سالي كه نكوست
عباس عبدي
يادداشت هفته پيش بنده در «اعتماد» عنوان «با نگاه مثبت» در اين مقام بود كه توضيح دهد چرا بايد به دولت آينده نگاه مثبتي داشت. دلايل و شواهدي را در تاييد اين ادعا آورده بودم. يكي از خوانندگان اشاره كرده بود كه شواهد براي رد اين نگاه بيشتر است. در اين يادداشت ميخواهم به يكي از اين شواهد اشاره كنم و تذكر دهم كه وارد اين بازيها شدن چقدر خطرناك است. البته من به لحاظ تحليلي با نظر اين خواننده موافقم و شواهد مخالف نگاه مثبت را بيشتر ميدانم ولي معتقدم كه اين فقط يك تحليل است، در مقام عمل بايد اصل را بر نگاه مثبت گذاشت و فرصت ايجاد كرد كه دولت آينده بر اساس آنچه ادعا كرده عمل كند، تاكيد بر نگاه مثبت هيچ فرصتي را از ما نخواهد گرفت، ولي رويكرد منفي ممكن است فرصتهايي را زايل كند. زمان براي بدبين شدن و نااميدي هست. ولي در اين يادداشت به نمونهاي اشاره خواهم كرد كه نشان دهم اگر دولت آينده به اين موارد كه ريشه عميقي در ميان اصولگرايان دارد توجه نكند، به سرعت وضع كشور بدتر از آن خواهد شد كه گمان ميكنند. آقاي قزوه كه از شعراي بانفوذ اصولگرايان هستند اخيرا نسخه مهمي را براي رفع بلاي فساد نوشته و به آقاي رييسي پيشنهاد كردهاند كه «استدعاي من آن است در همين يكي، دو سال آينده اسكناسهاي ايران عزيزمان منقش به تصوير اين دو بزرگمردي باشد كه ديناري به دنيا دلبستگي نداشتند. شايد به بركت اين دو نام عزيز و مرام آنها پول ملي ما از شر شروران اقتصادي و پولشويان و رانتخواران به دور بماند.» اگر همين ايده تنها بود، ميشد از كنار آن گذشت، ولي ترديدي نيست كه اين تصورات خطرناك به عنوان يك قاعده نزد بخش قابل توجهي از اصولگرايان فعال وجود دارد. مهمترين ايراد آن وجود چنين گزاره عجيبي نيست، بلكه مساله اصلي اين است كه شاعران اصولگرا براي اقتصاد كشور نسخه ميپيچند. اين كار به معناي به قهقرا بردن مفهوم علم و كارشناسي است. البته نظريهپردازان اقتصادي آنان هم بعضا خطرناكتر هستند چون هزينه اجرايي شدن پيشنهاد عجيب آقاي قزوه در حد تغيير اسكناس رايج است كه با چاپ پولهاي جديد ميتواند انجام شود. ولي پيشنهاد تاسيس شركتهاي صوري و وام دادنهاي بيهوده كه نتيجه آن عدم بازپرداخت آنهاست از سوي اقتصاددانان اصولگرا، اتلاف منابع است و دمار از روزگار اقتصاد كشور در خواهد آورد.
اكنون بد نيست به ابعاد گزاره اقتصادي آقاي قزوه پرداخته شود. درباره اين گزاره چند نكته را ميتوان گفت:
1ـ تصاوير فعلي از جمله تصوير رهبر انقلاب يا گنبد و بارگاه ائمه، براي جلوگيري از پولشويي و رانتخواري كارايي و بركت ندارند.
2ـ ظاهرا ايشان توجه ندارند كه اختلاس و فساد و پولشويي با اسكناس انجام نميشود، بلكه از طريق مبادلات بانكي صورت ميگيرد كه هيچ اسكناسي رد و بدل و به رويت فرد اختلاسكننده نميرسد.
3ـ به نظر ميرسد كه از نظر ايشان تا حالا تقصير اسكناسها بوده كه بركت نداشتهاند و موجب اختلاس و پولشويي ميشدهاند.
4ـ به علاوه ظاهرا افراد اختلاسكننده و پولشو به فرهنگ مورد نظر ايشان اعتقاد قلبي دارند كه با ديدن تصوير اين دو نفر خجالتزده شده و دست از اين فساد برميدارند.
5ـ اگر با اين كار ميتوان مردم را از كار زشت فساد مالي دور كرد، چرا تصاوير يا نامهاي ائمه يا حتي خدا در مواردي عزراييل را ننوشت كه لرزه بر اندام اختلاسكننده بيندازد؟ مثلا ميتوان چند آيه از آيات عذاب الهي را نوشت، حتي از تصاوير مربوط به «پردهخوانان» استفاده كرد كه واقعا وحشتناك بود و لرزه به تن بيننده ميانداخت.
6ـ ايشان توضيح نميدهند در كشورهايي كه پولشويي و اختلاس و اينجور فسادها نيست، چه تصاويري روي اسكناس آنها هست كه اينقدر بركت دارد؟ 6 اسكناس سوييسي را در اينترنت ديدم كه تصاوير زمان، نور، باد و سه هنرمند و تاريخدان آن كشور بود. نميدانم اينها چه بركتي دارند كه آنجا فساد خيلي كم است؟
7ـ ذهنيتي كه مساله فساد را به اين امور سطحي تقليل ميدهد، حوصله فكر كردن و شناخت واقعيت را ندارد. چقدر بايد بياحتياط در بيان نظر باشيم كه چنين گزارهاي را بگوييم كه سر و ته آن پر از تناقض است.
اميدوارم دولت جديد تحت تاثير اين حرفهاي بيپايه قرار نگيرد و گامي ولو كوچك براي بهبود وضع مردم بردارد. هنوز نگاهم مثبت است. اين را مينويسم تا توجهات را به خطرات چنين گزارههاي نااميدكنندهاي جلب كنم.