ارقام حمايتي اداره كل، آب سردي بود بر پيكر گروههاي نمايشي
بازي دو سر باخت
بابك احمدي
در روزهاي پاياني هفتهاي كه گذشت با مديركل هنرهاي نمايشي گفتوگويي انجام داديم. قادر آشنا كه تا يكي، دو ماه ديگر بايد سكان مديريت را به فرد مورد نظر دولت جديد تحويل دهد، در اظهارات خود از طرحي خبر داد كه براساس آن، گروههاي نمايشي پذيراي دستورالعمل ستاد مقابله با كرونا و به تبع، مركز هنرهاي نمايشي مشمول دريافت كمك هزينه تعطيلي ميشدند. وعدهاي كه روز گذشته محقق شد و روابط عمومي اداره كل هنرهاي نمايشي در خبري از ارقام ريالي مد نظر مديريت پرده برداشت. «مديركل هنرهاي نمايشي از تخصيص كمك هزينه حمايتي به منظور جبران بخشي از خسارتهاي گروههاي مورد تاييد اداره كل هنرهاي نمايشي كه از دستورالعمل ستاد ملي مبارزه با كرونا پيروي و اجراي خود را طي دو هفته اخير تعطيل كردند، خبر داد. بر اين اساس مقرر شد مبلغ سي تا پنجاه ميليون ريال به گروههاي نمايشي تهران و بيست ميليون ريال به گروههاي نمايشي ديگر استانها اختصاص يابد. مبلغ حمايتي مذكور پس از شناسايي گروههاي متضرر از تعطيلي سالنها از سوي اداره كل هنرهاي نمايشي، پرداخت خواهد شد.»
گذشته از اينكه رسانهها و فعالان هنرهاي نمايشي همواره نسبت به وجود نگاه تمايزگذار بين هنرمندان پايتختنشين و ديگر شهرها منتقد بوده و هستند، اما اصولا رقم اعلام شده به قدري ناباورانه بود كه انتشار خبر بدون واكنش نماند. گرچه متن انتشار يافته تاكيد ميكرد مبلغ مورد نظر با هدف جبران «بخشي از خسارت وارده» تعيين شده است اما يك حساب و كتاب سرانگشتي به ما ميگويد اين مبالغ همان «بخشي» را هم پوشش نميدهد. كافي است در نظر بياوريم كه سالنها و گروههاي تئاتر حالا نزديك به دو هفته تعطيلي را پشتسر گذاشتهاند و اگر قرار باشد نصف ظرفيت بليتفروشي صورت بگيرد، براي يك سالن 120 نفري بايد فروش 60 بليت و سالن 200 نفري ظرفيت 100 بليت را محاسبه كنيم؛ بهاي بليت 40 تا 60 هزار تومان ضرب در چهارده روز تعطيلي بهطور ميانگين چيزي حدود 30 تا 70 ميليون تومان ضرر را نشان ميدهد. اين ميانگين خسارتي است كه يك گروه نمايشي فقط در دو هفته اخير متحمل شده و كافي است توجه كنيم گروههاي نمايشي از 5 تا 15 نفر عوامل (عدد كاملا تقريبي) را شامل ميشوند. 3 يا 5 ميليون تومان مورد نظر مركز هنرهاي نمايشي قرار است چه دردي از دردها كم كند؟
گذشته از اينكه عدهاي اين رويكرد را «گدا پرور» و «سفله پرور» دور از شأن هنرمندان ميدانند، اما پرسشي كه براي نويسنده سطور پيش آمده اين است كه وقتي مشوقها هيچ نسبتي با تنبيه ندارد، چطور ميتوان انتظار رعايت قانون و دستورالعمل داشت؟ اداره كل هنرهاي نمايشي به اين ترتيب پيام نميفرستد كه گروهها جاي پذيرش منطق صحيح پسِ تعطيلي سالنهاي تئاتر در وانفساي به وجود آمده، به كار خود ادامه دهند؟ پيام نميفرستد كه الان برنده وضعيت كنوني همان سالنها و گروههايي هستند كه بياعتنا به نظر مديركل به كار خود ادامه دادند و چنين تحقيري را به جان نخريدند؟ صدرا صباحي كارگردان جوان تئاتر در گفتوگويي كه با خبرگزاري صبا انجام داده پرسشهاي مشابهي را مطرح كرده است. اين كارگردان حالا دو هفته تعطيلي نمايشش را پذيرفته و اصلا معلوم نيست با عبور از پيك دوباره كرونا، تماشاخانه ايرانشهر امكان ادامه اجراها را برايش فراهم كنند؛ بازي دو سر باخت همين است. او ميگويد: « در اين روزهايي كه تئاتر و هنرمندان اين حوزه به دليل كرونا بهشدت متضرر شدهاند، جا دارد از اداره كل هنرهاي نمايشي بپرسيم مگر چند نمايش اجرايشان لغو شده كه بودجهاي در اختيار ارشاد نيست تا بتواند همه اين گروهها را حمايت كند؟ نزديك به سه هفته است كه اجراها لغو شده و همچنان همزمان بازگشايي سالنهاي تئاتر دولتي مشخص نيست. كاش به اين موضوع هم توجه شود كه بچههاي تئاتر بار ديگر بلاتكليف هستند و اين شكل حمايتها اتفاق مثبتي براي ضررهايي كه در اين دوران پاندمي كرونا به تئاتر زده، نيست.» اطمينان دارم در روزهاي پيشرو شاهد واكنشهاي ديگري نيز خواهيم بود اما اگر واكنش خاصي هم اتفاق نيفتد هم فغان جماعت ميماند. همينكه چند كارگردان تئاتر به خبرنگار پيام ميفرستند: «اين بود كمكي كه آقايان وعده ميدادند؟» و همانها حالا در فضاي رسمي و غيررسمي سكوت اختيار كردهاند، يعني باخت! اينكه گفته شود اداره كل بودجه درخور براي حمايت از گروهها در اختيار ندارد اصلا قابل پذيرش نيست. همه ميدانيم 1- برنامهها و جشنوارههاي رسمي هرطور شده بايد برگزار شوند و براي آنها بودجه وجود دارد و 2- مگر چه تعداد گروه نمايشي به درخواست مديريت پاسخ مثبت داده بودند كه رقم حمايتي از آنها بار مالي آنچناني شود بر گرده انجمن هنرهاي نمايشي؟ اين شيوه مديريت حقيقتا حيرتآور است؛ به ويژه اين تعجب زماني دوچندان ميشود كه نام فردي در مقام مدير مطرح است كه اوضاع دشوارتر از اين را هم تجربه كرده و با روند توليد آثار نمايشي آشناست. اگر امروز شاهد اين نوع حمايت باشيم، جدا بايد نگران روزگاري بود كه مدير تازه، معلوم نيست از كجا و با چه ميزان شناخت بر مسند مينشيند. من كه ناخن ميجوم!