معجزه حضور: چطور تاثيرگذار باشيم؟
سهراب صالحين
وقتي ميخواهيد بر كسي تاثيري بگذاريد، تا آن راهي كه از نظر شما راه درست است را طي كند چه راهكار يا استراتژي را انتخاب ميكنيد؟ مثلا وقتي ميخواهيد كسي را مجاب كنيد فعاليتي را انجام دهد تا از نظر شما باعث ارتقاي سبك زندگياش شود. در يادداشتي با عنوان «سه روش براي التيام روح در شرايط بحران» كه مورخ 2 شهريور 1400 و در همين ستون به چاپ رسيد، از سه راهكاري گفتم كه كمكم كردند از شرايط بحراني راحتتر گذر كنم. بحراني كه در آن يادداشت از آن صحبت ميكردم، بيمارياي بود كه به سراغ همسرم آمد و باعث بستري شدن او شد. به دليل ناشناخته بودن بيماري و علايم آن، دوران بسيار سخت و پيچيدهاي را گذراندم. به هر حال در حال حاضر همسرم به خانه بازگشته است. اما اتفاقي كه افتاده، نگراني خانواده و احساس وظيفهاي است كه آنها در قبال زندگي ما ميكنند. در همين راستا اين روزها، سير نصاياح برخي از اعضاي خانواده، البته از سر دلسوزي بر زندگي ما جاري شده است. برخي از اين نصيحتكنندگان كه البته تلاششان سر و سامان دادن به زندگي ماست، با استفاده از عقايد و باورهاي خود و بدون آنكه ويژگيهاي شخصيتي ما را درنظر گيرند، درخصوص عرصههاي مختلف زندگيمان نظر ميدهند و امر و نهي ميكنند. البته كه برخي از نصايح و اموري كه ذكر ميكنند، مفيد است اما بايد اعتراف كنم بسيار تاثير كمي بر من به شخصه ميگذارند! اما دليل آن چيست؟ يك مورد همانطور كه گفتم بيان عقايد و گذارههايي كه از نظر خود آنها درست، اما بدون درنظر گرفتن ويژگيهاي شخصيتي و زيستي من است و مورد ديگر آنكه شايد واقعا عقايد برخي از آنها قرار نيست بر كسي تاثيرگذار باشد، زيرا باعث ارتقاي زندگي خود آنها از منظر من نشده است. اين مدل تلاش براي تاثيرگذاري شايد روش بسياري از والدين است. اين والدين كه البته خيرخواه اولاد خود هستند، بسياري از امور تربيتي را با افعالي چون «بكن» و «نكن» به كودك ميآموزند. اين مدل تلاش براي تاثيرگذاري، البته اگر با حوصله، ظرافت و كوشش در جهت بيان منطق و استدلال باشد، در بسياري از مواقع ميتواند باعث جرقهاي در ذهن و تاثيرگذاري شود، اما تجربه به من نشان داده، تنها امر كردن به چيزي، بدون ذكر منطق پشت آن، نه تنها تاثيري نخواهد گذاشت بلكه ممكن است باعث
به وجود آمدن حس بدي در مخاطب شود. مثال ديگر، كساني هستند كه با جملاتي چون «تنبلي نكن و همين حالا شروع كن!» يا «شنبه همين امروز است، بهانه نيار!» سعي دارند عادت پيچيده و دشواري چون ورزش كردن را در زندگي افراد بگنجانند. البته ممكن است اين جملات در مواردي هم باعث حركتي در مخاطبشان باشد اما اين حركت معمولا دوام نخواهد داشت و زود اثر آن از بين ميرود. ميتوان گفت اين جملات براي كساني كارايي دارد كه خود از نظر ذهني و همچنين بدني براي انجام آن كار قبلا آماده شده و تنها به جرقهاي نياز دارند. اما نوعي ديگر از تلاش براي تاثيرگذاري است كه ميتوان مثال آن را در انسانهاي بزرگ و تاثيرگذار تاريخ مشاهده كرد. انسانهاي بزرگي چون سقراط، پيامبر اسلام، گاندي و... اينان افرادي بودند كه قبل از نصيحت كردن يا بيان مواردي كه از نظرشان درست بوده، به آن چيز عمل ميكردند. زندگي و موجوديتشان سرشار از آن چيز بوده و نتيجه آن را نيز در محضر ديگران به نمايش ميگذاشتند. از نظر من، ويژگي مهم اين افراد حضور داشتن بوده است. حضور در ميان افرادي كه خواهان تاثيرگذاري بر آنان بودهاند. آنها در اين تاثيرگذاري «استقامت» به خرج ميدادند و به طرز خستگيناپذيري براي آن تلاش ميكردند. اما تجربه خود من نيز اين بوده كه زمانهايي تاثير پذيرفتهام كه در معرض شخصي قرار گرفتهام كه آن شخص، نه با نصيحت و امر كردن، بلكه تنها با بيان عقايدش و عملش به آنها، نتيجه مطلوبي را در مقابلم به نمايش گذاشته است.