آنفلوآنزاي 1918
مرتضي ميرحسيني
همهگيري بيماري موسوم به آنفلوآنزاي اسپانيايي، در واقع از ابتداي سال 1918 از امريكا و گويا از ايالت كانزاس شروع شد. دكتر لورينگ ماينر، پزشك يكي از مناطق روستايي اين ايالت متوجه شد عدهاي از ساكنان منطقه دچار آنفلوآنزا شدهاند، اما اين آنفلوآنزا با آنچه او ميشناخت تفاوتهايي داشت و بسيار شديدتر بود و حتي مردان تندرست و نيرومند را هم از پا ميانداخت. در ژانويه و فوريه اوج گرفت و در مارس كمي فرونشست. البته مقامات نظام سلامت و بهداشت امريكا تقريبا هيچ كاري براي مقابله با بيماري نكردند، چون «آنها درگير مسائل بهداشتي ديگري در زمينه جنگ بودند» و حتي كسي را براي بررسي موضوع به كانزاس نفرستادند. امريكا درگير جنگ بود و گروه گروه سرباز به اروپا ميفرستاد. اين سربازان بودند كه بيماري را با خودشان به اروپا بردند و كشورهايي مثل فرانسه و ايتاليا و آلمان را هم آلوده كردند. سربازان انگليسي نيز آلوده شدند و اين آلودگي را در تمام قلمرو پادشاهي بريتانيا، از ولز و اسكاتلند گرفته تا هند پخش كردند (اين بيماري به ايران هم سرايت كرد و جان بسياري از ايرانيان را گرفت، مثلا فقط در شهر شيراز - زماني كه در اشغال انگليسيها بود - نزديك به 10 هزار نفر قرباني شدند). بيماري به چين هم رسيد و همزمان به شمال آفريقا هم رخنه كرد و از مردم تلفات گرفت. بعد دوباره در چنين روزهايي از همان سال 1918 موج دومش در امريكا، اينبار از بوستون شروع شد و در كمتر از چند هفته تقريبا سراسر اين كشور را درگير كرد. ميليونها نفر بيمار شدند و صدها هزار نفر مردند، چون زور نظام سلامت و خدمات دولتي به همهگيري نميرسيد- هم در امريكا و هم در كشورهاي ديگر - بازار سخنان جاهلانه و خرافات رونق گرفت و حتي مومنان هم در اشتباهي از روي درماندگي دور هم جمع ميشدند و دستهجمعي دعا ميخواندند (كه اجتماعات اينچنيني خودش عامل گسترش بيشتر بيماري ميشد) . تابوت كم آمده بود و مثلا در ايالات متحده «مسوولان كفنودفن مجبور شده بودند مردان مسلحي را براي مراقبت از تابوتها استخدام كنند تا تابوتها به سرقت برده نشوند.» آمار دقيقي از تلفات اين همهگيري نداريم، اما تخمين ميزنند كه حداقل 30 درصد مردم دنيا را آلوده كرد و يك نفر از هر 5 نفر - از اين 30 درصد - را كشت. سرانجام در نوامبر ناگهان محو شد و شمار بيماران به صفر رسيد. شايد ايمني گلهاي ايجاد شده بود يا شايد «براساس نظريه ديگري، وقتي تعداد ميزبانهاي زنده خيلي كم شود، ويروس دوباره جهش مييابد و سويه خفيفتري به وجود ميآورد كه افراد زيادي كشته نشوند و ويروس بتواند ميزبان داشته باشد، زيرا ديده ميشد افرادي كه در اواخر همهگيري مبتلا شده بودند شدت بيماريشان كمتر بود و احتمال مرگشان نسبت به افرادي كه زودتر مبتلا شده بودند، اندك بود.» اما چرا آنفلوآنزايي كه در امريكا شروع شد، آنفلوآنزاي اسپانيايي نام گرفت؟ ليزابت هاردمن در كتاب پاندميهاي آنفلوآنزا (كه همه اطلاعات اين يادداشت از همين كتاب است) مينويسد: دولتها به دليل درگيري در جنگ اول جهاني در مورد انتشار هرگونه اطلاعاتي كه ممكن بود دشمن از آن بهرهبرداري كند محدوديت اعمال ميكردند، اما دولت اسپانيا كه در جنگ شركت نكرده بود «محدوديتي هم بر مطبوعات اعمال نميكرد و روزنامههاي اسپانيايي درباره آنفلوآنزا گزارشهاي فراواني ارايه ميكردند.» از اينرو اين خطا فراگير شد كه گويا اسپانيا كانون اصلي شيوع و گسترش بيماري است.