم بدانند.