شبي ديگر از شبهاي مجله «بخارا» برگزار شد
شبِ «چگونه مينويسم»
عصر پنجشنبه دهم تير ماه، ششصد و دهمين شب از مجموعه شبهاي «مجله بخارا» با همراهي انتشارات كتاب خورشيد به شب مجموعه «چگونه مينويسم» اختصاص يافت. در اين شب بهروز بهزادي، عباس عبدي، علياكبر زينالعابدين، فريبا خاني، كاظم رهبر و علي دهباشي به سخنراني پرداختند كه در ادامه بخشي از اظهارات سخنرانان آمده است.
علي دهباشي: كار يك دانشكده را انجام داد
ما در شبهاي بخارا نسبت به مساله نوشتن و خلاقيتِ در نوشتن پيش از اين شبهاي متفاوتي را برگزار كرديم: شب «تجربههاي نوشتن خلاق»، شب «از انشا به نويسندگي»، شب «قلم» و اينك شب «چگونه مينويسم». اهل قلم و كتاب كم و بيش كاظم رهبر را ميشناسند. عشق به نوشتن او را به دفتر نشريه «تاج ورزشي» كشاند، 12 سال بيشتر نداشت. خودش ميگويد رفتم و گفتم: «ميخوام خبرنگار بشم و براي نشريه شما بنويسم...» خاطراتش از اين دوره و سپس همكاري با «سينماي آزاد» بسيار شنيدني است. كاظم رهبر با يك هوشياري خاصي كه طي دوران سردبيري و كار مطبوعاتي به دست آورده بود، پي به معضل اصلي نويسندگان مطبوعات به خصوص نسل جوان برده بود و آن مساله درستنويسي و اساسا نوشتن است. امري كه هنوز مطبوعات ما از كاستي آن رنج ميبرند.كاظم رهبر كار يك دانشكده را طي بيست و چند سال با وسواس و دقت نظر خاص خودش در اين مجموعه اجرا كرد و به دست ما داد. بنابراين اين كتابها همه عصاره تجربه روزنامهنگاري و نويسندگي او را دربر ميگيرد و فقط نخواسته است كتابهايي را در پي هم منتشر كند.
كاظم رهبر: عصاره تجربه نويسندگان
ما طي روز به بهانههاي مختلف مينويسيم، اين نوشتهها ممكن است نوشتن يك پيامك باشد يا يك نامه. از طرف ديگر ما گاهي با ديدن يك اتفاق يا شنيدن يك موضوع ميخواهيم مطلبي بنويسيم و آن را در شبكههاي اجتماعي يا رسانهها به عنوان يك نظر منتشر كنيم و بعضي اوقات هم دلمان ميخواهد كه داستان كوتاهي، يك دوبيتي يا خاطرهاي بنويسيم. ما پيش از اين تجربه اين كار را نداشتيم اما خيلي مايليم در زمينهاي كه علاقهمند به نوشتن در آن هستيم، توسط اشخاصي كه آن كار را قبلا انجام دادهاند، راهنمايي شويم و آنها حاصل تجربياتشان را در كوتاهترين زمان با بهترين بيان به ما منتقل كنند. مجموعه كتابهاي چگونه مينويسم با اين هدف تهيه و منتشر شده است. در اين مجموعه نويسندگان ايراني و خارجي حاصل عمرشان را دراختيار علاقهمنداني قرار ميدهند كه دوست دارند بنويسند. آنها نويسندگان جوان و علاقهمندان به نوشتن را راهنمايي عملي ميكنند. آنها ميگويند كه هر روز چطور مينويسند؛ در كجا مينويسند؛ از چه ساعت تا چه ساعتي مينويسند؛ چگونه مينويسند: با قلم، كامپيوتر يا موبايلشان؛ در سالهايي كه نوشتهاند چه مسائل يا مشكلاتي داشتهاند و چگونه آنها را از پيش پا برميدارند. اين نويسندگان با تجربه ميگويند كه چگونه موضوع اصلي نوشتهشان را پيدا و مشخص ميكنند و بعد چطور آن را پرورش ميدهند؛ چگونه ايدههاي نو را وارد كارهايشان ميكنند؛ از چه راههاي خلاقانهاي به سوژههاي موردنظرشان ورود ميكنند؛ پيش از نوشتن مطلبي كه ميخواهند بنويسند چطور طراحي ميكنند؛ يعني آن را از كجا و در كجا و چگونه تمام ميكنند؛ بعد كه نوشتهشان تمام شد آن را چطور ويرايش نهايي ميكنند؛ چگونه براي نوشتههايشان عنوان انتخاب ميكنند.
بهروز بهزادي: يكي از ژانرهاي خوبِ نوشتن
آقاي كاظم رهبر غنيمتي بود كه در دوستي نصيب من شد؛ يعني در سالهاي بعد از انقلاب و روزنامهنگاري من آقاي كاظم رهبر را شناختم. آدم بسيار منظم و مرتب و از همه بهتر خوشفكر است. شما وقتي سفرنامه مينويسيد اين نوشتهتان قطعا مثل گزارش نميشود. گزارش چيز ديگر است و سفرنامه چيز ديگري. به همين دليل اول كار پيشنهاد ميكنم كساني كه صحبت مرا ميشنوند اگر بخواهند در هر كدام از اين زمينهها يا در بخشهاي ديگر به نوشتن روي آورند، اين كتابها خيلي كمكشان ميكند و باعث ميشود كه حداقل در نوشتن دست بازي داشته باشند. من هم در دوران روزنامهنگاري در سفرهايي كه رفتهام سفرنامه هم به صورت پاورقي نوشتهام و در روزنامه چاپ شده است يك مورد را بگويم كه خيليها به من گفتهاند كه با خواندن آن متوجه ماجرا شدهاند. آن هم اين بود كه به يك كشور آفريقايي با وزير مربوطه و هيات ايراني رفته بوديم و ملاقاتي با رييسجمهور آن كشور دست داد. ما رفتيم و در اتاقش نشستيم و حرفهاي مختلفي زده شد كه بيشتر در مورد اقتصاد بود. موضوع در مورد پروژه آلومينيوم بود و در اين زمينه آن كشور منابع زيادي داشت. من يكدفعه نگاه كردم و ديدم كه در اتاق رييسجمهور اين كشور يك ساعتي به روي ديوار است كه كار نميكند. بعدا در سفرنامهام نوشتم كه رييسجمهوري كه اصلا وقت برايش ارزش ندارد و ساعتش كار نميكند چگونه ميخواهد يك مملكت را اداره كند! يعني در واقع همين نكته باريكتر از مو نشان ميدهد كه چرا كشورهاي آفريقايي اينقدر عقب افتادهاند.
عباس عبدي: «زندگي» تعريف اصلي نوشتن
فرق بشر با حيوان چيست؟ خيليها از زمان ارسطو تا امروز در مورد اين موضوع اظهارنظر كردهاند. شايد اينكه ارسطو ميگويد: «انسان حيوان ناطقي است» به اين معنا خيلي دقيق هم باشد. چون اگر نطقش را كنار بگذاريم، ميتوانيم بگوييم انسان حيوان نويسندهاي هم هست و اگر نطق را محدود به كلام نكرده بلكه به واژه محدود كنيم، يعني در واقع نماد واژه و ارتباط نمادين در اين صورت فكر ميكنم كه اين بهترين وجه مميز انسان و موجودات ديگر نوشتن است. انديشه ما كلا مرتبط با وجه نمادين انسان است اينكه توانسته واژه بسازد و درواقع يك چيزي را به واقعيتهايي انتساب كند كه امكان توصيف آن واقعيتها وجود ندارد. حيوان كه نميتواند واقعيتها را توصيف كند، اين انسان است كه توانسته از طريق نمادين اين كار را انجام دهد. مهمترين اختراع بشر زبان است. اصلا شايد بهتر است بگوييم اگر زبان نبود به اين معنا بشر نبود. وجه مميزش اين است بعد خط و بعد عدد و بعد نوشتار هست.
نكته جالب اين است كه آنچه ما از تاريخ بشر ميدانيم در دو قالب نمود دارد؛ يكي در ساخت. مثلا امروز وقتي اهرام ثلاثه مصر را نگاه ميكنيم به عنوان يك اثر ماندگار از 5 هزار سال تا 3 هزار سال پيش است يا ديوار چين و تختجمشيد و... يكي هم نوشتار است و تا حدودي هم تصوير كه اينها شكلهاي مختلف قدرت بشر براي انتقال تمدن و فهم و شعورش هست. تابهحال آنچه از همه چيز دقيقتر مانده نوشتار است. ما نه صداي كوروش و داوود را ميشناسيم و ميدانيم چيست و نه تصوير زيبايي از يوسف داريم اما هم تختجمشيد و هم استوانههاي كوروش و آن چيزي كه به عنوان حقوق بشر او مشهور است و هم مزامير داوود و هم تورات و هم قرآن را داريم كه راجع به اين پديدهها توضيح داده و آنها را ماندگار كردهاند. بنابراين آنچه تمدن بشر را به امروز منتقل كرده در اصل نوشتن است. اگر آقاي شجريان 200 سال پيش زندگي ميكرد و همه هم از ايشان تعريف ميكردند خب ما نميدانستيم كه چگونه ميخوانده است. اگر هم ميدانستيم براساس توصيفات مكتوب از صداست كه جذابيتي ندارد ولي امروزه ديگر اينطور نيست. نويسندگي و نوشتن، ادبيات و نوشتار يك شخص مانند يك اثر انگشت است.
