كيمياي سعادت
مقام امن و مي بيغش و رفيق شفيق گرت مدام ميسر شود زهي توفيق
جهان و كار جهان جمله هيچ بر هيچ است هزار بار من اين نكته كردهام تحقيق
دريغ و درد كه تا اين زمان ندانستم كه كيمياي سعادت رفيق بود رفيق
به مأمني رو و فرصت شمر غنيمت وقت كه در كمينگه عمرند قاطعان طريق
بيا كه توبه ز لعل نگار و خنده جام حكايتيست كه عقلش نميكند تصديق
اگر چه موي ميانت به چون مني نرسد خوش است خاطرم از فكر اين خيال دقيق
حافظ