آيا تهرانيها در مواجهه با «مرگ» بيحس شدهاند؟
شهرام اصغري
در خيابان، ماشينها را ميبيني كه اعلاميه مرگ عزيزانشان را چسباندهاند و يكبهيك رد ميشوند. در كوچهها، در و ديوار پر شده از بنرهاي تسليت و پرچمهاي سياه. پروفايل شخصي افراد در فضاي مجازي را هم كه نگو تا چه حد مشكي شدهاند و تصوير شمعي كه ميسوزد و آب ميشود و...
از شلوغي و ترافيك بهشتزهرا (س) هم در تمامي روزهاي هفته چيزي ننويسيم، بهتر است!
اين گوشهاي است از وصف و حال اين روزهاي تهران شلوغ و مملو از جمعيت كه مردم علاوه بر مشكلات اقتصادي و روزمره زندگي با مرگهاي كرونايي دست و پنجه نرم ميكنند. مردمي كه ديگر رمق و توان مقابله با كروناي جديد و جهشيافته را ندارند. مردمي كه گويا در مواجهه با مرگ، بيحس شدهاند و نميدانند به چه بلا و مصيبتي گرفتار شدهاند كه علاجي ندارد.
اينروزها كسي را سراغ نداري كه عزادار دوست، همكار يا اعضاي خانواده و بستگان نباشد. اين روزها دانشجويي نيست كه سوگوار معلم يا استادي نباشد كه چه آسان، اين «كروناي شوم» عزيزان و سرمايههاي ما را ميگيرد و با خود ميبرد.
اينروزها ديگر فقط پنجشنبه يا جمعه نيست كه بهشتزهرا (س) يا آرامستانها شلوغ و مملو از جمعيت هستند و هر كس به خاطر از دست دادن عزيزي ناله سر ميدهد و در خود و مشكلات انبوه زندگي غرق است. مسوولان هم كه گويا به اين شرايط عادت كردهاند! اگر باور نداريد به قطعات جديد بهشت زهرا (س) سر بزنيد كه آقايان مسوول چطور چادرها را در كنار هم و چسبيده به هم داير كردهاند و گويا ديگر ستاد ملي مقابله با كرونا هم به كسي كاري ندارد و مانع برگزاري مراسم يا مانع ازدحام جمعيت نميشود و...!
قبرهاي سه طبقه هم ساخته ميشود و عزيزان و سرمايههاي كشور مقابل چشمان ما پرپر ميشوند و كاري از دستمان ساخته نيست! آيا ما واقع در مواجهه با مرگ بيحس شدهايم؟! با ظهور اين ويروس سبك، سايه و سياهي مرگ خيلي از خانهها و كوچهها را پوشانده و اگر غفلت كنيم افسردگي و پژمردگي جامعه را فرا ميگيرد. در اين برهه خاص نياز است روانشناسان و مشاوران خانواده با انرژي مضاعفي به مردم خدمت كنند. ما هم نبايد به شرايط و وضع موجود عادت كنيم و بايد به فكر رهايي از اين وضعيت باشيم. همان آمار فوت عزيزانمان كه مدتي است حدود 150 نفر در روز اعلام ميشود هم، خيلي زياد است و ما ميتوانيم خيلي بهتر از اين كروناي افسارگريخته آن را مهار كنيم. كرونايي كه قربانيان خود را پس از چندماه بهبودي نيز ناگهان غافلگير ميكند و با خود ميبرد! نگذاريم مرگ عزيزانمان عادي شود و ما دست روي دست بگذاريم. ما در مقابل جان و زندگي تكتك اين عزيزان، استادان يا حتي يك كارگر ساده كه با بيپناهي تمام و در مقابل گرانيها و انبوه مشكلات پرپر ميشوند، مسووليم و اينها سرمايههاي ايران اسلامي هستند و هر كدام از ما در دادگاه عدل الهي بايد در مقابل عملكردمان پاسخگو باشيم و زندگي و اميد را به جامعه برگردانيم.
كارشناس مطالعات فرهنگي و رسانه