تركيه، متحدي استراتژيك
يا رقيب آينده
تشكيل دولت فراگير در اين كشور يا شركت در كنفرانس همكاري و شراكت در عراق و اعلام آمادگي براي ايفاي نقش فعال در بازسازي اقتصاد عراق. دولت تركيه براي نيل به اهداف خود در چارچوب دكترين نوعثمانيگري علاوه بر فاكتور اقتصادي از عوامل فرهنگي و مذهبي نيز استفاده كرده است. در حوزه فرهنگي اين دولت با تاكيد بر ميراث كماليسم و حمايت از پانتركيسم سعي در گسترش نفوذ سياسي، اقتصادي و معنوي خود در كشورهاي تركزبان يا داراي اقليت ترك به ويژه در منطقه اوراسيا داشته است ضمن آنكه با معرفي خود به عنوان نماينده گفتمان اسلام اخواني درصدد گسترش نفوذ معنوي در ميان جنبشهاي اسلامي و كشورهاي خاورميانه براي آمادهسازي فضا جهت معرفي خود به عنوان رهبر جهان اسلام بوده است. تامل در تحولات خاورميانه بيانگر موفقيت اردوغان تا اندازه زيادي در نيل به اهداف خود است و به نظر ميرسد واقعا به دنبال قبولاندن اين مهم به كشورهاي منطقه است كه بدون مشاركت تركيه امكان برقراري صلح در منطقه امكانپذير نيست. اما در خصوص جمهوري اسلامي ايران نيز تركيه در راستاي دكترين نوعثمانيگري درصدد گسترش با همسايه شرقي خود برآمد چراكه علاوه بر پيوندهاي تاريخي و فرهنگي همراه با برخي تهديدات مشترك امنيتي مانند موضوع كردها، نياز تركيه به تامين انرژي از ايران همراه با بازار مناسب آن اين كشور را ترغيب به گسترش روابط با ايران كرد. در مقابل ايران نيز به دليل پيوندهاي تاريخي، فرهنگي و برخي موضوعات امنيتي مانند موضوع كردها تمايل به گسترش روابط با تركيه داشت اما به نظر ميرسد عامل اصلي در گسترش روابط ايران و تركيه در دوران حاكميت حزب عدالت و توسعه، تحريم ايران از سوي غرب و انتخاب تركيه از سوي رهبران ايران به عنوان متحدي براي تامين نيازهاي خود در دوران تحريم همراه با دور زدن برخي از تحريمها از طريق اين كشور بود. با توجه به چنين پيشينهاي بود كه ايران تركيه را متحد استراتژيك خود تلقي كرد و درصدد گسترش روابط اقتصادي با اين كشور تا مرز سي ميليارد دلار تجارت در سال برآمد و مهمتر از همه اينكه كميسيون عالي مشترك يا جلسه هيات وزيران مشترك دو دولت چند بار در دوران رياستجمهوري آقاي روحاني در پايتختهاي دو كشور برگزار شد. بدينترتيب به نظر ميرسد حداقل در كوتاهمدت به دليل شرايط بينالمللي عليه ايران، تركيه براي اين كشور متحدي استراتژيك به شمار ميآيد اما واقعيت اين است كه تركيه از ابعاد مختلف به عنوان رقيبي براي ايران در منطقه به شمار ميرود كه ذيلا به آن اشاره خواهد شد: 1- جمهوري اسلامي ايران به دنبال تحقق دكترين خوداتكايي در ساختار امنيتي خليجفارس است اما تلاش تركيه براي حضور در ساختار امنيتي منطقه با منافع جمهوري اسلامي ايران در تضاد است 2- تركيه مدعي رهبري گفتمان اخواني و استفاده از آن به عنوان ابزاري براي به دست گرفتن رهبري جهان اسلام است لذا از بعد ايدئولوژيك اين كشور به عنوان رقيبي براي جمهوري اسلامي ايران به شمار ميآيد 3- تاكيد تركيه بر گزينه فرهنگي بهويژه زبان در چارچوب پانكماليسم نهتنها با تلاشهاي جمهوري اسلامي ايران براي گسترش روابط فرهنگي و اقتصادي با كشورهاي جنوب روسيه در تضاد است بلكه به دليل تحريك برخي از گروههاي قومي و زباني در داخل ايران به واگرايي ميتواند امنيت داخلي جمهوري اسلامي ايران را با چالش مواجه كند 4- توان بالاي اقتصادي تركيه و تلاش اين كشور براي تسخير بازارهاي منطقه در تضاد با هدف جمهوري اسلامي ايران در دوران تحريم مبنيبر گسترش روابط با همسايگان به منظور كاستن از فشارهاي اقتصادي ناشي از تحريم امريكاست 5- جمهوري اسلامي ايران با اتكا به سوابق تاريخي، فرهنگي، موقعيت جغرافيايي، توان نظامي و پشتوانه جمعيتي خود درصدد ايفاي نقش يك بازيگر فعال در تحولات منطقهاي است لذا ادعاي اردوغان براي رهبري منطقه ميتواند اين كشور را به رقيبي براي ايران در منطقه تبديل كند. بنابراين شايد بتوان اينگونه نتيجهگيري كرد كه گرچه تركيه در دوران تحريم به عنوان متحدي استراتژيك براي جمهوري اسلامي ايران است ولي در آينده ميتواند رقيبي سرسخت براي جمهوري اسلامي ايران در منطقه از نظر فرهنگي، سياسي، اقتصادي و ايدئولوژيك باشد؛ لذا مسوولان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بايد با مدنظر قرار دادن اين مهم در برنامههاي آينده خود در مورد روابط با اين كشور تصميمگيري كنند.