عينك كه سواد نميآورد
مهرداد احمدي شيخاني
حدود 50 سال پيش فيلمي ديدم با بازي جري لوئيس و دين مارتين به نام بيمار قلابي كه ماجراي جواني بود در شهركي دور افتاده كه به اشتباه فكر ميكردند دچار تشعشع اتمي شده و به زودي خواهد مرد. اين شهرك پزشكي داشت با آموزش ناقص كه هر وقت ميخواست در مسائل پزشكي اظهارنظر كند، عينك به چشم ميزد و آن بيمار قلابي به او ميگفت «عينك كه سواد نميآورد.» تصور كنيد يك نفر سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد ولي به هر ترتيب در امتحانات شركت كند و به شكلي كه معلوم نيست چگونه، روي برگه امتحانياش نمره 20 نوشته شود و رسما برايش مدرك قبولي صادر شود. قطعا اگر اين مدرك از مركزي معتبر صادر هم شده باشد و نتوان در صحت آن شك كرد ولي چنين مدركي، اين فرد كه حتي سواد خواندن و نوشتن ندارد را صاحب سواد نميكند. گيرم كه بالاترين و معتبرترين مدارك دانشگاهي را هم برايش صادر كنند و ليسانس و فوق ليسانس و دكترايش را قاب كند و بزند به ديوار بالاي سرش. مدارك هم كه درست باشد، همين كه در خواندن اولين جمله وا بماند، معلوم ميشود كه بيسواد است و همه آن مدارك ريز و درشت هم باسوادش نكرده و هيچ عينكي با ضخيمترين عدسي هم او را باسواد نميكند.
10، 15 سال است اين ايده بسيار در بين مسوولان كشور طرفدار پيدا كرده كه براي قدرت بخشيدن به پول كشور، تعدادي از صفرهاي آن برداشته شود. اول قرار بود يك صفر را بردارند و واحد پول كشور از ريال به تومان تغيير كند. بعد كه تورم سرعت گرفت و ارزش پول ملي در مقابل ارزهاي خارجي با سرعت كاهش يافت، ايده حذف دو و سه و نهايتا چهار صفر از پول مطرح شد تا جايي كه در دولت پيشين اين ايده وارد فاز عملياتي نيز شد و اسكناسهاي جديد با حذف يا كمرنگ شدن چهار صفر در دسترس به بازار آمد، طوري كه روي اسكناس صد هزار ريالي، فقط يك عدد 10 نوشتند و مردم هم آن را نه 10 هزار تومان كه 10 تومان خواندند، هر چند هنوز واحد رسمي پول كشور ريال است. احتمالا بعضي از همنسلان من يادشان هست كه يك موقعي به ريال، «قران» ميگفتند و در محاوره، بيشتر از عبارت قران استفاده ميشد تا ريال؛ مثلا يك قران و 5 قران و 10 قران و احتمالا برخي ميدانند كه وقتي به پادشاهان قاجار ميگفتند «سلطان صاحب قران» اين صاحب قران اشاره به اين داشت كه تضمين ارزش پول كشور به پشتيباني و اعتبار صاحب آن كه سلطان است، بوده. اين قران يا همان ريال هم اجزاي كوچكتري با اسامي دينار و شاهي داشت كه هر ريال، معادل 20 شاهي و هر شاهي برابر 50 دينار بود و يادم هست در كودكي با 10 شاهي خريد ميكردم. حالا اما ديگر نه از دينار و شاهي كه حتي ريال و تومان هم در مبادلات استفاده نميشود و همان اتفاقي كه عدهاي از حذف شدن صفر صحبت ميكنند رخ داده كه به دليل تورم، اتفاقي طبيعي است، اما آيا اين حذف طبيعي حاصل تورم، نشانه ارزشمند شدن پول رايج كشور بوده؟ يك موقعي وقتي ميگفتند يك تومان منظور هزار تومان بود، بعد به يك ميليون تومان ميگفتند يك تومان و حالا يه يك ميليارد تومان ميگويند يك تومان. شايد با همين نگاه است كه برخي بر اين عقيدهاند كه اگر تعداد صفرهاي بيشتري از پول كشور حذف شود، ارزش پول كشور ميشود و اگر به جاي 4 صفر، 7 صفر از پول ملي حذف شود، صاحب قدرتمندترين پول جهان خواهيم شد، خب اگر اين طوري پول ملي قدرتمند ميشود، چرا 7 صفر را حذف كنيم؟ چرا 14 صفر يا 19 صفر حذف نكنيم؟ اين طور كه پولمان قدرتمندتر ميشود. احتمالا برخي توجه نميكنند كه پول به ذات خودش داراي اعتبار نيست و فقط اشاره به ارزشي دارد كه از آن نمايندگي ميكند و فقط يك تكه كاغذ است كه اشاره به اعتباري واقعي در جايي ديگر دارد. حذف اين صفرها مانند همان مدرك تحصيلي است كه هر قدر هم كه بالاتر باشد، باز هم يك آدم بيسواد راباسواد نميكند. يك بيسواد را اگر مدرك قبولي اول دبستان برايش صادر كنند، بيسواد است، مدرك دكترا هم كه دستش بدهند باز هم بيسواد است. حذف هر تعداد صفر از پول بدون قدرتمند شدن اقتصاد كشور، مانند دكترا دادن به فرد بيسواد است. مثل همان عينك زدن است كه سواد نميآورد.