• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5015 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۱ شهريور

مردم بي‌تقويم

علي وراميني

گاهي اوقات كه مي‌خواهم براي اين ستون بنويسم، چيزي به ذهنم نمي‌آيد و گاهي اوقات هم آنقدر فكر و خيال ناجور از پس روزگاري كه مي‌گذرد، مي‌آيد كه از آن‌سو مي‌افتم و نمي‌توانم انتخاب كنم كه درباره كدام بنويسم. اين روزها مدام در حالت دوم هستم. احتمالا ديگراني هم كه با نوشتن سروكار دارند همين حال را تجربه كنند. شايد در همان مثل معروفيم كه مي‌گويد دردهاي كوچك اگر آدمي را به ناله و فرياد مي‌كشاند، درد بزرگ ساكت مي‌كند. باري، در چنين روزهايي سراغ تقويم مي‌روم تا ببينم براي خالي نبودن عريضه از كدامين نام‌آوري مي‌توان نوشت كه بي‌مناسبت نباشد. تولد يا وفات كدام مشاهيري است كه شناختي از آن داشته باشم و بتوانم درباره‌اش چيزي بگويم كه براي خواننده احتمالي ارزشي داشته باشد. ورق مي‌زدم روزهاي پس‌وپيش شايد كسي كه با او سمپاتي دارم پيدا كنم، ديدم دلم براي هيچ‌كدام از آنها به اندازه مردماني نيست كه نام‌شان را مردم عادي گذاشتيم و چقدر دلم مي‌خواست از آنها مي‌دانستم تا درباره‌شان بنويسم. مثلا خاله «سيدضياءالدين طباطبايي» كه چه روزگاري سپري كرده است؟ پدربزرگ «فرهاد مهراد» چگونه زيستي داشته است؟ اقوام دور ايوان تورگينف و فرديناد پورشه، بنيانگذار كمپاني‌ پورشه چطور زندگي كردند؟ چه دنيايي داشتند؟ اينها كساني هستند كه در اين روزها از دنيا رفته يا به دنيا آمده‌اند. يا همين چهارشنبه سالگرد آغاز جنگ دوم جهاني در سال 1939 است. نام مردماني كه در همان روز اول آواره شدند يا مردند چه بوده؟ با بمباران روز اول جنگ، كدام آرزوهاي‌شان با آوار خرابه‌ها دفن شد؟ البته كه بخشي از اين مشاهير، از پس روايت قصه‌هاي مردمان شهرت يافتند، اما به ‌واقع چرا جاي آنان در تقويم است و آنان كه زندگي‌شان به‌گونه‌اي بود كه سوژه راوي شدند نه؟ احتمالا جواب اين را آنقدر بديهي مي‌دانيم كه سوالي اساسا درباره‌اش در ذهن‌مان شكل نگيرد.
 جواب حاضر اينها هستند كه رسانه‌ها به دلايل مختلف تعداد محدودي آدمِ هر روزگار را برجسته مي‌كنند يا اينكه تقويم‌ها جا براي همه اين آدم‌ها نداشته است، تقويم‌هاي ديجيتالي جديد هم اگر ظرفيت همه اينها را داشته باشد كسي نه از آدميان گذشته خبر دارد كه وفات و مرگ‌شان را در تقويم بيارد نه كسي حال و وقت دارد كه آدم‌هاي معاصر را در تقويمي ثبت كند، مگر تقويم ثبت يا دفترودستك ثبت‌احوال كه به ‌وقت كارهاي اداري و انحصار وراثت به كار آيد. اين هم از سويه‌هاي تلخ زندگي است. كسي به مردماني كه آمدند، زندگي كردند و رفتند اهميت نمي‌دهد. اهميت در بهترين حالت شامل آنهايي است كه راوي اين مردمان بودند يا آنهايي كه مي‌خواستند زندگي مردم را با فكر و عمل بهتر كنند. شوربختانه اكثر اوقات اهميت تقويم از آن آنهايي است كه باعث درد و رنج مردمان شدند. تاريخ تولد و وفات هيتلر در همه تقويم‌ها هست، اما از ميان 80 ميليون تني كه در جنگ جهاني دوم كشته شدند، شايد نام 80 نفرشان هم در تقويمي ثبت نشده باشد. باري به من باشد مي‌گويم روز تولد آن جواني را كه با پاي گچ گرفته پشت موتور نشسته و يك روز در پيك كار كردنش را به تعويق نينداخته بود يا نمي‌توانست به تعويق بيندازد، در تقويم بنويسيم، يا احوالات آن پيرمرد 70 ساله‌اي كه دقيقه‌ها با استرس از اينكه مسافرش ناراحت نشود با مسيرياب تاكسي اينترنتي‌اش كلنجار مي‌رود؛ اما ما تقويم‌هاي‌مان را با اين آدم‌ها پر نمي‌كنيم، شايد به تأسي از مارتا نوسباوم اين چنين مي‌كنيم كه در تورق تقويم‌ها اين خود درد و رنج‌كش را از ياد ببريم و به ايده متعالي انسان بينديشيم و خودمان را در قامت آنها ببينيم؛ مگر يادمان رود كه كجاي تاريخ هستيم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون