• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5015 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۱ شهريور

مرگ تالكين

مرتضي ميرحسيني

با نوشتن سه‌گانه ارباب حلقه‌ها هم مشهور و هم ثروتمند شد، آنقدر ثروتمند كه گاهي به شوخي مي‌گفت بايد زودتر خودم را بازنشسته مي‌كردم. شهرت در خلق‌وخوي او تغييري ايجاد نكرد و تاثيري در سبك زندگي‌اش نگذاشت، هرچند خودش معتقد بود حتي متواضع‌ترين‌ها هم -بي‌آنكه اعتراف كنند- از شهرت لذت مي‌بردند. جان تالكين پيش از انتشار ارباب حلقه‌ها داستان‌هاي ديگري هم نوشته و منتشر كرده بود، اما بيشتر چهره‌اي دانشگاهي شناخته مي‌شد و سال‌هاي طولاني در آكسفورد تدريس كرده بود. ارباب حلقه‌ها -و نيز هابيت كه آغاز آن است- بود كه او را به يكي از سرشناس‌ترين نويسندگان قرن بيستم تبديل كرد (سي.اس. لوئيس نويسنده نارنيا سال 1961 تالكين را براي دريافت جايزه ادبي نوبل معرفي كرده بود، اما اين جايزه در آن سال به ايوو آندريچ رسيد). برخي اين سه‌گانه را رماني براي نوجوانان مي‌بينند، اما ماجرا جدي‌تر از اين حرف‌هاست و داستان تالكين به مخاطباني از يك گروه سني خاص محدود نمي‌شود. تالكين بي‌پدر و در سختي بزرگ شد و از زندگي، در مقاطع مختلف و اتفاقات ريز و درشتي كه سر راهش قرار مي‌گرفت زخم‌ها برداشت. اما هميشه به درستكاري و مودب بودن شناخته مي‌شد. زماني درگير مثلثي عشقي شده و رقيبش در اوج خشم و آزردگي در توصيف او گفته بود: نمي‌توانم چيز بدي درباره تالكين بگويم، او هم نجيب و هم بافرهنگ است. حوالي بيست سالگي حضور در جنگ اول جهاني -و نيز نبرد خونين و طولاني سُم- را تجربه كرد. گويا آنجا، ميان دود و خاكستر و خون صحنه‌هايي را به چشم ديد كه بعدها در نوشتن داستان‌هايش و خلق صحنه‌هاي جنگ و هراس بسيار به كارش آمد. سال 1920 از خدمت نظامي مرخص شد و به كار دانشگاهي چسبيد. با مدخل‌نويسي براي ديكشنري آكسفورد وارد فضاي آكادميك شد و مي‌گويند نخستين وظيفه‌اش ريشه‌يابي واژه‌هاي تاريخي بود كه با حرف دبليو شروع مي‌شدند. براي حضور در جنگ دوم جهاني هم داوطلب شد، اما محترمانه درخواستش را رد كردند و او را براي خدمت، حتي پشت جبهه در بخش اداري نخواستند. تالكين تا تابستان 1973 عمر كرد و سپتامبر آن سال در چنين روزي درگذشت. پسرش كريستوفر، يادداشت‌هاي به جاي مانده از او را مدون و تبديل به روايت‌هايي منسجم كرد. از اين‌رو برخي آثار منتسب به جان تالكين مثل سيلماريليون بعد از مرگ او منتشر شده‌اند. نوشته‌اند همه شخصيت‌هايي كه خلق كرد، به نوعي به تجربيات و حوادث زندگي خودش برمي‌گردند. مثلا جان تالكين خردسال بود و نزديك درختي بازي مي‌كرد كه عنكبوتي بزرگ او را نيش زد. بعدها مي‌گفت اين خاطره را به ياد نمي‌آورم، اما خاطره جايي در ذهنش باقي ماند و خودش را در ارباب حلقه‌ها، در خلق يكي از پليدترين شخصيت‌هاي داستان، شِلوب -آن عنكبوت غول‌پيكر گوشتخوار-  نشان داد. هيولايي كه «در خدمت كسي نبود جز خودش و خون اِلف‌ها و آدم‌ها را مي‌نوشيد و متورم و فربه مي‌شد و با تنيدن تارهاي سايه، بي‌وقفه تخم موجوداتي را مي‌گذاشت كه خوراكش مي‌شدند، زيرا هر موجود زنده‌اي خوراك او بود و تاريكي استفراغ مي‌كرد. جوجه‌هاي پست‌تر او فراوان و تا دورها رفته بودند، حرامزاده‌هاي جفت‌هاي مفلوك، توله‌هاي خود او كه مي‌كشت‌شان و دره به دره پراكنده بودند... اما هيچ‌يك توان رقابت با او را نداشتند، توان رقابت با شِلوب كبير را، آخرين‌ زاده آنگوليانت براي آزردن اين جهان ناشاد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون