مهدي نصيري و محمد مهاجري به تماس دفتر رييسي
با نخبگان سياسي و مدني واكنش نشان دادند
به سوي ايران همدل؟
يك ماه و يك روز ديگر ابراهيم رييسي در حالي بر صحن سبز بهارستان قدم ميگذارد كه هرم پارلمان علاوه بر او و البته نمايندگان مجلس، جمعي از مقامات ارشد جمهوري اسلامي را زير خود جا داده تا مراسم تحليف رييسجمهوري منتخب برگزار كنند و رييسي را از نيمروز همان روز ميانه مردادماه، به عنوان رييسجمهوري بهارستان را به قصد پاستور ترك كند. ابراهيم رييسي اما حالا بيش از دوهفته است كه خود را براي آن نيمروز داغ ميانه تابستان و البته مهمتر از آن، روزها و بلكه روزگاري كه از نيمه دوم تابستان 1400 آغاز خواهد شد، مهيا ميكند و ازجمله درپي رايزني با نخبگان سياسي و مدني و دريافت پيشنهاد آنان گام برميدارد. گامهايي كه البته با پشتيباني و استقبالي يكپارچه مواجه نشد اما واقعيت آن است كه در همين مدت كوتاه، حامياني را هم به عنوان پشتيبان اين ديدگاه بسيج كرده و حالا كم نيستند كنشگران و تحليلگران غيراصولگرايي كه دستكم بهطور موردي و بخشي، از لزوم همراهي و همگامي با رييسجمهور منتخب ميگويند. به اين ترتيب، اگرچه به باور برخي، بعضا در ظاهر اميدبخش و مثبتند اما اين لزوما نگاه تمامي ناظران را شامل نميشود و اين دست اقدامهاي رييسي، از زاويه ديد همه اينچنين ديده و برداشت نميشود و برخي آنها را موقتي، عدهاي غيرراهبردي و جزيينگر و گروهي، فاقد جامعيت و گستردگي لازم تحليل كرده و درحالي كه اين گروه اخير معتقدند بسياري از تحليلگران و كنشگران كه سلايقي غير از دو، سه گرايش مسلط را دنبال ميكنند، از دايره «مشاوران تلفني» كانديداي پيروز انتخابات رياستجمهوري بيرون ماندهاند و درنتيجه نميتوان و نبايد چندان به اين ايده دل خوش كرد اما منتقدان ديدگاه اين گروه هم استدلال خود را مطرح ميكنند و علاوه بر آن، از اين ميگويند كه فارغ از ارزش نفس اين اقدام و لزوم استقبال از آن صرفنظر از كم و كيف موضوع، وقتي نويسندگان و روزنامهنگاراني چون احمد زيدآبادي هم بيرون دايره رييسي نمانده و ازجمله خوديهاست، محل توجه و تشكر و بلكه تقدير است. اينها را اما اگر يكسر كنار بگذاريم، بايد گفت كه زواياي روشن و نقاط سفيد اين اقدامهاي رييسي كم نيستند و بهويژه در فضاي سياسي اين روزهاي مملكت كه به عنوان نمونه، بحث از «حاكميت يكدست» ازجمله سوژهها و كليدواژههاي مباحث محافل است، تحقير تصميم اخير رييسجمهوري آينده خود نوعي تندروي سياسي و رفتاري نامعقول است. حالا اگرچه از روزي كه احمد زيدآبادي در يكي از يادداشتهاي تلگرامياش از دريافت چنين تماسي از دفتر رييسجمهوري منتخب خبر داد، سه، چهار روزي ميگذرد اما هنوز سياهه روشني از اينكه دقيقا با چه كساني تماس گرفته شده در دست نيست و همچنين نميدانيم چه كساني چون زيدآبادي واكنشي در مجموع مثبت داشته و كدام يك از تحليلگران و كنشگران سياسي تمايلي به تعامل نشان ندادهاند اما هر روز چند نفري راسا در اين رابطه، اطلاعرساني كرده و متعاقبا نظراتشان را تشريح ميكنند. در اين ميان يكي از انتقادهاي جزيي به اقدام اخير رييسي، ناشفاف بودن روند دريافت پيشنهاد و مشاوره بود و مشخصا زيدآبادي كه نخستينبار، موضوع را رسانهاي كرد، همانجا از اين نيز گفت كه ترجيح ميدهد به جاي ارايه نظراتش از طريق شماره تلفني كه ظاهرا دفتر رييسي به اين منظور درنظر گرفته، هر آنچه به اين عنوان در ذهن دارد، از درگاه همان كانال تلگرامياش بهطور علني و البته خطاب به رييسجمهوري منتخب مطرح كند. زيدآبادي اخيرا در يادداشتي با عنوان «پاسخي براي فردا» ضمن اشاره به 4 نوع واكنش احتمالي به اين پيشنهاد، توضيح داد چرا چهارمي يعني پذيرش درخواست و ارايه پيشنهاد را برگزيده و با گلايه از حملات تند طيفي از كاربران فضاي مجازي در اين چند روز تاكيد كرد كه اگرچه ميداند پيشنهادهايي از اين دست فاقد ضمانت اجرايي است اما «اگر فردا روزي كشور با بحراني جدي و خطرناك روبهرو شد» و همچنين «اگر يكي مانند سيدابراهيم رييسي به دليل بروز تهديد عليه كشور، مورد انتقادمان قرار گرفت، برنگردد و بگويد كه اين وضع تقصير خود شماست!»، ترجيح ميدهد به حكم «سنگ مفت، گنجشك مفت»، تيري در تاريكي انداخته و «چندصفحه پيشنهادش» را بنويسند و البته منتشر كند كه اين بهزعم او، «بهترين پاسخ براي فرداست.»
روشي كه ظاهرا ترجيح مهدي نصيري نيز هست و آنطور كه ديروز در خبرها خوانديم، اين روزنامهنگار اصولگرا كه روزگاري را پشت ميز سردبيري كيهان پشت سر گذاشته و حالا مدتي است با نگاهي انتقادي به ميدان رسانه بازگشته، در نوشتهاي كه روي كانال تلگرامش همرسان كرد، در شرح نظراتش، از ويرانهاي گفت كه رييسي از دولت فعلي تحويل خواهد گرفت و البته مهمتر اينكه كدام مصائب و بلايا، عامل ويرانياند و باعث شدهاند كه اكنون اينچنين ويرانهاي روي دست رييسجمهوري بماند كه يك ماه و يك روز ديگر، اولين روز كارياش را آغاز خواهد كرد. نصيري كه معتقد است عامل ويراني تنها حسن روحاني يا از آنجا كه رييسي به صحنه مينگرد، «دولت قبل» نيست، بلكه «تمامي دولتها و دولتمردان و صاحبمنصبان گذشته از جمله جناب رييسي و نيز بنده حقير» عوامل ويراني هستند؛ البته با يك تبصره مهم و آن، اينكه «هر كه بامش بيش، برفش بيشتر.» اين روزنامهنگار اصولگرا همچنين به عملياتي نشدن وعدههاي انقلاب از سال 57 تاكنون گفته و آنگاه با اشاره به «افول مشاركت مردم در انتخابات 1400»، عوامل اين مشاركت حداقلي را در 6 سرفصل فهرست ميكند؛ «مديريت و رهبري كاريزماتيك و مقدس نظام به جاي مديريت در معرض نقد و ارزيابي مستمر و موقت و دورهاي و پاسخگو»، «فقدان طرح و برنامه براي حكمراني كارآمد و عقلاني از آغاز انقلاب»، «ميل به تكصدايي و گريز از تنوع و تكثر سياسي از سالهاي آغازين كه در انتخابات اخير به اوج خود رسيد»، «سياست خارجي جهانگريز و جهانستيز و عنان در دست ميدان و كماعتنا به ديپلماسي كه شايد نقش آن در فلاكت امروز ايران در رتبه اول باشد»، «تلقي تكبعدي از اقتدار و منحصر كردن آن به اقتدار نظامي و غفلت از اقتدار اقتصادي، فرهنگي، ملي و ديپلماتيك» و «سياستهاي فرهنگي و تبليغي دوقطبيساز و تعامل با مردم بر محور تدين و انقلابيگري بعضا متظاهرانه به جاي محوريت انسان ايراني». همزمان محمد مهاجري ديگر روزنامهنگار اصولگرا هم اگرچه خود مخاطب اين تماسها نبود، به نفس اين تصميم واكنش نشان داد و مشخصا نسبت به واكنش احتمالي طيف تندروي جناح راست به اين تصميم در آينده هشدار داد و ضمن آن تاكيد كرد كه فعلا بايد خوشبينانه منتظر ماند تا نتيجه اين رويكرد روشن شود و نوشت كه هر چه برخورد رييس دولت سيزدهم، «منطقيتر، منصفانهتر، خوشبينانهتر و دلسوزانهتر باشد، ايراني همدلتر را نشانه ميرود.»