در ميانه ناتواني دولت در تامين امنيت رخ ميدهد
راهزني و آدمربايي بلاي جان مدارس نيجريه
در سال گذشته بيش از هزار دانشآموز توسط گروههاي راهزن مسلح از مدارس نيجريه ربوده شدهاند
آرمين منتظري
بيش از 200 بچه مدرسهاي در نيجريه توسط گروهي شورشي در شمال اين كشور ربوده شدهاند و هنوز از سرنوشت آنها خبري در دست نيست. البته اين 200 دانشآموز تنها بخشي از هزار دانشآموزي است كه در سال گذشته توسط گروههاي شورشي از مدارس نيجريه ربوده شدهاند چه اينكه اخيرا مدارس اين كشور به هدفي معمول براي گروههاي شورشي تبديل شده است. فقدان عجيب امنيت و بيتمايلي نيروهاي امنيتي نيجريه براي رويارويي با تهديدات مسلحانه موجب شد شمال اين كشور به بهشتي براي آدمربايان و جهنمي براي هزاران خانواده تبديل شود. بسياري از قربانيان آدمربايي بچه مدرسهايها هستند و در سال گذشته چندين عمليات عظيم آدمربايي در اين منطقه انجام شده به طوريكه كه حتي بر اقدام بوكو حرام در سال 2014 در ربايش 300 دختر دانشآموز سايه انداخته است.
از نظر بسياري در نيجريه كه از آنچه ديگر به اپيدمي آدمربايي تبديل شده در رنج و عذابند بحران امنيتي در اين كشور ريشه در شكستهاي پيدرپي دولت نيجريه دارد. اين بحران در حالي حضور كودكان در مدارس را تهديد ميكند كه نرخ بالاي بيسوادي كودكان و همچنين آمار بالاي ازدواج كودكان در اين كشور يك نگراني عمده محسوب ميشود. در ماه مه گذشته، لوئيس، دختر 16 ساله دانبويه بگه در ميان 128 دانشآموزي بود كه از مدرسه مذهبي بتال در كادونا در شمال نيجريه ربوده شدند. هفته گذشته لوئيس به همراه 27 دختر ديگر بعد از پرداخت باج درخواستي از سوي ربايندگان آزاد شدند. 6 دانشآموز نيز از دست ربايندگان گريختند و 87 نفر كه در ميانشان دختراني به سن 11 سال هم ديده ميشوند هنوز در اسارت هستند. دانبويه در اين خصوص به گاردين ميگويد: «دخترم ديگر برگشته. او قوتي است و كاملا بر خودش مسلط است.» اما دانبويه براي برگرداندن دخترش مجبور شد همه زندگياش را بفروشد. دانبويه ميگويد: همهچيز را فروختم. خانهام را هم فروختم. حتي مجبور شدم تكه زميني را هم كه خريده بودم براي آزادي دخترم بفروشم.» بسياري از خانوادههاي دختران ربوده شده همچنان با درماندگي به دنبال تهيه پول براي پرداخت باج هستند. شورشيان شمال نيجريه كه تخمين زده ميشود تعدادشان به 3 هزار نفر برسد در سراسر اين منطقه پراكنده شدهاند و زندگي روزمره و عادي مردم منطقه را در خطر قرار دادهاند. حملات گسترده به شهرها و مناطق روستايي توسط مردان مسلح به كرات رخ ميدهد. آنها از قلب جنگلهاي مركزي و شمال غرب نيجريه خارج ميشوند و حمله ميكنند و دوباره به مقر خود باز ميگردند. به نظر ميرسد كه بسياري از اين شورشيان از فرقه فولانيس باشند، فرقهاي مذهبي كه تاريخش با فرهنگ دامپروري و زندگي عشايري در غرب آفريقا گره خورده است. اما از آنجايي كه مراتع در نيجريه به زمينهاي خصوصي تغيير كاربري دادهاند و تغييرات آب و هوايي زندگي دامپروري را دشوار كرده، درگيريها ميان كشاورزان نيز افزايش يافته است. در نتيجه چنين بحرانهايي تعداد جوانان فولانيس به نظاميگري افزايش يافته كه موجب شده بحرانهاي امنيتي مرگباري در نيجريه ايجاد شود. بحرانهايي كه درگيريهاي نظامي، حملات گسترده كه جان بسياري را از سال گذشته گرفته و همچنين ظهور گروههاي شورشي جهادي در شمال شرق نيجريه از جمله آنها هستند. از سوي ديگر اقتصاد نيجريه نيز بهشدت وضعيت بدي دارد و نيروهاي امنيتي اين كشور حمايتهاي مالي و تجهيزاتي كمي دريافت ميكنند. آنقدر كم كه قادر نيستند در برابر شورشيان قد علم كرده و در مقابل موج آدمرباييها بايستند. در نتيجه شورشيان مسلح نيجريه در كمال آزادي در اين كشور به اقدامات خود دست ميزنند و همين امر موجب شده امنيت اين كشور به خطر افتاده و محمد البحاري، رييسجمهور اين كشور به ناتواني در مواجهه با اين بحران متهم شود. در حالي كه خطر ظهور گروههاي شورشي راهزن هر روز بيشتر ميشود، تركيب رويكردهاي متضاد دولتهاي محلي و دولت فدرال نيجريه براي مقابله با اين بحران به شكست انجاميده است. مرتلا عبدالهي، كارشناس امنيتي و آب و هوا در نيجريه ميگويد: «نوع مداخله امنيتي دولت در شمال غرب نيجريه انعكاسي از روش مشكلساز سياستمداران كشور به مشكل امنيتي در نيجريه است. اين اقدامات واكنشي و عموما وابسته به تحركات نظامي است. ما همچنين در غياب چارچوب استراتژيك يا يك استراتژي مشخص، رويكردهاي تركيبي نظير گفتوگو و عدم گفتوگو با گروههاي مسلح را نيز شاهد بودهايم.» دولت نيجريه به انواع و اقسام روشها از پرداخت مستقيم باج، توافق صلح و عفو براي حمل و استفاده از اسلحه دست زده است. حتي ارتش نيجريه حملاتي مكرر عليه مخفيگاههاي جنگلي شورشيان صورت داده است. اخيرا دولت اعلام كرده كه حملات هوايي عليه مخفيگاههاي آنها به اجرا گذاشته است. حتي ماه گذشته يك جت جنگنده نيروهاي نيجريه در زامفارا به دست شورشيان سرنگون شد. اين اتفاقا نگرانيهايي درباره تواناييهاي رو به رشد گروههاي مسلح در منطقه ايجاد كرد و حتي برخي كارشناسان را به اين باور رساند كه آنها ممكن است با گروههاي جهاني فعال در نيجريه ائتلاف كرده باشند. دولت محلي در كاندونا نظير بسياري از دولتهاي محلي ديگر پرداخت پول يا مذاكره با شورشيان را رد كرده است. در ماه آوريل، فرماندار كاندونا، ناصر احمد الروفاي گفته: «من تن به مذاكرهاي با آنها نخواهم داد و هيچ باجي هم در كار نيست. خواهيد ديد كه روي حرفم خواهم ايستاد. حتي اگر آنها پسرم را نيز بدزدند ترجيح ميدهم دعا كنم كه به بهشت برود، چرا كه هرگز باجي نخواهم پرداخت.»
اما درنهايت اين جماعت فقير و قشر آسيبپذير هستند كه مجبورند با تهديد جاني و پرداخت باج مواجه شوند و اين موضع دولت آنها را فقط عصباني ميكند. براساس اطلاعات سازمان آمار نيجريه، 40درصد جمعيت بالغ اين كشور با درآمد روزانه كمتر از يك دلار زندگي ميكنند. اما مبلغي كه شورشيان مسلح براي باج درخواست ميكنند بسيار زياد است. براي مثال در جريان ربوده شدن 23 دانشآموز و كارمند دانشگاه گرينفيلد در كاندونا، شورشيان درخواست يك ميليون و 400 هزار پوند پول كردند. اين در حالي است كه درآمد متوسط ماهانه خانوادههاي اين افراد چيزي حدود 87 دلار بوده است.
آنچه فراتر از گستردگي حملات است و نگراني را افزايش ميدهد ميزان آزادي شورشيان مسلح در انجام عملياتهاي ربايش است. حتي آنها به خودشان زحمت نميدهند هويتشان را از قربانيان پنهان كنند. آنها حتي با استفاده از تلفنهاي ثبت شده به خانوادههاي قربانيان تلفن ميزنند و حتي در برخي موارد با ايستگاههاي راديويي تماس ميگيرند و كودكان ربوده شده را پشت خط قرار ميدهند تا براي آزاديشان خواهش و تمنا كنند. آنها همچنين از كمپهايي در جنگل عملياتشان را سازماندهي ميكنند، مختصات اين كمپها براي مقامات دولتي مكشوف است. تنها چند روز بعد از حادثه آدمربايي دانشگاه گرينفيلد، آدمربايان تماس با خانوادههاي قربانيان را آغاز كرده و خودشان را به آنها معرفي كردند. ادريس، از اقدام يكي از قربانيان ميگويد: «رهبر اين گروه خودش را معرفي كرده و گفت كه نامش بلاري است. او همان كسي است كه با همه تماس گرفت و گفت اگر فرزندانمان را زنده ميخواهيم بايد پول بدهيم. بلاري هنوز هم براي تماس گرفتن با ما از همان شماره تلفن قديمي استفاده ميكند. ماموران امنيتي و همه شماره تلفن او را دارند. هر زماني كه بخواهيد با آنها صحبت كنيد ميتوانيد با همان شماره تماس بگيريد.» آدمربايان كه هر روز جسورتر از ديروز ميشوند، اخيرا حتي در برنامههاي راديويي هم حاضر شدهاند. براي مثال در ماه مه، بلاري با همراه حمزه، برادرزاده ادريس در راديو حاضر شد. در آن برنامه خبرنگار از بلاري درباره مكان نگهداري بچهها پرسيد و بعد بلاري برخي كودكان را روي خط قرار داد. سپس خبرنگار از بلاري درباره وضعيت زندگيشان در جنگل پرسيد و بلاري خيلي خونسرد گفت كه 5 نفر از بچهها را جلوي چشم ديگران كشتهاند. در تاريخ 29 ماه مه، بعد از اين باج درخواست شده پرداخت شد، دانشجويان و كاركنان دانشگاه آزاد شدند. براي آزادي آنها 100 ميليون نايرا پرداخت شد.