تنوع و توازن در سياست خارجي
محسن پاكآيين
مجموعهاي از اولويتهاي مهم سياست خارجي به شرحي كه در پي ميآيد، ميتواند در دستور كار دولت سيزدهم قرار بگيرد.
بهطور طبيعي يكي از مهمترين مسائلي كه دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بايد به آن توجه كند، اوضاع افغانستان است. افغانستان به عنوان يك كشور همسايه با مرزهاي طولاني و اوضاع نه چندان باثبات و سناريوهاي مختلفي كه قدرتهاي فرامنطقهاي براي اين كشور در دست اجرا دارند و اوضاع داخلي افغانستان به خصوص با توجه به قدرت گرفتن طالبان، يكي از اولويتهاي اصلي سياست خارجي كشور خواهد بود. سياست جمهوري اسلامي ايران به صورت اصولي، همواره حمايت از گفتوگوهاي بيناافغاني بدون دخالت كشورهاي فرامنطقهاي و در چارچوب مسالمتآميز بود. به اعتقاد من دستگاه ديپلماسي به صورت مستقل و گاهي با كمك ديگر كشورهاي همسايه افغانستان و كشورهاي تاثيرگذار، مانند روسيه و چين، بايد به شكلگيري گفتوگوهاي بيناافغاني كمك كنند. بايد اين فرصت ايجاد شود كه طالبان گفتوگوهاي خود را با طرفهاي مختلف از اقوام تاجيك، ازبك، هزاره و پشتونهاي غيرطالب و شيعيان و ديگر گروههاي قومي و مذهبي و سياسي افغانستان ادامه دهد تا در اين مسير دولت موقتي شكل بگيرد تا انشاءالله به مرحله برگزاري انتخابات آزاد در افغانستان برسيم و با راي مردم، دولتي متشكل از همه گروهها و اقوام روي كار بيايد كه بتوانيم ثبات افغانستان را در آينده شاهد باشيم. جنگ داخلي در افغانستان، امري است كه مطلوب امريكاييها بود و جمهوري اسلامي ايران و دستگاه ديپلماسي در دولت سيزدهم در تماس با گروههاي مختلف بايد تلاش كنند كه از وقوع جنگ داخلي در افغانستان جلوگيري شود.
اولويت بعدي سياست خارجي كشور، بحث مذاكرات هستهاي است كه بايد به صورت عزتمندانه و با هدف لغو كليه تحريمها در چارچوب سياستي كه مقام معظم رهبري تعيين كردهاند و سياست قطعي نظام است، دنبال شود. بايد سعي شود كه از فرسايشي كردن مذاكرات جلوگيري كنيم و بتوانيم به صورت عزتمند از منافع ملي كشور حمايت كنيم، در عين حال سياست خارجي را هم به مذاكرات هستهاي گره نزنيم و كشور را معطل نتيجه برجام نكنيم.
مطلب ديگري كه از اهميت بسيار بالايي برخوردار است، بحث متوازنسازي سياست خارجي است كه در برنامههاي وزير خارجه پيشنهادي، حسين امير عبداللهيان هم به آن اشاره شد. به اين معنا كه جمهوري اسلامي ايران فقط به يك منطقه اتكا نكند و تمام اهتمام خودش را براي يك منطقه يا فقط برخي كشورها مصرف نكند و سعي كند كه دوستان بيشتري را در دنيا پيدا و به همه مناطق دنيا توجه و در سياست خارجي ايجاد توازن كند. از دل اين رويكرد است كه سياست نگاه به شرق جلوه بيشتري پيدا ميكند. نگاه به شرق به آن معنا كه در دوران جنگ سرد رايج بود، در دوران فعلي بيمعني است، منظور از اين عبارت همكاري با كشورهاي آسيايي است كه به تعامل با كشورهاي آسياي مركزي، قفقاز، چين و روسيه اولويت ميدهد و بهطور طبيعي تلاش ميشود كه با كشورهاي عرب خليج فارس و غرب آسيا ارتباط تنگاتنگي ايجاد شود كه اين در تخصص جناب آقاي اميرعبداللهيان است كه قبلا در اين حوزه كار كردهاند. لذا متوازنسازي سياست خارجي به معناي اولويت بخشيدن به همكاري با كشورهاي آسيايي به خصوص كشورهايي كه در دوران تحريم كنار ما بودند و از تحريمهاي يكجانبه و ظالمانه امريكا پيروي نكردند، است.
همكاري با همسايگان و همچنين توجه به دوستان و متحداني كه در دوردست داريم، از جمله در امريكاي لاتين، آفريقا و همچنين در اروپا به ويژه در شرق اروپا، ميتواند به تنوعبخشي سياست خارجي كشور كمك كند. علاوه بر اين اگر غرب اروپا هم دست از خصومت عليه ايران بردارد و دنبالهروي و پيروي از سياستهاي ضدايراني امريكا را كنار بگذارد، ميتواند به صورت بالقوه از جمله دوستان و همكاران ايران در آينده باشد كه بستگي به رويكرد اين كشورها دارد.
در مجموع به نظر ميرسد كه دستگاه ديپلماسي با نيروهاي جديد و بانشاط، انشاءالله بتوانند چنين اهدافي را كه ميتواند قوت و تنوعي در سياست خارجي ايجاد كند، دنبال كنند.