• ۱۴۰۳ شنبه ۳ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5021 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۸ شهريور

يادداشتي بر رمان «گنطره» هادي هيالي

گذار از جنبشي سنتي به دوران مدرن

قباد آذرآيين

«آرزو به دل مانده بودم يك‌بار هم شده از اين لعنتي بگذرم، از گنطره... هربار كه نزديكش مي‌شدم و لرزش آن را مي‌ديدم دست و پايم مي‌لرزيد و ناچار پس مي‌كشيدم... (ص 94) 

واژه گنطره، كاربردي ايهامي دارد: در معناي عام و ظاهر، نوعي پل لرزان است از تنه درخت نخل روي گذرگاه آب و در معناي استعاري و تمثيلي-آنچه در رمان موردنظر نويسنده است- گذار جنبشي مردمي از يك دوران سنتي به دوراني مدرن است. گنطره رماني اجتماعي- سياسي است. رمان روايتي وارونه دارد؛ شروع داستان برخلاف فصل‌بندي ارايه شده در آغاز كتاب، در فصل پاياني است: ثامر، شخصيت كليدي رمان، هنگامي كه پس از پشت سر گذاشتن زيست پرفراز و فرود و مشقت‌بارش، به اين نتيجه مي‌رسد كه آرمانش، عدالت اجتماعي، دست‌نيافتني است، گرفتارسرخوردگي و افسردگي شديد مي‌شود كه تنها راه برون‌رفت از اين وضعيت غيرقابل تحمل را در خودكشي مي‌بيند. «افتان و خيزان سمت دكه روزنامه‌فروشي رفتم. با آه و ناله اشكي بي‌اختيار، گاهي روي گونه‌ام مي‌سريد. قفل بزرگي از در دكه آويزان بود. روي سكو چمباتمه زدم و پلك‌هايم روي هم افتاد.» (ص 432)  رمان با بازگشت به گذشته و تداعي معاني، سه دوره از زندگي ثامر را روايت مي‌كند: كودكي، نوجواني و بخشي از جواني او را. مثل هر روايت بازگشت به گذشته، در اين رمان نيز ما در موارد و مقاطعي روايت را به صورت جريان سيال ذهن (سيلان ذهن) مي‌بينيم.
سراسر زندگي ثامر آميزه‌اي است از رنج، ناكامي، شكست و گاه خوشبختي‌هاي مقطعي و گذرا. ثامر در اين تك‌گويي بلند، به عنوان نماد مبارزه، قومي را روايت مي‌كند كه تبعيض را از زماني كه چشم به جهان اطرافش مي‌گشايد با تمام وجود خود حس مي‌كند؛ نه كودكي‌اش يك كودكي بي‌دغدغه و متعارف است، نه نوجواني‌اش و نه جواني‌اش. ثامر بار اين تبعيض و رنج مضاعف را تمام عمر بر گُرده خود مي‌كشد. اين تبعيض و مرارت بخشي جدانشدني از زيست اوست. او به مقتضاي سن و سالش هر بار و در هر مقطع از زندگي‌اش، بخشي از اين تبعيض و ناروايي را روايت مي‌كند. مردمي خواست‌هاي مسلم و به‌حق خودشان را به شيوه‌هاي گوناگون فرياد مي‌زنند: مسالمت‌آميز و هرگاه تمام روزنه‌ها بر روي‌شان بسته شود، غيرمسالمت آميز.
ثامر دلايل شكست جريان‌هاي مبارزه‌جو و گروه‌ها و احزاب مدعي اين مبارزات (چريك‌هاي فدايي خلق و حزب توده) را در اين مي‌داند كه مبارزه اينان متكي به مردم و حقايق حاكم بر جامعه نيست و اين دسته‌ها انگار در حال و هواي اطراف خودشان نفس نمي‌كشند. عامل ديگر شكست و ناكامي مبارزات مردمي اينها وابستگي‌شان به جريان‌هاي آن سوي مرزهاست كه از دور، دستي بر آتش دارند. ثامر تلاش مي‌كند ابتدا پلي بزند ميان مبارزان سنتي و مدرن عرب و از اين گذرگاه ميان جنبش مردم عرب و جريان‌هاي ترقي‌خواه سراسري پلي استوارتر پايه‌ريزي كند. برگ برنده و امتياز رمان گنطره در تجربه زيسته راوي- نويسنده است. راوي- نويسنده لحظه‌لحظه رويدادهايي را كه روايت مي‌كند، زيسته است. به همين دليل روايتش صادقانه و به دور از بازي‌هاي زباني و توسل به تكنيك‌هاي من‌ درآوردي براي فريب خواننده است. تمامي رويدادهاي پاره‌روايت‌هاي رمان گنطره در مقطع زماني رژيم پيشين مي‌گذرد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون