مرگ فيلسوف امر روزمره
محسن آزموده
هفته پيش، شامگاه يكم شهريورماه، ژان-لوك نانسي، فيلسوف فرانسوي در شهر استراسبورگ فرانسه درگذشت. خبر درگذشت او در سن هشتاد و يك سالگي، در ايران در بحبوحه موج پنجم كرونا و انتشار اخبار تلخ و دردناك فوتيهاي آن، در رسانهها و مطبوعات چندان بازتابي نيافت. اين استاد بازنشسته و قديمي دانشگاه استراسبورگ و شاگرد مهم ژاك دريدا، فيلسوف شهير فرانسوي، در ايران و نزد اهالي فلسفه شناخته شده بود و برخي كتابها و مقالاتش به فارسي ترجمه شده از جمله «حقيقت دموكراسي» (ترجمه پويا ايماني)، «عدالت، عشق، زيبايي» (ترجمه افشين حفيظي)، «آوار خواب» (ترجمه احسان كيانيخواه)، «هستي در فقدان» (گفتوگو با نانسي، ترجمه نريمان جهانزاد». حتي از عناوين اين آثار, تعهد سياسي و اجتماعي نانسي به عنوان يكي از بازماندگان جنبشهاي دانشجويي فرانسه در 1968 و رويكرد روشنفكرانه او به فلسفه و علوم اجتماعي روشن ميشود. سينمادوستان ايراني هم نانسي را به واسطه علاقه و توجهش به سينماي عباس كيارستمي ميشناسند. فيلسوف فرانسوي در جستار-كتابي با عنوان «بداهت فيلم» كه باقر پرهام آن را به فارسي ترجمه كرده، ايدههايي فلسفي در بازخواني برخي فيلمهاي كيارستمي ارايه ميكند. اين كتاب كوچك كه نشر ايوژوارت آن را منتشر كرده، شامل گفتوگويي ميان عباس كيارستمي و ژان- لوك نانسي است كه بيست و پنجم سپتامبر سال دو هزار در پاريس انجام شده. منوچهر دينپرست، روزنامهنگار حوزه انديشه و منتقد سينما هم بر اساس تاويلهاي فلسفي نانسي از سينماي كيارستمي، كتابي با عنوان واقعيتنمايي و بداهت نوشته است. ژان لوك- نانسي، فيلسوف امر روزمره بود و همواره به «جماعت» (la communauté) و «با-هم-بودن» اهميت ميداد. او خود در مقدمه يادداشتهايي كه در سال 2001 پس از حمله امريكا به افغانستان براي روزنامه فرانسوي ليبراسيون نوشته، درباره امر روزمره چنين مينويسد: «امر هر روزه به عنوان يكي از ابعاد سازنده مدرنيته، ما را مجذوب خودش ميكند.» (ترجمه محدثه زارع و ايمان گنجي) . با اين نگرش، نانسي همچنان كه متخصص و مفسر فيلسوفان بزرگي چون دكارت، هگل، دريدا و هايدگر بود، اما نسبت به مسائل روزمره حساسيت ويژه داشت و براي مثال در زمستان سال 1398، همزمان با فراگير شدن ويروس كرونا، در پاسخ به جورجو آگامبن فيلسوف ايتاليايي كه مقررات سختگيرانه دولتها در مواجهه با كرونا را با «وضعيت استثنايي» (مفهومي برساخته آگامبن براي توضيح اقدام دولتها) مقايسه كرده بود، واكنش نشان داد و نوشت: « حدود سي سال پيش، پزشكهاي معالجم تجويز كردند كه عمل پيوند قلب انجام دهم. جورجو يكي از معدود كساني بود كه توصيه كرد به حرف آنها گوش نكنم. اگر به حرف او گوش كرده بودم، احتمالا تا حالا مرده بودم». حالا ژان-لوك نانسي مرده است!