• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4992 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۳ مرداد

ادامه از صفحه اول

اسماعيل‌خان و مقاومت هرات

امير محمد اسماعيل‌خان در تاريخ مجاهدت مردم غرب افغانستان عليه ارتش سرخ شوروي (١٣٧٤-١٣٥٧) و جنگ با طالبان (١٣٧٩-١٣٧٤) نامي شناخته‌شده و غرور‌انگيز است، او در تلاش و مبارزه براي هرات دوران اسارت و زندان طالبان را نيز تجربه كرده است. اسماعيل‌خان پس از موفقيت در فرار پر ماجرا از زندان طالبان در قندهار (١٣٧٧) به ايران آمد. ‎پس از عمليات «سازمان تروريستي القاعده» عليه برج‌هاي دوقلوي مركز تجاري امريكا در ١١ سپتامبر ٢٠٠١در شهرنيويورك و هجوم متقابل امريكا به پايگاه‌هاي آن سازمان در افغانستان موقعيتي ايجاد شد كه اسماعيل‌خان به تجديد قوا پرداخت و با حمله‌اي متبحرانه شهر هرات را از طالبان پس گرفت و در زمان رياست‌جمهوري «حامد كرزي» به عنوان والي (استاندار) ولايت هرات منسوب گرديد. فرزند او «مير ويس صادق» كه مقام وزارت هوانوردي افغانستان را برعهده داشت در تداوم تلاش براي وحدت مردم هرات به شهادت رسيد. ‎ اسماعيل‌خان در شمار مجاهدان و سياستمداران افغان و همتراز احمد شاه مسعود، برهان‌الدين رباني، عبدالله عبدالله، يونس قانوني، محمد كريم خليلي و عطا محمد نور به حساب مي‌آيد كه در تلاش براي حفظ، تعالي و خدمت به مردم تاجيك و فارسي زبان افغانستان نقش بي‌بديلي داشته است. ‎ هنگامي كه طالبان و القاعده شكست خوردند و از افغانستان گريختند و كابل به‌شدت مورد توجه محافل منطقه‌اي و بين‌المللي بود حامد كرزاي در اولين سفر خود به ولايت هرات براي تجليل از والي مجاهد در جمع مردم گفت «هرات شهر خواجه عبدالله انصاري و هرات شهر اسماعيل خان است» .نگارنده اين سطور شاهد بوده است كه در خلال مباحث و گزارش‌هاي مربوط به افغانستان، رهبر انقلاب ايران آيت‌الله خامنه‌اي نيز با اشاره به كمك ايران براي آزادي اسماعيل خان از زندان طالبان از تلاش‌هاي او براي خدمت به مردم هرات به نيكي ياد نموده است. امريكايي‌ها و نيروهاي خارجي از حضور مجاهدين اصيل افغان همانند اسماعيل‌خان در مناصب حكومتي موثر خوشحال نبودند و به بهانه وزارت انرژي و آب به دولت فشار آوردند و خان را از هرات به كابل بردند و دامنه نفوذ و حضور او را در هرات محدود نمودند. ‎اينك كه مذاكرات صلح در محاق ترديد قرار گرفته است و طالبان حملات خود را براي تصرف هرات گسترش داده‌اند اسماعيل‌خان بار ديگر به پاخاسته و قيام كرده تا مردم هرات را به مقاومت فراخواند و با حضور خود در خط مقدم جبهه در كنار نيروهاي نظامي افغان با پيام‌هاي متعدد از مردان و زنان هرات درخواست كرده هركس سلاح دارد به ميدان‌ آيد و براي نجات خاك و خانه خود ايستادگي كند. او گفته است اكنون شهر هرات و سپس كل ولايت هرات و حوزه جنوب غرب را از لوث وجود طالبان پاك خواهد كرد. برحسب اطلاعات روس‌ها و ديگر محافل امنيتي اكنون گروه‌هاي تروريستي همچون القاعده و داعش در افغانستان در حال قوت گرفتن هستند و آينده‌اي خطرناك فراروي اين منطقه است. همان‌گونه‌كه افغان‌ها در جنگ تحميلي به مردم ايران كمك كردند بسياري از مردم ايران و ازجمله راقم اين سطور دوست دارند تا امكاني فراهم شود كه بتوانند از هرات و مردم افغانستان دفاع كنند. والسلام.


مديران و سندروم شوفر

نتيجه اين شد كه راننده در حضور بزرگان علم فيزيك در مونيخ سخنراني غرايي در مورد مكانيك كوانتومي ايراد كرد. بعد از تمام شدن سخنان او، يكي از اساتيد فيزيك از جا برخاست و سوالي پرسيد. راننده بعد از مدتي گيج خوردن، خود را بازيافت و با حاضر جوابي گفت: من هرگز فكر نمي‌كردم كه كسي در اين شهر پيشرفته چنين سوال آساني مطرح كند؛ راننده من هم كه اينجاست مي‌تواند به اين سوال جواب دهد. نكته اين داستان در مورد دو نوع «دانش» است، يكي دانش عميق كه امثال ماكس پلانك دارند كه دانشي واقعي است كه براي كسب آن زحمت‌ها كشيده شده و دوم «دانش سطحي» است كه مثال اين راننده گوياي آن است. يكي از مشكلات در جامعه مديريتي ما ابتلاي بسياري به «سندروم شوفر» است. اين سندروم موجب شده تا شماري از سمت‌ها از طريق رابطه به اشغال كساني با دانش سطحي درآيد. مديريت خيل عظيمي از فارغ‌التحصيلان رشته‌هاي علوم دقيقه در حوزه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياست خارجي و... از اين نوع است. جالب‌تر اينكه شماري از اين گروه كه بر پايه شنيده‌ها و حداكثر خواندن روزنامه و گزارش‌هاي اداري و احيانا گرفتن مدركي در يك رشته علوم اجتماعي در حين اشتغال در مديريت‌هاي پر مشغله و تمام وقت، خود را صاحب «دانش» تصور مي‌كنند، اساسا رشته‌هاي علوم انساني و اجتماعي را به عنوان علم به رسميت نمي‌شناسند و فارغ‌التحصيلان اين رشته‌ها را فاقد شايستگي براي دخالت در امور مربوطه مي‌دانند. آنها حتي گاه تا آنجا پيش مي‌روند كه ريشه مشكلات كشورهاي صنعتي را در به‌كار نگرفتن و دخالت نكردن فارغ‌التحصيلان علوم دقيقه در مديريت امور سياسي، اقتصادي و اجتماعي تصور مي‌كنند.  آنها توجه ندارند كه در جامعه، برعكس دنياي اشيا، 2 ضرب در 2 حتما و بدون استثنا نمي‌شود 4. جامعه ذاتا پديده‌اي نادقيق است و در آن قاعده و استثنا دو روي يك سكه‌اند. كاربرد نتيجه‌ها و روش‌هاي علوم دقيقه مختص پديده‌هاي فني، رياضي، فيزيكي و شيميايي است. اما كاربرد آنها در پديده‌هاي انساني و اجتماعي منجر به ساده‌گرايي و تقليل‌گرايي و سرخوشي‌ فريبنده و خطرناك از نتايج حاصله مي‌شود. قطعيت حاصل از به ‌كارگيري روش‌هاي علوم دقيقه براي شناخت و تغيير پديده‌هاي نادقيق، از جمله در جامعه انساني، در ميان‌مدت و درازمدت به‌شدت مهلك است. البته، بي‌شك، شمار بسيار اندكي از مهندسان و پزشكان ما از رشته تحصيلي اوليه خود فاصله گرفته و به جد و به شكلي بنيادي و آكادميك در رشته‌اي از علوم اجتماعي عميق شده‌اند كه البته اكثرا نيز خارج از چرخه سمت‌هاي اجرايي قرار دارند. در شرايطي كه يك مدير اجرايي در يك دولت بايد به عنوان پيش‌شرط، يك رشته علوم اجتماعي را به خوبي و به‌طور بنيادي خوانده و درك عميقي از پديده‌هاي اجتماعي به هم مرتبط و در هم تنيده و طبيعت انسان‌ها كه با طبيعت اشيا متفاوت است، داشته باشد، اگر دولت جديد در گزينش مديران خود مشكل «سندروم شوفر» را علاج نكند، سرنوشتي متفاوت با سرنوشت دولت‌هاي پيشين در انتظارش نخواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها