خاطرات سفر و حضر (26)
اسماعيل كهرم
ريچارد پرتر را پرندگان عالم نيز ميشناسند! او يك پرندهشناس انگليسي است كه هر كس الفباي پرندگان دنيا را فرا گرفته، نام او را در كتابها و مقالات در دنيا ديده و ميشناسد. آمده بود ايران با همپالگيهاي خودش مانند هالند، كورن واليس.... من با پرتر عازم كوير مركزي بوديم. عدهاي پرنده كه از دور ناشناس مينمودند، ما را منحرف كردند و به اينجا و آنجاي كوير كشاندند.
رشتهاي بر گردنم افكنده دوست / ميكشد هر جا كه خاطرخواه اوست / رشته بر گردن نه از بيمهري است / رشته مهر است و بر گردن نكوست
من و ريچارد جمعا 90 سال در پي پرندگان بوديم و طبيعي است كه حتي از دور هم بال زدن يك پرنده ما را به بيراهه كشاند. در كوير مركزي گم شديم. نه نامي و نه نشاني، نه آب و آباداني، نه گلبانگ مسلماني! يك چوپان و گوسفندانش را ديديم. من به طرف او راندم. آدرس را پرسيدم، گفت «فارسي بيلمرم»
ريچارد پنجره را باز كرد و با زبان تركي از او آدرس را پرسيد! در وطن من يك انگليسي با هموطن من چيزي گفت كه من نفهميدم. همدلي از همزباني خوشتر است؟ ريچارد، دو سال در تركيه كار كرده بود. دهكده جهاني؟