• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4965 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۹ تير

آخرين درس

سيدحسن اسلامي اردكاني

در كتاب فارسي دوره راهنمايي، داستاني داشتيم به نام «آخرين درس» نوشته آلفونس دوده. خلاصه داستان اين بود كه راوي قصه كه دانش‌آموز سر به هوايي است و علاقه چنداني به آموختن دستور زبان فرانسه ندارد، با تاخير وارد كلاس مي‌شود. او در منطقه آلزاس فرانسه زندگي مي‌كند كه در آن زمان تحت اشغال آلماني‌ها بود. برخلاف انتظارش، معلم زبان خيلي ملايم رفتار مي‌كند و باز برخلاف انتظارش همه كلاس ساكت است و خبري از شيطنت كودكانه نيست. اين دفعه كاملا برخلاف انتظارش، مي‌بيند كه در انتهاي كلاس بزرگان محل از جمله كدخدا هم گوش تا گوش نشسته‌اند و كسي دم نمي‌زند.
فضاي كلاس سنگين است و معلم مي‌گويد كه از برلين دستور رسيده است كه زين پس تدريس زبان فرانسه در منطقه آلزاس ممنوع است و اين آخرين درس به اين زبان خواهد بود. ناگهان راوي منقلب مي‌شود و متوجه اهميت اين زبان و نقش آن در شخصيت و هويتش مي‌شود.
انگار ما هم نيازمند آخرين درس هستيم تا اهميت زبان را براي هويت‌مان دريابيم. بارها واژه «مچكرم» را در فضاي عاميانه يا مجازي شنيده و ديده بودم. اما وقتي كه ايميل يك دانشجوي كارشناسي ارشد به دست مي‌رسد كه در پايان آن نوشته است «مچكرم، ممنون» شگفت‌زده مي‌شوم كه تا چه حد نسبت به زبان‌مان بي‌توجه شده‌ايم و چگونه اين شلختگي زباني به همه جا حتي مكاتبات رسمي ما راه يافته است.  تا جايي كه مي‌دانيم امروزه تمام قشرهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي كشور از اهميت «وطن» و «ايران عزيز» و گذشته آن دم مي‌زنند. حاكمان و ضد حاكمان به يكسان بر ضرورت حفظ «مام ميهن» تاكيد مي‌كنند. مسوولان اجرايي و برنامه‌ريزان مدعي هستند كه در پي اعتلاي اين «مرز و بوم» هستند. مخالفان سرسخت‌شان نيز قاطعانه همين ادعا را دارند. با اين همه، مشخص نمي‌كنند كه اين «ايران عزيز» يا «وطن» شامل چيست. در نتيجه كمابيش از يك عنصر اساسي آن غفلت مي‌كنند و آن را ناديده مي‌گيرند و آن هم عنصر «زباني» است. هويت ايران و جامعه ايراني با زبان گره خورده  و بخش ناگسستي آن زبان فاخر و پيراسته آن است. از اين منظر زبان و نگارش دقيق واژه‌هاي آن بخشي از توجه به هويت خويش است. در نتيجه، هر گونه بي‌توجهي به آن به تضعيف فرهنگ ايراني مي‌انجامد.
زبان‌آموزي تنها شامل املاي درست كلمات نمي‌شود، اما كمترين حد آن همين است كه كلمات را درست بنويسيم. وقتي واژه‌هايي مانند «راجب» (به معناي راجع به)، «تفلك» (به معناي طفلك) و «حتك حرمت» (به جاي هتك حرمت) و ده‌ها واژه ديگر از اين دست مواجه مي‌شوم، متحير مي‌شوم كه چرا اينقدر نسبت به واژه‌هايي كه به كار مي‌بريم، بي‌اعتنا هستيم. برخي شركت‌هاي بزرگ با ديدن اولين غلط تايپي مختصر يا به تعبير خودشان تايپو (typo)، درخواست كار متقاضيان را روانه سطل آشغال مي‌كنند و مي‌گويند كسي كه دقت زباني كافي ندارد، مناسب همكاري نيست. حال بد نيست كه نگاهي به غلط‌هاي «فاحش» در برخي نوشته‌ها كنيم. 
قبلا خيلي ايراد نگارشي مي‌گرفتم و گاه در برگه‌هاي امتحاني دانشجويان دكتري، شاهد خطاهاي املايي كلمات ساده بودم. اما اخيرا سعي كرده‌ام كرخت‌تر شوم. با اين همه، فكر كنم اين آش زيادي شور شده  و لازم است كه همه ما گاه به گاه هنگام نگارش واژه‌اي كه املاي درست آن را نمي‌دانيم يا ترديد داريم، سري به واژه‌نامه‌ها بزنيم و تا مطمئن نشده‌ايم، آن را به كار نبريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون