بيانيهبيش از هزار استاد و پژوهشگر علوم انساني درباره افغانستان
نگران افغانستان عزيزيم
بيش از هزار نفر از استادان، پژوهشگران و دانشآموختگان علوم سياسي ايران در بيانيهاي از برخي نكات و ملاحظات درباره حوادث اخير افغانستان گفتند كه در ادامه ميخوانيد:
ما، بيش از پيش، دلنگران افغانستان عزيزيم. اين روزها، غمگينانه، اخبار سقوط مناطق مختلف افغانستان به دست طالبان را دنبال ميكنيم. خبر خونريزيهاي مداوم و كشتارها و آوارگيهاي برادران و خواهرانمان را ميشنويم. آنچه امروز در جايجاي افغانستان ميگذرد، فراتر از مرزهاي سياسي و قراردادي گويي براي ما، اينجا در ايران رخ ميدهد. اين تصوير غمانگيز و وحشتناك، متأسفانه براي ما در تمامي اين منطقه تصويري آشناست. ما كه هنوز داغدار خون به ناحق ريخته دانشآموزان مدارس و شهروندان و روستانشينان مظلوم و ترور دهها فعال فرهنگي و اساتيد دانشگاه در افغانستان از هر قوم و مذهب و منطقه بوديم، امروز، بايد ناباورانه و خشمگين، شعلهور شدن مجدد آتش جنگي فاجعهبار را در افغانستان شاهد باشيم. ما بر اساس آنچه در علوم انساني آموختهايم، ميدانيم كه برخلاف تصويري كه رسانهها و سياستمداران نشان ميدهند، اين وضعيت فراتر از يك اتفاق صرفا سياسي و نظامي و جابهجايي قدرت پشت درهاي بسته است. وضعيت نامساعد امروز افغانستان، ريشه در دهها عامل مختلف فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي دارد: توسعهطلبي قدرتهاي جهاني و استعماري بهخصوص امريكا كه منافع اقليتي از لابيهاي اقتصادي و سياسي را در افغانستان دنبال ميكند و مردم افغانستان را قرباني و وجهالمصالحه سياستهاي داخلي و بينالمللي خود كرده است، دستاندازيها و سياستهاي قدرتهاي منطقهاي همسايه و غيرهمسايه افغانستان كه دهههاست سرنوشت مردمان شريف اين جامعه را گروگان تنشهاي ميان خود كردهاند، ناكارآمدي و فساد بخش قابل توجهي از سياستمداران و مسوولان افغانستان كه سرمايههاي غنيمت اين جامعه را به هدر داده و به يغما بردهاند، سكوت يا خيانت برخي نخبگان و نمايندگان مردمي كه به همت آنان چشم اميد بسته بودند به جاي تلاش براي آگاهيبخشي و رهايي مردم از كليشههاي مخرب قومگرايانه و تنشهاي فرقهاي، بر آتش شكافهاي قومي و قبيلهاي در اين جامعه دميدهاند، رويكردهاي غيرمتساهل ديني و نگاههاي خشك و متحجري كه سرنوشت دنيايي انسان را به هيچ ميگيرند و خواست و اراده و انتخاب و اختيار او را به رسميت نميشناسند و «ديگري»هاي ديني و مذهبي را طرد ميكنند نيز به بلاي جان اين جامعه مستعد و شريف بدل شده است. اينك قدرت گرفتن و برآمدن مجدد طالباني كه خود نيز برآمده از دههها فقر و ضعف آموزش و نابرابري و فساد و به محاق رفتن فرهنگ و انديشه در لايههاي مختلف جامعه نجيب افغانستان است، باقيمانده بذرهاي اميد اين جامعه را نيز نابود ميكند. اما چشم دنيا به اين فجايع بسته است. در كمال حيرت و تأسف، نه فقط مجامع بينالمللي و دولتها، كه حتي روشنفكران، دانشگاهيان، فعالان حقوق بشر، رهبران مذهبي و هنرمندان منطقه و جهان هم در برابر اين فجايع پيدرپي اغلب سكوت كردهاند. گويي مساله افغانستان براي