علياكبر زينالعابدين: نوشتن درماني
من از دو منظر درباره كتاب چگونه مينويسم و موضوعات آن صحبت ميكنم؛ يكي از منظر روايت درماني و شاخهاي از نوشتن درماني و همچنين در مورد مساله آموزش نوشتن به كودكان و نوجوانان و ارتباطاتي كه با اين كتابها پيدا ميكنيم. ما قبل از اين هم كتابهاي زيادي درخصوص آموزش نويسندگي داشتيم اما عمده آنها از چند دهه قبل به اين طرف چه ترجمهها و تاليفها و گردآوريها در قالب كتابهاي رمان و داستان نويسي بودند ولي نه تنها در كتابها بلكه در كارگاهها و كلاسهايي هم كه مدرسان نويسندگي برگزار كردهاند باز عمدتا ما روي داستاننويسي متمركز بوديم. درحالي كه در مقدمه كتاب در جلد اول پيام درستي داده كه نياز ما امروزه به نوشتن بيشتر است. امروزه هر كسي در شبكه اجتماعي صفحهاي داشته و اين نياز به نوشتن دارد و ايشان اشاره درستي كرده است. هر چند اين كتاب براي كساني كه است كه ميخواهند نويسنده حرفهاي شوند كه بشوند اما من مقالهاي را در ماهنامه مديريت ارتباطات نوشتم اينكه از وقتي شبكههاي اجتماعي پديد آمدند ناخواسته دو مهارت در جوامع گسترش پيدا كرد، يك عكاسي و ديگري نوشتن و حالا نوشتن راههايي را باز كرده كه بسياري نوشتههاي شخصيشان را مثل يك نويسنده حرفهاي رايگان منتشر ميكنند.
فريبا خاني: ناداستان در ادبيات ايران و جهان
خاطره داستان يك نوع ناداستان هست بنابراين من فكر كردم قبل از اينكه به خاطره داستان بپردازيم ببينيم ناداستان چيست. در مورد خودم عرض كنم من فريبا خاني هستم و سالهاست (حدود 27 سال) در مطبوعات يادداشت و گزارش مينويسم و روزنامهنگار هستم و داستان هم مينويسم. سه كتاب دارم: ناداستاني به نام زندگي، آدامس با طعم اكاليپتوس و من سوزن قورت دادم كه خاطره داستان در حوزه نوجوانان هست كه انتشارات پيدايش آن را منتشر كرده است. ناداستان چيست؟ ناداستان به نوشتار و روايتهايي گفته ميشود و از شخصيتها و رخدادهايي حرف ميزند كه وجود دارند و همه آن اتفاقها رخ داده است.
ناداستانها انواع مختلف دارند مثل خاطرهنويسي، سفرنامهنويسي و يادداشتهايي كه در مطبوعات ميخوانيم، نامهها، يادداشتهاي روزانه مثل روزنگاريها و خيلي از كتابهاي اينگونهاند. زنها هم در اين سالها از دوره قاجاريه شروع به ناداستاننويسي كردهاند. مثل تاجالسلطنه كه خاطراتش را نوشته و از ماجراهاي داخل حرم ناصرالدين شاه ميگويد و چون دختر ايشان است اتفاقها و روابط انساني و سرگرميهايي كه در حرمسراي ناصرالدين شاه رخ ميدهد و روابط خودش با همسر و آدمهاي ديگر را نوشته است و اين خود يك ناداستان هست. حتي در همان دوره قاجار ما بيبي خانم استرآبادي را داريم كه در پاسخ به كتابي كه شاهزادهاي نوشته و به نوعي زنها را مورد شماتت قرار داده است، كتابي به نام «معايبالرجال» نوشته و يك جاهايي به زندگي خصوصي خود اشاره ميكند و به نظر من آن هم ناداستان هست. ناداستان حوزه خيلي گستردهاي دارد.