هيچكدام از آنان مسالهاي قابل توجه نيست. در مظلوميت اين مردم همين بس كه فرياد و نداي كمكخواهي آنان نيز به جايي نميرسد و اين خود مصداقي از جهاني نابرابر و مناسباتي قدرتمحور و ظالمانه است كه حتي رنج و جان و خون انسان شريف افغانستاني و ساير كشورهاي اين منطقه را به هيچ ميانگارد. گويي مساله افغانستان براي هيچ كس در ايران و جهان اهميت ندارد. ما، از اين مناسبات نابرابر و قربانيساز بيزاريم. ما آرزومند و متعهد به ساختن جهاني هستيم كه رنج افغانستاني و ايراني و سوري و عراقي، به اندازه رنج هر انسان ديگري در اين جهان اهميت داشته باشد و خون هيچكس رنگينتر از ديگري نباشد و هر قطره خون بهناحق ريخته، ارادهاي جمعي براي پايان دادن به اين وضعيت فاجعهبار را در سطح جهاني به مطالبهاي جمعي بدل كند. ما بر اين عقيدهايم كه راهحل خروج از اين وضعيت، جنگ نيست. صلح و ثباتي عادلانه و انساني است كه امكان تغيير اين عوامل در هم تنيده را فقط و فقط به دست خود مردم افغانستان، از هر قوم و مذهب ميسر كند. يقين داريم كه برادران و خواهران افغانستاني ما، شايسته تداوم اين وضعيت نيستند. يقين داريم كه منافع ملي و سعادت ما در اين منطقه به هم پيوسته است و سعادت ما، نه در داخل مرزهاي سياسي قراردادي كشورها، كه پيوسته با يكديگر تأمين ميشود. ما يقين داريم همگي ما، از قندهار تا استانبول، از كاشغر تا حلب، از بصره، از دوشنبه تا صنعا، شايسته زيستني انسانيتر، آزادتر و عادلانهتريم. يقين داريم ما، مردمان امروز به جان آمده و مستأصل در اين گوشه از جهان، ميتوانيم سرنوشتي ديگرگونه را براي خود رقم بزنيم. دردهاي مشترك، قرنهاست كه ما را به هم پيوند داده است. به اميد روزي كه اشتراك در انسانيت، در بهرهمندي از آزادي، برابري و رفاه، دستهاي ما را به هم پيوند دهد. ما، در اين روزهاي فاجعهبار، در كنار شما، خواهران و برادران افغانستانيمان، از هر قوميت و مذهبي ايستادهايم. تنها نميمانيد.
اسامي برخي امضاكنندگان
(ساير اسامي نزد «اعتماد» محفوظ است)
شهين اعواني، حسين سراجزاده، محمد موحديساوجي، پرويز پيران، احسان شريعتي، نصرالله پورجوادي، محمدعلي ايازي، عباس كاظمي، داريوش رحمانيان ، حسينعلي نوذري، فريد مرجايي، ايمان افسريان، محمدتقي فاضل ميبدي، علي ميرموسوي، ليلي ارشد، سعيد عدالتنژاد، عيسي سحرخيز، محمدسعيد حناييكاشاني، حافظ موسوي، الهه كولايي، مهدي حاجتي، عبدالجبار كاكايي، محمد راسخ، هادي خانيكي، سعدي گلبياني، محسن حسام مظاهري ، مينو مرتاضي، حميدرضا قليچخاني، حميدرضا جلاييپور، ضياء نبوي، عبدالحسين مختاباد، غلامرضا غفاري، ابراهيم توفيق، صالح نيكبخت، غلامحسين خدري، ژاله شاديطلب، عباس عبدي، اصغر ايزدي جيران، هاشم آقاجري، محمد رضايي، غلامرضا ظريفيان، شيرين احمدنيا، حسن رفيعي، احمد پوري ، ميرطاهر موسوي، ابوالحسن رياضي، پرويز اجلالي، فريد خاتمي، محمد توكل، نعمتالله فاضلي، مسعود آذربايجاني، شهريار وقفيپور، فاطمه گوارايي، محمود عمراني، پروين تركمانيآذر، سعيد شهرتاش، قاسم بستاني، محمد كريميزنجاني اصل ، احمد شكرچي، فواد نظيري، حسين ميرزايي، ياسر باقري و ... .